محمدابراهیم باستانی پاریزی تاریخ را خواندنی كرد
محمدابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه 1304 در پاریز كرمان (دهكده كوچكی در 10فرسنگی شمال سیرجان) متولد شد.
او به واسطه شغل پدرش كه مدیر مدرسهای در پاریز بود، با روزنامه و كتاب آشنا شد و تا ششم ابتدایی در پاریز تحصیل كرد.
نخستین نوشتههای باستانی پاریزی در روزنامههای آن زمان، مقالهای بود با نام «تقصیر با مردان است نه زنان» كه در 1321 خورشیدی در مجله «بیداری كرمان» چاپ شد.
پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبانهای عربی و فرانسه، مقاله های بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند «كیهان»، «اطلاعات»، «خواندنیها»، «یغما»، «راهنمای كتاب»، «آینده»، «كلك» و «بخارا» چاپ كرد.
اسامی این نشریهها را از خودمان درنیاوردیمها! یك زمانی واقعا همینقدر نشریه وجود داشت و اكثریت از آن استقبال میكردند.
باستانیپاریزی بعد از آن در دانشسرای مقدماتی كرمان تحصیلاتش را ادامه داد و بعد از گرفتن دیپلم به تهران آمد. او در سال 1326 در رشته تاریخ در دانشگاه تهران قبول شد و بعد از فارغالتحصیلی ازدواج كرد و دوباره به همین دانشگاه آمد و تا مقطع دكتری تاریخ، تحصیلاتش را به پایان رساند.
شاید فكر كنید دیگر نشریهای نبوده كه باستانی پاریزی با آن همكاری نكرده باشد، كه باید بگوییم او بعد از به پایان رساندن دوره دكتری تاریخ، با مجلههایی مانند یغما، راهنمای كتاب، وحید، گوهر و… همكاری كرد.
باستانی پاریزی بعد از اتمام دوره دكتری تاریخ در دانشگاه تهران به تدریس در این رشته مشغول شد. كلاسهای درس او تا سال 1388 برگزار میشد و در آن سال بازنشسته شد.
او در سال 1349 برای سپری كردن فرصت مطالعاتی به پاریس رفت. كه حاصل سپری كردن این فرصت و گشت و گذار كتابی به نام «از پاریز تا پاریس» است. كتابی كه با نثری روان و طنزآمیز هر آنچه دیده و توانسته را شرح داده است.
این را میگویند سفر به فرانسه و پاریس رفتن؛ هم گشت و گذاری بوده و هم كتابی. و هم خواننده پاریس نرفتهای كه با خواندن این كتاب، میتواند پاریس را زیباتر تصور كند.
این استاد برجسته تاریخ و ادبیات، كتابهای زیادی به رشته تحریر در آورده است كه نشان میدهد رشته تاریخ و ادبیات میتواند تا كجا ادامه داشته باشد و انتهایش همچنان پیدا نیست.
وی نخستین كتاب خود را به نام «پیغمبر دزدان» در 22 سالگی به چاپ رساند كه بارها تجدید چاپ شده است.
او همچنین بیش از 70 جلد كتاب نوشت كه از جمله آنها میتوان به راهنمای آثار تاریخی كرمان، تاریخ كرمان، سلجوقیان و غز در كرمان، فرماندهان كرمان، گنجعلی خان، وادی هفت واد، تاریخ شاهی قراختائیان، تذكره صفویه كرمان، خاتون هفت قلعه، آسیای هفت سنگ، نای هفت بند، اژدهای هفت سر، كوچه هفت پیچ، زیر این هفت آسمان، سنگ هفت قلم، هشت الهفت، ذوالقرنین یا كوروش كبیر، یاد و یادبود (مجموعه شعر، چاپ دوم)، محیط سیاسی و زندگی مشیرالدوله، تلاش آزادی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، از پاریز تا پاریس، شاهنامه آخرش خوش است، حماسه كویر، نون جو و دوغ گو، فرمانفرمای عالم، از سیر تا پیاز، مار در بتكده كهنه، كلاه گوشه نوشین روان، حضورستان، هزارستان و … اشاره كرد.
كار و فعالیت در تهران و حتا سفر به پاریس، باعث نشد تا باستانی پاریزی زادگاهش را فراموش كند. مهمترین كتابهایی كه گفته شد، مربوط به كرمان، تاریخ و فرهنگ آن است و در آن تاریخ این شهر به دیگران معرفی شده است.
حالا قرار نیست كه همه اینها را بخوانیم. ولی میتوانیم بعضی از آنها را بر حسب علاقه در لیست خرید بعدیمان جا دهیم و دربارهشان چیزی در ته ذهنمان بماند تا اگر كسی دربارهاش سوال كرد، ناشیانه بحث را عوض نكنیم.
خوب است این را هم بدانیم كه یكی از روشهایی كه باستانی پاریزی در روایات تاریخی استفاده كرد، طنز است.
او طوری از طنز بهره گرفته كه هم تاریخ را پویا كرده و هم باعث خندیدن خواننده كتابهایش میشود.
استفاده از تمثیل و تشبیه و توصیف آنچه كه گذشته، بازی با كلمات و گاهی استفاده از زاویه دید سیال ذهن و داستانی كردن اتفاقات، خواندن روایات تاریخی را آسان كرده است.
این روش را در حد یك ماجرا یا یك نقل قول میتوان به كار برد، اما در ابعاد گسترده و تاریخی كه حرفی برای گفتن دارد و كسی به آن توجهی ندارد، نیازمند اطلاعات گسترده، آشنایی با كلمات كهن و جدید است.
پس با این روش، باید كلمات متناسب را سر جای خود به كار برد و خواننده را همراه كرد و این كار یعنی تلفیق ادبیات طنز و تاریخ كه یكی از تواناییهای باستانی پاریزی بود.
چون او علاوه بر تدریس و نگارش كتاب، دستی هم بر شعر گفتن داشت. او در سال 1327 منتخبی از اشعار خود را در كتابی به نام «یادبود من» به چاپ رساند.
سرانجام محمدابراهیم باستانی پاریزی در حالی كه از بیماری كبد رنج میبرد در پنجم فروردین 1393 چشم از جهان فروبست و در قطعه 250 بهشت زهرا در كنار همسرش دفن شد.
او در خصوص زبان فرانسوی كه قبلاً یاد گرفته بود و از آن در كنفرانس ها و همایش های مختلف استفاده می كرد، می گوید:
با چهار كلمه زبان پاریسی كه 65 سال پیش در گوشه پاریز آموختهام و به لهجه پاریزی و نه پاریزین تكلم میكنم، شرقشناس به نام شدن یا كار محمدخان قزوینی است یا حضرت فیل. اما به هر حال گمان كنم با همین « «تته پته» كردن در مجامع فرهنگی در بیش از 50 كنگره خارجی و همین قدرها هم داخلی شركت كردهام كه تا آنجا كه به خاطر میآوردم، سفر پاكستان بود و شركت در مجامع فرهنگی لاهور، كراچی و پیشاور و حاصل آن سفرنامه «در خاك پاك» است كه در مجله وحید چاپ شد.
نویسنده: سارا ملاعباسی