كاربرد هجو پیش از اسلام

كاربرد هجو پیش از اسلام

1402/07/18
|
09:04
|

نویسنده: الهه ایزدی

در شعر پیش از اسلام ایران سابقه‌ای از هجا وجود ندارد ولی در شعر جاهلی عرب، هجا یك سنت رایج بوده است.

برای بررسی هجا در زبان عرب و كاربرد هجو پیش از اسلام باید اوضاع اجتماعی آن قوم را بررسی كنیم.

كاربرد هجو پیش از اسلام

از دیر‌باز، سكنه عربستان بیشتر بدویانی بوده‌اند كه در واحه‌ها دور هم‌ جمع می‌شده‌اند و برای تسهیل زندگی خود به‌صورت قبیله‌ای زندگی می‌كرده‌اند و گاهی برای چرای دام یا استفاده از تالاب‌ها با یكدیگر می‌جنگیده‌اند.

در چنین جامعه‌ای، قدرت حرف اول را می‌زد و هر چادر در حكم خانواده ای بود، و مجموع چند چادر كه ساكنان آن، پیوند خویشاوندی داشتند، یك «حی» به شمار می‌رفت و از ارتباط «احیاء هم‌خون» قبیله به‌وجود می‌آمد. هر «حی» یك «سید و رئیس» داشت كه اداره آن حی با او بود و در مواقع اختلاف میان مردم حكم می‌كرد و موقع جنگ، رهبری آن‌ها را برعهده داشت.

این قبایل، مكان مخصوصی نداشتند و با توجه به اوضاع محیط زیست، تغییر مكان می‌دادند و گاهی با قبایل دیگر به جنگ می‌پرداختند و آنها را مغلوب می‌كردند و از محیط زندگی آن‌ها استفاده می‌كردند. در چنین محیطی، آن‌چه كه زندگی این ساكنان را تسهیل و تلطیف می‌كرد، شعر بود.

رجزهایی كه از آثار ادبی عرب به‌ جا مانده است، نوعی از سركوبی دشمن است. جنگجو پیش از آغاز جنگ، از دودمان خود می‌گوید، از پهلوانان و نام‌آوران خاندان خود یاد می‌كند و با ذكر این مفاخر، خود را تسلی می‌دهد و ترس و را از خود دور می‌كند و در مقابل، دشمن را تضعیف می‌كند تا حدی كه غلبه بر او را تسهیل كند.

نمونه‌های این رجزها در تاریخ عرب به‌وفور یافت می‌شود.

مثال‌هایی از هجو پیش از اسلام

ابوطلحة زید بن [سهیل بن] الاسود بن حزام انصاری، از تیراندازان لشكر پیغمبر (ص) بود. او حین جنگ می‌گفت:

«انا ابوطلحه زید
و كل یوم فی سلاحی كید»

(یعنی من «ابوطلحه زید» هستم و هر روز در سلاح من نیرنگی تازه یافت می‌شود.)

عمرو بن عاص در یكی از جنگ‌ها وقتی به میدان رفت، گفت:

«زره مرا چنان بر من استوار كنید كه برطرف نشود. یك روز از آنِ «هَمْدان» است و روز دیگر از آنِ «صِدف». بنی تمیم نیز مانند آن را دارند مگر این كه روی بگردانند. بنی ربیعه هم روز سختی می‌بینند، چون همانند شتر برمی‌گردم. آنان را با نیزه های سخت از پای می‌اندازم.»

در این روز، صفین، گروهی از انصار كه در سپاه علی (ع) بودند، معاویه را به هجا گفتند و معاویه رنجید و بعدها از آن واقعه به سختی یاد و اظهار ناراحتی می‌كرد.

عمروبن اشرف، در جنگ جمل كه عایشه حضور داشت، این رجز را خواند:

«ای مادر ما، ای بهترین مادری كه میشناسیم، مادر به فرزندان خود غذا می‌دهد و به آن‌ها مهر می‌ورزد. آیا نمی‌بینی چه بسیار اسبان اصیل مجروح می‌شوند و سر و كله و دست‌هایشان قطع می‌شود…»

به روایت بناكتی، حسین بن علی (ع) نیز در روز عاشورا شمشیر به دست، در حال جنگ این ابیات می‌خواند:

«أنا ابن على الخیر
كفانی بهذا مفخراً حین افخر

و جدى رسول الله اكرم من مشى
ونحن سراج الله فی الحق یزهر

و فاطمة أمی، سلالة أحمد
و عمى یدعى ذوالجناحین جعفر

و فینا كتاب الله انزل صادقاً
و فینا الهدى والوحی والخیر یذكر

و نحن ولاة الحوض نسقى ولاتنا
بكأس رسول الله مالیس نذكر

و شیعتنا فی الناس اكرم شیعة
و مبغضنا یوم القیامة یخسر»

(یعنی من فرزند علی هستم كه او بهترین بنی‌هاشم است برای من این مایه از افتخار كافی است زمانی كه به خود ببالم و جدم رسول خداست گرامی‌ترین پویندگان و ما چراغ خداییم كه در حق می‌تابد و فاطمه مادر من است فرزند احمد و عمویم جعفر است كه ذوالجناحین خوانده می‌شود و كتاب خدا به راستی در میان ما نازل شد و در ماست رستگاری و وحی و خوبی كه یاد كرده می‌شود و ما سر پرستان حوض كوثریم كه دوستان خود را می‌نوشانیم از جام رسول خدا كه در وصف نمی‌گنجد و پیروان ما در میان مردم بهترین پیروانند و دشمن ما در روز قیامت زیانكار است.)

شاعر در قبیله منزلتی داشته و مایه فخر و غرور قوم خود بوده است. زیرا، نشر مفاخر قبیله و حمایت از گفته‌های آنان را شاعران آن قبیله به عهده داشتند و به دلیل تاثیری كه شعر در این گونه موارد داشته است، شیوخ قبایل و سادات و افراد قبایل و احیاء از هجو شاعران می‌ترسیده‌اند و به مدح آنان مباهات می‌كرده‌اند.

در شعر عرب هجا نه تنها عیب شمرده نمی‌شد؛ بلكه شاعر هجاگو می‌توانست به موقع، با هجو دیگران از قبیله خود دفاع كند.

زنان قبایل نیز از ذوقی خاص برخوردار بودند و درباره رویدادهای قبیله خود سخن منظوم می‌سرودند. به‌هر‌حال شعر در میان قبایل عرب كاربردی جز آن‌چه این روزها دارد، داشت و پیغام‌ها هم به شعر فرستاده می‌شد.

عرب‌ها وقتی امیری را به سركوبی قومی می‌فرستادند با شعر آغاز می‌كردند و وقتی پهلوانی با پهلوان دیگر روبه‌رو می‌شد خود را با شعر می‌شناساند. وقتی قاصدی پیامی را می‌رساند، گاهی شعری حاوی مضون نامه بود.

قبیله‌ای از عرب برتری خود را بر قبیله دیگر با شعر نشان می‌داد. زنان در سوگ شوهران خود، شعر می‌سرودند و خلاصه شعر آن‌قدر مقبول بود كه كمتر موردی پیش می‌آمد كه شعر در آن كاربردی نداشته باشد.

شاید امروز شنیدن هجو كسی فقط خنده‌ای كوتاه در پی داشته باشد و شخص هجو‌شده بشنود و بی‌تفاوت بگذرد، ولی «هجا» در قبایل عرب، جراحتی سخت برجای می‌گذاشته و انتقام‌های شدید در پی داشته است.

منبع سایت دفتر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع