نوشته: محمد اسماعیل حاجی علیان
ناشر: سوره مهر
موضوع: مجموعه داستان كوتاه طنز؛ شامل 14 داستان با عناوین: ایستاده در برابر باد، انگشت كمری مشتی توی دماغ پلنگ، سی و یك روز و پنج انگشت، رفاه اجتماعی، سیاهه نگار موبزی، گردوی كله گاوی و...
ویژگی مشخص كتاب 31 روز و پنج انگشت را میتوان همان ویژگی مشترك نوشتههای داستانی حاجی علیان در رمانها یا داستانهای كوتاهش در نظر داشت یعنی تاكید و توجه به آداب و رسوم مناطق و اقوام ایرانی.
نكته مهمی كه میتوان به این ویژگی اضافه كرد استفاده فراوان او از واژگان و اصطلاحات قوی و محلی و قومیتی خود (سمنان) است كه همین امر نوشتههای داستانی او را به اثری برخوردار از مایههای تك نگاری نزدیك میكند و مطمئنا میتواند در مطالعات جامعه شناختی موثر واقع شود.
محمداسماعیل حاجی علیان، پیش از این كتابهای چهار زن، سمفونی بابونههای سرخ، اپرای مردان سبیل استالینی، اگه زنش بشم، میتونم شمر رو بغل كنم؟، مقام گورخانه و... را به بازار كتاب عرضه كرده است.
***
در این كتاب می خوانید :
اولین شبی كه فرخرو را دیدم ، شب چله بود .مادرم برایم خواستگاری اش كرد و بعد از یك ماه جواب گرفته بود.
توی یك كیسه آجیل شب چله ریخت و داد دستم. گفت : “برو نامزد بازی … زود برگردی ها ، نگن پسرشون هوله . “
كوبه مردانه در را كه زدم ،صدای پسر بچه ای كیه گفت.
گفتم “سیروسم”.
صدای خنده اش آمد . بعد گفت : “من هم بیست و نه روزم “. و دیگر صدایی نیامد .كسی نیامد در را باز كند .چند دقیقه ای ایستادم .عصبانی شده بودم.محكم تر جفت كوبه ها را زدم.این بار صدای دخترانه ای كیه گفت .گفتم :”سیروسم “
صدای خنده اش آمد و بعد گفت : ” من هم سی و یك روزم “
عصبانی تر شدم.دوباره كوبه را زدم .صدای مردانه ای گفت.”كیه ؟ در رو از جا كندی “
یقه كت كارتی ام را درست كردم و گفتم “سیروسم”
جواب داد : “كی ؟”
گفتم :” اگه زحمت بكشید در را باز كنید ، عرض می كنم”
صدای كشیده شدن دمپایی روی سنگفرش حیاط آمد.با خودم گفتم خدا كند برف روبه ها را پاك كرده باشند.اگر خدایی نكرده بیفتد و طوری اش بشود .می گویند قدم من نحس بوده لابد….
این كتاب در 120 صفحه نوشته ی محمداسماعیل حاجی علیان توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.