تعریف طنز از نظر صاحب نظرانِ صاحب قلم

تعریف طنز از نظر اندیشمندان زبان و ادبیات پارسی

1401/09/23
|
10:58
|

نویسنده: مهدی صالحی

طنز هم همانند دیگر شاخه‌های ادبی در ادبیات تعاریف و نظریات مختلفی دارد.

در این مقاله به جمع‌آوری تعاریف طنز كه مشهورتر است پرداخته‌ایم تا با مقایسه این تعاریف توسط شما خواننده فرهیخته خودتان به یك جمع‌بندی در خصوص تعریف طنز و كاركردهای آن برسید و با معنی و مفهوم طنز بیشتر آشنا شوید.

البته در این مقاله برخی از ادیبان طنز پزدار همچون مرحوم عمران صلاحی و یا ادبیات‌شناسان همانند دكتر احمد شوقی در كتاب‌ها، مقالات و یا گفتگوهای مختلفی كه داشتند تعاریف متفاوتی از طنز را بیان نموده‌اند كه در این مقاله گرد آورده شده است و بیان یك تعریف رد تعریف دیگر نیست بلكه تكمیل آن است.

عبید: هزالان را خوار مدارید و در آنها به چشم حقارت منگرید.

سنایی: هزل من هزل نیست تعلیم است.

مولانا: هزل تعلیم است آن را جد شنو/ تو مشو برظاهر هزلش گرو.

دكتر احمد شوقی: در انواع ادبی ‌زبان فارسی هجو و شاخه‌های آن، یعنی هزل‌، فكاهه‌، طنز، لطیفه و… كه گاه با تفریح و انبساط خاطر و گاه با تمسخر و جد همراه است، ‌ایجاد خنده و تبسم می‌كند.

هر ‌یك از‌ این خنده‌ها پیام‌هایی فردی و اجتماعی همراه دارند و با شكل‌های گوناگون خود، چه از لحاظ مضمون و محتوا و چه از لحاظ شكل و قالب، در آثار اغلب شاعران‌، به ویژه آنان كه به انتقاد از نابه‌سامانی‌ها و فسادهای اجتماعی و بی‌عدالتی‌ها پرداخته‌اند، دیده می‌شود.

دكتر حسن انوری برای تعریف طنز چنین فرمولی ارایه كرده است: پدیده + وضع در غیر ما وضع له /+ بیان / + انتقاد /+ جوهر شعری و ادبی‌= طنز ادبی‌.

دكتر شفیعی كدكنی تعریف كوتاهی از طنز ارایه می‌دهد و می‌نویسد: طنز عبارتست از تصویر هنری اجتماع نقیضین.

دكتر بهزادی اندوهجردی در تعریف طنز می‌نویسد: طنز در اصطلاح ادب‌، شیوه‌ی خاص بیان مفهوم‌های تند اجتماعی، انتقادی و سیاسی و طرز افشای حقایق تلخ و تنفر آمیز ناشی از فساد و بی‌رسمی‌های فرد ‌یا جامعه است كه دم زدن از ‌آن‌ها به صورت عادی‌ یا به گونه‌ی جدی‌، ممنوع و متعذّر باشد، در پوششی از استهزاء و نیشخند، به منظور نفی و برافكندن ریشه‌های فساد و موارد بی‌رسمی‌.

دكتر احمد شوقی: طنز از نظر محتوا ـ نه قالب ـ‌ یكی از انواع ادبی ‌است كه نویسنده و شاعر در آن علت‌ها و مظاهر واپس ماندگی و عیب‌ها و مفاسد و ناروایی‌های دردناك جامعه را، به قصد اصلاح، با چاشنی خنده، به گونه‌ای برجسته و اغراق‌آمیز و همراه با اشاراتی به وضع معمول زندگی بیان می‌كند.

دكتر آرین‌پور: طنزنویسی بالاترین درجه‌ی نقد ادبی ‌است، به شرط آن كه رویدادها و چهره‌ها را دگرگون نكند.

دكتر آرین‌پور در مقاله‌ای دیگر می‌نویسد: مبنای طنز بر شوخی و خنده است، اما ‌این خنده‌، خنده‌ی شادمانی و شوخی نیست، خنده‌ای است تلخ و جدی و دردناك و همراه با سرزنش و سركوفت و كمابیش زننده و نیش‌دار كه با‌ ایجاد ‌ترس و بیم، خطاكاران را به خطای خود متوجه می‌سازد و در مقام تشبیه می‌توان گفت كه قلم طنزنویس كارد جراحی است، نه چاقوی آدم‌كشی؛ با همه‌ی تیزی و برندگی‌اش‌، جانكاه و موذی و كشنده نیست، بلكه آرام بخش و سلامت‌آور است، زخم‌های نهانی را می‌شكافد و عفونت را می‌زداید و بیمار را بهبود می‌بخشد.

رویا صدر: انسان خود را در مرتبه‌ای والاتر از موضوع خنده می‌بیند و ‌این تحقیر و استهزا را خنده بیان می‌كند. ‌

این خنده‌ی تحقیرآمیز، می‌تواند اصلاحی در پی داشته باشد.

