125اُمین نشست «دگرخند» با موضوع بررسی طنز در ستون دو كلمه حرف حساب گلآقا با نگاهی به كتاب «یكی به نعل، یكی به میخ» با مدیریت و اجرای مهدی فرجالهی سهشنبه 26 تیرماه در حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری حوزه هنری، گیتی صفرزاده روزنامهنگار و طنزنویس با بیان اینكه كتاب «یكی به نعل، یكی به میخ» را از نگاه كسی بررسی میكنم كه با كیومرث صابری در نشریه گلآقا همكار بوده است، اظهار كرد: خوشبختانه وقتی كتاب را میخواندم حس نمیكردم كه نویسنده از شخصیت و زندگی اصلی كیومرث صابری دور شده باشد. نخست احساس میكنم كه ایشان نگاه مثبتی به كیومرث صابری دارد. اما اگر بخواهیم به عنوان یك مخاطب بیطرف كه شناختی نسبت به كیومرث صابری ندارد، اثر را بررسی كنیم، این نگاه مثبت كمی آزاردهنده خواهد بود.
وی ادامه داد: در بخشهایی از كتاب «یكی به نعل، یكی به میخ» جملات توصیفی نسبت به مرحوم صابری می خوانیم و به طور مثال می بینیم كه نوشته شده ایشان فلان موضوع را عالی روایت كرده است. در حالی كه یك اثر تحقیقی نباید وارد این گونه فضاهای توصیفی شود.
صفرزاده همچنین گفت: چیزی كه در این اثر به عنوان سبك گلآقایی معرفی شده و نشانههایش درست بوده است، از نوع نگاه فرد خاصی نشئت میگرفت. آقای كیومرث صابری اصراری بر این موضوع نداشت كه طنز باید همینگونه باشد كه مینویسد و دیگران هم باید از سبك و سیاق او پیروی كنند. صابری معتقد بود كه طنز نباید عقدهگشایی و ... داشته باشد. میگفت وقتی من طنزی درباره وزیر و مسئولی مینویسم، باید خود او هم خوشش بیاید. صابری میتوانست این فضا را تسری بدهد. فضاسازی با طنزهای گلآقا شكل گرفته بود و برخی دوستان طنزپرداز می گفتند كه این دیگر سبك گلآقایی نیست، بلكه مكتب گل آقایی است.
این نویسنده خاطرنشان كرد: خانم زارع عنوان خوبی برای كتاب خود انتخاب كرده است. آقای صابری به معنای مثبت شخصیت رندی بود و یكی به نعل و یكی به میخ میزد. چیزی كه به عنوان سبك گلآقایی رواج پیدا كرد، بخش درونی و نوع نگاهی بود كه ایشان به زندگی داشت. وقتی صابری قصد داشت یادداشتی اداری برای انجام كاری بنویسد هم حتما آن را با چاشنی طنز مینوشت و الان حدود 5 هزار یادداشت و نامه اداری از ایشان باقی مانده است. طنزنویسی با زندگی ایشان عجین شده بود.
اصلانی: تئوری طنز در ادبیات كشورمان ضعیف است
محمدرضا اصلانی، استاد دانشگاه نیز با بیان این كه از سال ها پیش وارد حوزه تئوری طنز شده است، اظهار كرد: از زمانی كه شروع به تحقیقها و تالیف كردم، گفته ام طنز در ادبیات ما پیشینه قوی دارد. اما بحث تئوری طنز در ادبیات كشورمان ضعیف است.
وی تصریح كرد: به عنوان یك پژوهشگر جزو آرزوهایم است كه روزی به مرحله ای برسیم كه دنیا ایران را با طنز بشناسد و طنزش جهانی شود. اگر بخواهیم به این مرحله برسیم باید در زمینه تئوری طنز كار شود. یكی از مشكلاتی كه در پایاننامههای دانشگاهی داریم، موضوعات تكراری است. این اثر در ابتدا یك پایاننامه دانشجویی بوده است، اما در پایاننامههای دانشجویی مخاطب محدود و خاص است؛ هرچند در انتشار اثر به صورت كتاب، باید ساختار پایاننامه تغییر كند.
