نویسنده: سعید طلایی
ناشر: قاف
موضوع: مجموعه شعر طنز
كتاب «بوقلمان» مجموعهای از اشعار طنز سعید طلایی است. این مجموعه گزیدهای از سرودههای طلایی است كه حد فاصل سالهای 1389 تا 1395 نوشتهاست.
كتاب، صد و دوازده صفحه دارد و شامل شش بخش كلی و در مجموع چهل و یك شعر طنز است. این كتاب خواندنی توسط نشر كتاب قاف منتشر شدهاست.
طلایی كتابش را به شش بخش كلی تقسیم كردهاست:
- در آغاز كلام
- در باب عشق و جوانی
- در باب ضعف و دانشجویی
- در باب مكافات شهرنشینی و حومه
- در باب مسائل كلان مملكتی
- در باب سایر امور مربوطه
هر كدام از این بخشها خود شامل چند شعر طنز است كه با عنوان كلی تناسبی هم دارند.
در آغاز هر شعر شرحی به نثر نوشته شده كه این مجموعه را از این لحاظ متفاوت و جذابتر كردهاست.
برای نمونه به سراغ اولین شعر از بخش پایانی میرویم. مطلبی كه پیش از شعر آمده به این شرح است:
«در نماز و خم ابروی یار و اهمیت پرداختن به عبادت و شكر خدا و تقبیح ریاكاری و رباخواری و ستاندن وام و تاخیر در بازپرداخت اقساط مربوطه و تعجب از فزونی سرعت نور و شیب تورم و خم ابروی یار و در بیان عدم وجود فاصله بین راه شعرا و عرفا كه انشاءالله خداوند از شاعرش قبول بفرماید.»
در ادامه این شعر زیبا را میخوانیم:
فكرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست
سجاده زردوز كه محراب دعا نیست
گفتند سر سجده كجا رفته حواست؟
اندیشه سیّال من ای دوست كجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از كمیتِ كار كه هر روز سه وعده
از كیفیتش نیز همین بس كه قضا نیست
یكذره فقط كُندتر از سرعت نور است
هر ركعتِ من حائز عنوان جهانی است!
این سجده آخر نكند سجده سهو است ؟
چندی است كه این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
بیدغدغه یك سجده راحت نتوان كرد
تا فكر من از قسط عقبمانده جدا نیست
یك سكه سپردند، دوتا سكه گرفتند
گفتند كه این بهره بانكی است، ربا نیست!
از بسكه پی نان حلالیم شب و روز
در سجده ما رونق اگر هست صفا نیست
گویند كه گنجی است به هر سجده، بیایید
من رفتم و پیدا نشد اینگونه، نیا، نیست
به به، چه نمازی است! همین است كه گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست
سعید طلایی در پشت جلد این كتاب مطلب شیرینی را نوشته كه با شوخ طبعی و فروتنی همراه است.
«اینجانب سعید طلایی همواره در مقابل وسوسه دوستان ناباب مبنی بر چاپ مجموعه اشعارم مقاومت میكردم و پیوسته بر شیطان رجیم لعنت میفرستادم. بنده عمیقا اعتقاد داشتم كه این كار موجب قطع درختانی خواهد شد كه بسی بیشتر از شعرهای طنزآمیز شاعری جوان به درد مردمان میخورند. با این حال از آنجا كه هیچ انسانی از خطا مصون نیست؛ شما هم اكنون با كتاب بوقلمان روبرویید.
شرمسارم اما امیدوارم لااقل از خواندن كتاب یك مقداری لذت ببرید، تا گناه همدستی در قطع درختان مذكور یك مقداری شسته شود. به امید آن روز.»
طلایی در فروتنی نیز اغراق كرده است. بی شك این كتاب بسیار ارزشمند نظر مخاطب خاص و عام را توام به خود جلب میكند.
در اشعار طنز «بوقلمان» طیف گستردهای از آرایههای ادب فارسی و شگردهای شوخ طبعی به چشم میخورد كه نشان دهنده تسلط خوب نویسنده بر طنز و شوخ طبعی است.
سعید طلایی متولد سال 1368 است و در رشته مهندسی عمران تا مقطع كارشناسی ارشد تحصیل كردهاست. ایشان از نویسندگان و طنزپردازان كاربلد و خوش فكر كشورمان هستند كه در كنار اشعار طنز موفقش میتوان به بحرطویلهای خواندنیاش در مجله رشد جوان اشاره كرد. وی در انواع و اشكال طنز طبع آزمایی كرده و استعداد و توان خود را به خوبی ثابت كردهاست.
یادداشتی از مهدی فرجاللهی