بیش از اكثر پژوهشگران معتقدند كه انسان و بقیه جانوران در طول تاریخ بر اثر تغییر شرایط، دچار تحولات و دگرگونیهای ژنتیكی شدهاند.
بنابراین بعید نیست با این شاخصهای آلودگی هوا، بخصوص در كلانشهرها، در حال سپری كردن یك جهش ژنتیكی درون آدمهای این شهر باشیم.
این روزها كمتر كسی هست كه در كلانشهرها زندگی كند و یك اكسیژن خالص نصیبش شود. اكسیژن خالص كه هیچ، یك اكسیژن حداقلی كه بتواند امورات زندگیاش را بگذراند. انگار سهم اكسیژن هم شبیه درآمد آدمها، سال به سال كم و كمتر میشود.
خود شما همین الان در یك تنفس معمولی، تعداد زیادی عنصر مختلف را وارد ریه خود میكنید كه شاید اكسیژن هم یكی از آنها باشد. همچنین در تحقیقات جدید، چند عنصر جدید در هوا پیدا شدهاند كه خود مندلیف نیز از وجودشان بی اطلاع بود.
خدا را چه دیدهاید، شاید یك جهش ژنتیكی رخ داد و مخلوقات كلانشهرها، به جای اكسیژن با آلودگی هوا زنده بمانند.
مثلا بگویند برای حفظ محیط زیست، همهی شهروندان تهرانی به جای كشت درخت، كمی مازوت بسوزانند. یا اگر كسی حالش خوب نبود بگویند: «چند نفس عمیق بكش، حتما آلاینده به مغزت نرسیده».
یا در بیمارستانها كپسولهای آلاینده داشته باشیم و برای بیماران بدحال از آن استفاده شود تا آلودگی خونشان نیفتد.
همچنین به جای كارشناس هواشناسی، كارشناس آلودگی شناسی داشته باشیم و بیاید و بگوید: «خب امروز آلودگی ارتفاعات البرز كمی ابری و همچنین آلودگی نواحی جنوبی رو به سرد شدن است».
البته ما دوست نداریم زیاد با آلودگی هوا شوخی كنیم تا مبادا این مسئلهی خطرناك عادی شود، اما آلودگی هوا خودش سر شوخی را با ما باز كرده است. یعنی آنقدر كه این روزها با او احساس نزدیك بودن كردهایم، هیچگاه با خانوادهی خود نكرده بودیم.
حالا جدای از شوخی، انصافا آلودگی هوا خوب نیست، باز قطعی برق بهتر است، البته نه آن هم خوب نیست، دیروز در آسانسور بودم كه برق رفت و دو ساعت تمام در تاریكی آسانسور، به خودشناسی عمیقی رسیدم و بعد فهمیدم چه فحشهایی بلد بودم و تا آن لحظه رو نكرده بودم.
اما این را هم بگویم كه بنده هر چه در توان دارم برای كمك به آلودگی هوا در طبق اخلاص گذاشتهام. چون بنده نه ماشینی دارم كه دود كند و نه كارخانهای كه مازوت بسوزاند، نهایت خلافم این است كه گاهی یك كبریت روشن میكنم و بعد سریع فوتش میكنم و به دودش خیره میشوم كه قول میدهم آن را هم تكرار نكنم.
پایان
نویسنده: هادی مومن