مهدی مظفری ساوجی از عرضه چاپ دوم مجموعه شعر «باران، با انگشتهای لاغر و غمگینش» توسط انتشارات ایهام خبر داد.
مهدی مظفری ساوجی شاعر و پژوهشگر در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: مجموعهشعر «باران، با انگشتهای لاغر و غمگینش» (كتاب سال شعر ایران به انتخاب خبرنگاران) بهتازگی توسط انتشارات ایهام به چاپ دوم رسیده است. در اینكتاب بیشتر به مفاهیم و موضوعات اجتماعی و عاشقانه پرداخته و دردها و دغدغههای انسان معاصر را در قالب شعر سپید به رشته تحریر و تصویر درآوردهام.
وی افزود: چاپ اول اینمجموعه سال 1396 توسط انتشارات كولهپشتی منتشر شد و سال بعد توانست جایزه سیزدهمین دوره كتاب سال شعر به انتخاب خبرنگاران را دریافت كند. از آنجا كه زمینه فعالیت انتشارات كولهپشتی بیشتر بر ترجمه رمان متمركز است، تصمیم گرفتم چاپهای بعدی این اثر را به انتشارات ایهام، كه به شكل تخصصی به ادبیات و هنر میپردازد، بسپارم.
اینپژوهشگر ادبی، شعر را مهمترین دغدغه خود در میان دیگر آثار ادبی و هنری مكتوبی كه تاكنون منتشر كرده، دانست و گفت: بر آن هستم كه اساساً شعر، زیربنای بسیاری از آثار هنری جهان، از ابتدا تا امروز بوده و هنرها اغلب برای آنكه به ماندگاری بینجامند و حامل تأثیر و نفوذ بیشتری در نفوس شوند، خود را به مؤلفهها و نشانههای شعر كه غالباً مبتنی بر گونهای جنونِ مُلهَم و مُركّب از خردورزی و تخییل است، نزدیك میكنند. درحقیقت شعر، از آنجا كه متكی بر هرمنوتیك، یا به تعبیرِ ما تأویلپذیری است، قابلیت تعمیم و تحلیلِ بیشتری دارد و مخاطبان گستردهتری را به خود جذب میكند. درواقع همین تأویلپذیری است كه به آن وَجه و وِجههای در زمانی و ماندگار میبخشد و در میان دیگر گونههای هنری و ادبی، از قابلیت ابدی بیشتری برخوردار است.
مظفری ساوجی در پاسخ به این پرسش كه آیا شعر در جامعه و جهان امروز میتواند پاسخگوی خواستها و نیازهای تازه و دردها و دغدغههای جدید باشد، گفت: البته ظهورِ هنرهایی نظیر سینما، عكاسی، یا شاخههایی از هنرهای تجسمی، به دلیل حذف مِدیومهای خاصی كه گاه در خوانشِ آثارِ مكتوب نظیر رمان و شعر مورد نیاز است، پیوند مأنوستر و ملموستری با مخاطب برقرار میكند و از این نظر، بابِ دیالكتیك و دیالوگ به روی مخاطَب گشودهتر است. چند سده پیش از میلاد، هراكلیتوس، دیالكتیك را منشأ نسبت و رابطهای كه ناظر بر نگرشِ تبدّل و تحویل دائمی است دانست و بر آن بود كه عالَم همواره در حال دگرگونی و دگردیسی یا حركت و دگرسانی است و هیچ چیز بر پایه ثبات و دوام استوار نیست و همه عناصر و اركان جهان همواره در جریان و سیلاناند. به همیندلیل، تكهكلامش این بود كه «هیچكس نمیتواند دو بار در یك رودخانه قدم بگذارد.» نكتهای كه چندین و چند قرن بعد به اینشكل در سخن مولانا جلالالدین محمد بلخی رُخنمون شد:
هر نفس نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوی نو نو میرسد
مستمری مینماید در جسد...
