كتاب ساسات و زندگی كه اطراف ما جریان دارد
نویسنده: سارا ملاعباسی
بسیاری از ما، آدمهایی را در زندگی میشناسیم كه برایمان مهم هستند یا اتفاقاتی در زندگیمان افتاده كه نمیتوانیم فراموششان كنیم.
هر كدام از آنها تاثیری در زندگی ما گذاشتهاند كه میتوانیم با جزئیات برای دیگران تعریفشان كنیم و فرقی هم ندارد این خاطرات در كودكی اتفاق افتاده باشد یا در بزرگسالی.
كتاب ساسات به نویسندگی رضا ساكی روایت بعضی از خاطرات شخصی اوست كه با زبانی متفاوت و صمیمی بیان میشود.
خاطراتی كه هر كدام موضوع خاص خودشان را دارند و با اینكه به هم پیوسته نیستند، میتوان یك فضای كلی از آن بدست آورد.
«ساسات» پر از آدمهایی است كه مشابه آنها را در زندگیمان دیدهایم و داستانهایی كه با زبان شیرین تعریف شدهاند و مخاطب را به حال و هوای دهه شصت و هفتاد و گاهی فضای شهری مدرن میبرد.
نوع روایت این خاطرات سبب شده است كه خواننده صمیمیت و نزدیكی بیشتری با آدمها و داستانهای كتاب حس كند و آن را زمین نگذارد.
آن چه كه در كتاب ساسات باعث خندیدن خواننده میشود، در مرحله اول نوع روایت و بعد اغراقهایی است كه گاهی در موقعیتهای مختلف پیش میآید و ذهن نویسنده به آن پر و بال میدهد.
چون موقعیتها و گفتوگو به شكلی هستند كه مخاطب مشابهش را در اطرافش دیده و كمی اغراق میتواند آن را خندهدار كند. تا جایی كه مرز واقعیت با داستان اصلی كمرنگ شده و خواننده به خوبی آن را درك میكند.
چنین شیوهای ساعاتی شیرین را برای مخاطب رقم میزند كه خود را در میان داستان پیدا میكند و نمیتواند آن را نیمهكاره رها كند.
گفتنی است «ساسات» كه عنوان یكی از داستانهای كتاب هم است، با توصیفهایی منحصر به خود خاطرات گذشتهای را تعریف میكند كه همهمان آن را میفهمیم و میتوانیم شخصیتهایش را لمس كنیم.
كتابی كه باید هر از گاهی سراغش برویم تا به یاد بیاوریم زندگی همین است. مثل یكی از جملات كتاب كه اینطور نوشته شده است: «پدر در آن عكس امیدوار نیست، اما راضی است. همه قصه زندگی همین است.»