«از گلستان من ببر ورقی» مكتوب طنزی از عمران صلاحی است. این اثر مجموعهای از نوشتههای صلاحی است كه در سالهای 71 تا 78 در نشریات مختلف چاپ شده است. نشریاتی مانند: آدینه، دنیای سخن، معیار، پیام دریا، گلآقا، كتاب تهران، تماشای زندگی، بخارا، شباب و… .
عنوان اثر برگرفته از مصرعی از اشعار سعدی است كه در كتاب گلستان آمده است. صلاحی در فرم و قالب از گلستان سعدی وامگرفته و كتابش را در هشت باب مختلف آورده است.
او در مقدمه كتابش میگوید چون برخی حرفها در هیچ بابی نمیگنجد اینچنین كرده است. فرم و قالبی كه صلاحی در اثرش استفاده كرده لغو و بیمعنا و خالی از كاربرد به نظر میرسد، حتی نمیتوان آن را بهعنوان یك شوخی و بازی با فرم در نظر گرفت. مطالبی كه در ابواب مختلف آمده نیز هیچ ربط و تناسبی با یكدیگر و عنوان فصلشان ندارند.
نكته دیگر جمعآوری مطالب منتشر شده در مطبوعات مختلف در كنار یكدیگر و انتشار در اثری مستقل است. این اشتباه از عدهی زیادی سرزده است.
شاید تكتك نوشتههای كتاب كه در مطبوعات مختلف منتشر شدهاند در جای خودشان دارای كیفیت ادبی و طنز باشند؛ اما جمع آنها كنار هم و ایجاد یك كتاب كار فنی و درستی نباشد.
ازآنجا كه هیچ پیوندی بین مطالب كتاب نیست و از طرفی هر كدام بهحسب بودنشان در شماره مجلهای موضوع و ریز موضوعی دارند كه جمع آنها در كنار هم تصویر زیبایی نمیسازد.
همچنین طنز مطبوعاتی تاریخ مصرف دارد و در صورت گذشت زمان متن فسلفه وجودی و خاصیتش را از دست میدهد. بخشی از مطالب كتاب ارجاعات برونمتنی تاریخی دارد كه در صورت فهم آنها طنز در ذهن مخاطب شكل میگیرد.
مخاطبی كه كتاب را در دست گرفته از آن ارجاعات جداافتاده است. البته عمران صلاحی مجموعه داستان طنزی نیز دارد كه در آن دومرتبه یا بهتر است بگویم سه مرتبه بخشی از مطالب این كتاب را آورده است.
در نهایت میتوان گفت عمران صلاحی در این اثر از جایگاه طنزنویس به مقام یك لطیفهگو صرف تنزل پیدا میكند. قوت و مهارت او در لطیفهگویی را میتوان در چندین جای كتاب دید. او در لطیفهگویی نقطهزنی میكند و باظرافت دست در جای درستی گذاشته و با كلمات با آن بازی میكند.
نویسنده: محمدرضا زروندی