یا آنجا كه در غزلیات عیناً به همین نگرش اشاره میكند:
چیست نشانی آنك هست جهانی دگر
نو شدن حالها رفتن این كهنههاست
روز نو و شام نو باغ نو و دام نو
هر نفس اندیشه نو نوخوشی و نوغناست
نو ز كجا میرسد كهنه كجا میرود
گر نه ورای نظر عالَم بیمنتهاست
عالَم چون آبِ جوست بسته نماید ولیك
میرود و میرسد نو نو این از كجاست نه
وی در ادامه گفت: سقراط و افلاطون هر یك به نوعی در ادامه همین رهیافتِ هراكلیتی یا به عبارتی مسیری كه هراكلیتوس در این سِیْر گشوده بود، به دریافتهای تازه و مُعتنابهی نائل آمدند و به اصطلاح شاخ و برگ تازهای بر ریشه و ساقه نهالی كه هراكلیتوس غَرس كرده بود افزودند؛ بهویژه افلاطون بر آن بود كه با اتكا بر دیالكتیك، به شناخت واثقتر و دقیقتری از حقیقت نائل آید. حقیقتی كه البته در اندیشه او به همان آركیتایپها یا كهنالگوهایی میانجامید كه اساس و پایه بسیاری از كشف و شهودهای فلسفی او را شكل داده و نظم و نَسَق بخشیده بود و بهطبع، بر اساسِ همین درك و دیدِ وسیع و وثیق، هنر نیز در ساخت و ساحتِ خود، بركنار از صُوَر ازلی یا مثالیِ او نبود. ادامه این رهیافتها، بهخصوص دیالكتیكِ هراكلیتوس، بعدها به هگل و نگرش خاص و متمایز او مبنی بر كشفِ حقیقت انجامید و چشماندازهای بدیع و منیعی به روی نگرشها و نگارشهای فلسفی وی و دیگر اندیشمندان و فلاسفهای كه به تبعِ او آمدند گشود.
مظفری ساوجی پرداختن به جزئیات و جوانب بیشتر را در این زمینه، معطوف به انتشار اثری كرد كه در دست ویرایش نهایی دارد و بناست آن را تا پایان بهمن ماه به ناشر بسپارد. حجم این اثر حدود هزار و 200 صفحه است و با اتكا بر بیش از هزار منبع، در 24 فصل نوشته شده است.
از مهدی مظفری ساوجی تاكنون كتابهایی در قالب شعر، رمان، نقد و پژوهشهای ادبی و هنری منتشر شده كه برخی از آنها به اینترتیباند: «غزل اجتماعی معاصر»، «شناختنامه مسعود كیمیایی»، «قصه انسان و پایداریاش» (شناختنامه ایران درودی)، «گفتوگو با عباس كیارستمی»، «پنهان در آینه» (گفتوگو با ضیا موحد)، «گفتوگو با سیمین بهبهانی»، «گفتوگو با نجف دریابندری»، «پشت صحنه آبی» (گفتوگو با اكبر رادی)، «مُردن كه جرم نیست»(رمان)، «شناختنامه سعید كشنفلاح»، «گزینه اشعار» (شماره 51، مروارید) و هفت مجموعه شعر، كه از این میان دو كتاب «رنگها و سایهها» و «باران، با انگشتهای لاغر و غمگینش» توانستهاند در سالهای 1387 و 1397 جوایز كتاب سال شعر قیصر امینپور و خبرنگاران را به خود اختصاص دهند.
وی در پایان گفتگو از آثار در دست چاپ خود نیز با اینعناوین نام برد: «آنجا كه وطن بود» (گفتوگو با شمس لنگرودی)، «داستانِ شعر» (تبارشناسی ایدههای نو در شعر كلاسیك)، «غیرهای ممكن» (نقدها و مقالات)، «گفتوگو با مفتون امینی»، «شناختنامه سید مرتضی آوینی»، «گفتوگو با اسماعیل خویی»، «گردش در مدینههای فاضله» (مكتوبات طنز)، «حسین بن اشك» (یك قصیده در واقعه كربلا با مقدمه احمد مهدوی دامغانی).