هدف خنده‌ی تحقیرآمیز‌، نمایاندن راستی‌ها و كژی‌ها از طریق نهیب‌ زدن بر دریافت كننده‌ توهین است‌،‌ یا خنده و اهانت بر كسانی است كه وجودشان اهانت انسانیت است.

جمعی از نویسندگان: به گونه‌ی كلی، تنبّه و توجه‌دادن افراد ‌یا جامعه به عیب‌ها و مفاسد خود، تحقیر و كوبیدن رذایل اخلاقی، رشد فضایل اخلاقی و در ‌یك كلام تزكیه و تهذیب و اصلاح و به تكامل رساندن اجتماع است.

عمران صلاحی: هر اصطلاحی را با ضد آن بهتر می‌توان شناخت و تعریف كرد.

در ادب كهن، برای مضاحك دو اصطلاح بوده است: هجو و هزل.

هجو، ضد مدح است و هزل ضد جد.

به عبارت دیگر، هدف هجو انتقاد است و هدف هزل، شوخی.

با این توضیح كه آن انتقاد و این شوخی بیشتر جنبه شخصی و خصوصی داشته است.

وقتی هجو از حالت شخصی در می‌آید و جنبه عام به خود می‌گیرد، تبدیل به طنز می‌شود.

وقتی هم هزل از دایره محدود و خصوصی‌اش در می‌آید، تبدیل به فكاهه می‌شود.

در ادب كهن به هزل معتدل، مطایبه می‌گفتند كه خیلی نزدیك به فكاهه امروز است.

برای این كه خواننده گیج نشود، خیلی خلاصه عرض می‌كنم كه طنز، شكل تكامل یافته هجو است و فكاهه شكل تكامل یافته هزل.

آنچه این دو را به هم پیوند می‌دهد، عنصر خنده است. با این تفاوت كه خنده طنز به خاطر انتقاد است و خنده فكاهه به خاطر شوخی.

فریدون تنكابنی در تعریف طنز می‌نویسد: انتقاد اجتماعی در جامه‌ی رمز و كنایه‌، با رعایت و حفظ جنبه‌های هنری و زیباشناسی.

عمران صلاحی: طنز ‌یعنی به تمسخرگرفتن عیب‌ها و نقص‌ها به منظور تحقیر و تنبیه‌، از روی غرض اجتماعی؛ و آن صورت تكامل‌ یافته‌ هجو است.

به عبارت دیگر: طنز‌، هجوی است از روی غرض اجتماعی.

دكتر علی اصغر حلبی: اظهار یك معنی بر خلاف آن معنی كه ظاهراً و لفظاً بیان شده است.

بهاءالدین خرمشاهی: طنز كلامی است كه به دلایل مختلف از جمله نفی عادات و آداب خشكو خشن و سنگین و فشارآور یا تجاهل العارف و خود را به كوچه علی چپ زدن یا مغالطه یا حسن تعلیل یا آوردن عذر بدتر از گناه پدید می‌آید.

استاد زرین كوب می‌نویسد: هر‌ یك از نابسامانی‌ها و بی‌رسمی‌ها ممكن است سببی ‌باشد برای پیدایش هجو و هزل یا طنز اجتماعی.

هر چند با شوخی و خنده همراه است، اما نقدی است جدی بر نارسایی‌ها و اشكال‌های اجتماعی، كه نه سوزندگی و تخریب، بلكه قصد سازندگی و اصلاح دارد.

نیكوبخت: طنز واژهای عربـی اسـت و در لغـت بـه معنـی افـسوس، سـخریه، اسـتهزاء، دسـت انـداختن، طعنه زدن، سرزنش كردن و… است و در عرف ادب، به روش ویژه‌ای در نویسندگی (اعم از نظم و نثر) اطلاق می‌شود كه در آن نویسنده با بزرگنمـایی و نمایـان‌تـر جلـوه دادن جهـات زشـت و منفی، معایب و نواقص پدیده‌ها و روابط حاكم در حیات اجتماعی، در صدد تذكر، اصـلاح و رفـع آنها برمی‌آید.

شهیدی: طنز، گفتن یـك چیـز اسـت بـا نگفتن آن و نگفتن یك چیز با گفتن آن.

محمود مهرآوران: طنز متنی ادبی است كه كنش آن ایجاد تقابل بین مفاهیم ادراكی خواننده از متن با الگوهای ذهنی خواننده است.

منابع

فصلنامه زبان و ادب پارسی زمستان 1388

فصلنامه پژوهش‌های ادبی پائیز 1399

كتاب مقدمه‌ای بر طنز و شوخ طبعی در ایران دكتر علی اصغر حلبی

كتاب تاریخ طنز و شوخ طبعی‌، دكتر علی اصغر حلبی‌

كتاب بیست سال با طنز‌، رویا صدر‌

مقاله جهت آشنایی با قالب‌های شكل‌گیری طنز و فرق آن با هجو و هزل و فكاهه دكتر احمد شوقی.

طنز آوران امروز ‌ایران‌، عمران صلاحی‌

این كیمیای هستی‌، ولی الله درودیان‌

طنز و طنزپردازی در ‌ایران‌، دكتر بهزادی اندوهجردی‌

دسترسی سریع