سی و سه پل، یك شاهكار معماری، بنای تاریخی و جذاب و یك دفترچه خاطرات عمومی است! جایجای آن پر از نامهنگاریها و یادگاریهای باارزشی است كه اگر جایی نوشته نمیشدند، كُمِیت تاریخ لنگ میزد.
اگر آن عاشقانهها كه معمولا دوامشان بهاندازه یك بستنی قیفیِ زیرآفتابمانده است و نویسندههایشان بعد از نوشتن فارغ شدهاند، شماره تلفنهایی كه الان احتمالا به نام نتیجه و نبیرههای صاحبانشان است و جملات فلسفی كه بعد از خوردن قیمه با پیتزا به نوك قلم ملت سرازیر میشد، نبودند، سی و سه پل اصلا ارزش دیدن و چیزی برای ارائه نداشت، چند تا آجر قدیمی كه پشتسرهم ریسه شدهاند و سالی به دوازده ماه هم آب از زیرشان رد نمیشود… .
همین نوشتهها بعدها منبع مهمی میشوند برای باستانشناسان و تاریخشناسان كه بفهمند مردم آن روزگار، اسمشان نقی بوده یا تقی، قیمه را میریختهاند توی ماست یا ماست را هممیزدند توی قیمه و این كه مردم قدیم، بعد از خوردن خربزه و عسل به این نتیجه رسیدهاند كه زندگی مثل پیاز است و اشك آدم را درمیآورد یا بعد از خوردن ماهی و دوغ؟
از دلنوشتهها و عاشقانههای روی دیوارها میشود حتی كتابهای ادبی زیادی تولید كرد و افسانهها ساخت و غنای ادبیات را چندین برابر كرد. مثلا «علی+مریم=عشق» عنوان جالبی است كه اگر آنجا جاودانه نمیشد و جا خوش نمیكرد، ادبیات قطعا چیزی كم داشت.
ولی دیوارهای این پل بینوا آنقدر به هنر ملت مزین شده كه اگر روزی دولت تصمیم بگیرد همه را پاك كند دچار بحران كمبود تینر، سمباده و غیره و ذلك میشود!
جایی روی پل نوشته شده بود: «كباب خوردم، خیلی خوشمزه بود.» یكی زیرش نوشته بود: «كوفت بخوری.». واقعا اگر همه میخواستند اسم خورد و خوراكشان را بنویسند، دیوار تبدیل میشد به منوی غذا. اگر كسی گنج پیدا كرده باشد و شب شیشلیك خورده باشد، باید برود روی دیوار بنویسد؟!
میخواهم پیشنهادی بدهم كه دولت نتواند رد كند! بیایید اپلیكیشنی به نام «سیوسه پل مجازی» طراحی كنید كه ملت هنرهایشان را آنجا پیاده كنند و روی تصویر دیوارهایش بچسبانند. هر كسی هم خواست میتواند زیر آن نوشتهها جوابیه بچسباند.
اینطوری هم یادگاریهای ملت هنرمند ثبت میشود و هم دیوارهای واقعی از خطر هجوم یكباره این همه هنر در امان میمانند.
نویسنده: الهه ایزدی