كتاب از پشت میز عدلیه

كتاب از پشت میز عدلیه خاطرات طنز یك قاضی دادگستری

1401/05/10
|
06:38
|

نویسنده: نگار فیض آبادی

اسم دادگاه كه می‌آید یاد راه‌پله‌هایش میفتیم و خودمان را تصور می‌كنیم كه كفش آهنین پوشیدیم. آخرسر هم می‌رسیم به یك قاضی خشن، سالخورده و عبوس كه با آن گوشت‌كوبش طوری روی میز می‌كوبد كه چهار ستون بدنمان به لرزه درمی‌آید!

حالا اگر كسی پیدا بشود كه ماجراهای تلخ دادگاه را طوری برایمان تعریف كند كه خنده‌مان بگیرد باید كلاهمان را بالا بیندازیم. اگر به شما بگویم راوی، خود قاضی است چطور؟

خاطرات طنز امین تویسركانی، قاضی جوان دادگستری را می‌توانید در كتاب از پشت میز عدلیه بخوانید. او قبلاً در جشنواره‌های طنز مكتوب برگزیده شده است. این قاضی، به‌صورت زیرپوستی و روپوستی! تیكه‌‌های خنده‌داری میندازد كه تمام تصورتان از قاضی‌ها به هم می‌ریزد. درواقع هم می‌خندید و هم برداشت متفاوتی از دستگاه قضایی پیدا می‌كنید. قاضی بودنِ نویسنده، به كتاب اعتبار می‌دهد چون می‌دانیم قرار است تجربه‌های دست‌اول را بخوانیم.

قاضیِ طنزپرداز، سراغ پرونده‌های معمولی رفته است كه تمام شده‌اند و رفته‌اند پی كارشان و یك آب هم رویش! او در قالب سه سؤال متهم چیست؟ اتهام چیست؟ انگیزه متهم چیست؟ علت نوشتن این كتاب را توضیح داده است و حتا آخرین دفاعش را هم گفته تا به كسی برنخورد! البته قرار هم نیست به كسی بربخورد چون با موضوعات روزمره و كف خیابانی سروكار داریم نه پرونده‌های ملی و امنیتی.

چرا این كتاب، خواندنی است؟

قاضی طنزپرداز چون جهان‌بینی طنز دارد ماجراهای تلخ و سنگین دادگاه را طوری روایت می‌كند كه می‌توانیم هم‌زمان بخندیم، به نقدش فكر كنیم و حتا برای تغییر رفتارمان برنامه‌ای بچینیم.

مثلاً در یكی از داستان‌ها می‌خوانیم مردی به همراه بچه سه چهارساله‌اش وارد اتاق قاضی می‌شود. شاكی به‌خاطر اهانت از رئیس اداره‌ای شكایت كرده است. رئیس هم كه رفتار تند و خشنی داشته، بچه را از اتاق بیرون می‌كند اما پسربچه از ترس ادرار می‌كند! اینجا هم قاضی از بچه‌ها خوشش نمی‌آید و باید حسابی حواسش را جمع كند.

واقعاً چرا عادت كرده‌ایم بچه‌ها را همه‌جا با خودمان ببریم؟ در داستان «دریاچه نمك» متوجه می‌شویم یك پدر با رفتار اشتباهش، چطور می‌تواند به فرزندش آسیب بزند. همین تلنگر كوچك كه البته خنده‌دار هم هست ما را به فكر فرومی‌برد.

از طرف دیگر، نویسنده با خاطره‌نگاری‌هایش نشان می‌دهد درست است كه قضاوت باید همراه با انصاف باشد اما قاضی‌ها مقدس نیستند. آنها هم اشتباه می‌كنند، گاهی هیجان بر منطقشان سوار می‌شود و…

تویسركانی، در قالب خاطره‌های طنزش از سیستم قضایی، اصطلاحات رایجی مثل «محكمه‌پسند»، و حتا از توهم خودعادل‌پنداری! قاضی‌ها هم غیرمستقیم انتقاد می‌كند. او راه دوری نمی‌رود و از خودش شروع می‌كند. شوخی با خود، جزو تكنیك‌هایی است كه كمك می‌كند مخاطب با ما همراه شود.

وقتی قاضی، از فانتزی‌ها و افكار پنهانش می‌گوید، با خود واقعی‌اش ارتباط برقرار می‌كنیم و همین كمك می‌كند تا فضای طنز خلق شود. چون چهره قاضی با فكرهایش تناقض دارد باعث خنده می‌شود.

تكه‌هایی از كتاب از پشت میز عدلیه

وقتی داشت با غرور روانة زندان می‌شد گفت: «ولی هیچ دلیلی در پرونده علیه من وجود نداشت.» اینجا بود كه پاسخ دادم «عزیزم تو خودت دلیلی. جا داشت سرتا پات رو پانچ می‌كردم، ضمیمة اوراق پرونده می‌شدی.»
حدود سه چهاردقیقه‌ای كه برایم خواند، به اندازه یكی دو سال گذشت. مگر تمام می‌شد این هدیة دراز. وقتی كه مولودی‌خوانی خود را با آخرین اوج و با زیرترین نُت ممكن به پایان رساند، با عشوه‌ای دكلمه‌دار، شبیه گویندة برنامة موسیقی گل‌ها گفت «تقدیم به تو.» واقعاً مانده بودم چه بگویم؛ تشكر كنم؟ بگویم ناز نفست؟ یا بگویم مرد حسابی آخر دادسرا جای مولودی‌خوانی است با این انكرالاصواتت؟
از پشت میز عدلیه به 46 خاطره طنز قضایی پرداخته است. كتاب برای اولین‌بار پاییز 97 در نشر چشمه چاپ شده است و حالا می‌توانید چاپ هشتم آن را با قیمت 40 هزار تومان بخرید. (شاید فردا گران‌ شود. از ما گفتن بود.)

اگر مدام از دیگران می‌پرسید «چی بخونم كه حال و هوام عوض بشه» پیشنهاد می‌كنیم سراغ از پشت میز عدلیه بروید. كتابی كه می‌توانید تمام 115 صفحه‌اش را در یك نشست بخوانید. آن‌قدر در خاطره‌ها غرق می‌شوید كه لازم نیست قاضی روی میز بكوبد و بگوید «نظم جلسه را رعایت كنید»!

دسترسی سریع