این نویسنده و پژوهشگر اظهار داشت: با توجه به اینكه نویسنده در كتاب «یكی به نعل، یكی به میخ» به یكی از بزرگترین طنزپردازان كشور پرداختهاند، خوب بود در شروع كتاب، یك بررسی درباره طنز بعد از مشروطه داشتند. نكته دوم اینكه جای آن بود كه ایشان مروری كوتاه درباره نشریات طنزی كه بعد از انقلاب مشروطه داشتیم می كردند. كیومرث صابری هم در مجله توفیق و هم گلآقا و دیگر نشریات كشور فعالیت داشته است و بیمناسبت نبود اگر مرور كوتاهی بر دیگر نشریات طنز كشور می شد.
اصلانی با تاكید بر فهرست بلند منابع كتاب، عنوان كرد: این فهرست نشان می دهد كه چقدر مقاله و كتاب درباره كیومرث صابری و طنز ایشان نوشته شده است و دلیل اهمیت ایشان در تاریخ ادبیات را بیان می كند. خانم زارع كتاب خود را با بحث سبك در آثار كیومرث صابری شروع می كنند اما خیلی زود آن را جمع كردند. بحث سبك ادبی، بحث جدی است و دوست داشتم خانم زارع بیش از هر چیز به بحث سبك می پرداختند.
این استاد دانشگاه همچنین گفت: در زمینه منابعی كه خانم زارع در كتاب «یكی به نعل، یكی به میخ» استفاده كردند، بخشی به سیستم آموزشی ما بر میگردد و اینكه چرا دانشجویان از منابع انگلیسی استفاده نمیكنند و البته در همین منابع فارسی هم منابع خوبی وجود دارد كه در این پایاننامه جایشان خالی بود. چیزی كه در این كتاب بیش از هر چیزی برای من نكته مثبت بود، بحث شخصیت پردازی بود كه ایشان بسیار خوب به آن پرداختند.
زارع: طنز آینه تاریخ غیر رسمی ماست
نجمه زارع بنادكوكی، نویسنده كتاب «یكی به نعل، یكی به میخ» نیز در سخنانی ضمن تشكر از منتقدان و برگزار كنندگان این نشست تخصصی، اظهار كرد: ما دو تاریخ رسمی و غیر رسمی داریم. تاریخ رسمی در كتابها نوشته میشود. اما طنز آینه تاریخ غیر رسمی ماست. طنز تاریخ ناشناخته ها، گمنام ها، گلآقا ها و شاغلام ها، و كسانی كه دیده نمی شدند، است. در طنز آدم هایی را می بینیم كه در شرایط عادی خیلی جلوی چشم نیستند.
وی درباره چگونگی نگارش پایاننامهای با موضوع آثار طنز مرحوم كیومرث صابری نیز گفت: بعد از سال 59 تا 63 طنز سیاسی ایران افول كرده بود و رواج نداشت. كیومرث صابری سال 63 با حجتالاسلام دعایی برای نگارش ستون طنزی در نشریه گلآقا صحبت می كنند، ایشان از آقای دعایی می خواهند هیچ حقالتحریری دریافت نكنند و به جای آن بتوانند آزادانه و بدون هیچ سانسوری طنز بنویسند. این خبر كوتاه را در نشریهای خوانده بودم و برایم جالب بود كه بدانم ایشان از آزادی خود چگونه استفاده می كنند. در پایان نامه كارشناسی ارشد درباره سبك كیومرث صابری و طنز گل آقا نوشتم. پایاننامه را به دفتر طنز ارائه كردم و پذیرفته شد كه به چاپ برسد.
گفتنی است اجرا و مدیریت این نشست بر عهده مهدی فرج الهی نویسنده و طنزپرداز كشور بود.