نویسنده : رضا رفیع
ببینید كی دارم عرض می كنم؛ اگر نصف همین توجهی كه بعضی از ما ملت به جراحی پلاستیك برای زیباترشدن«خود»مان داریم، به فرهنگ پلاستیك اختصاص میدادیم؛ الآن با محیط زیست زیباتری مواجه بودیم. و مثل باباطاهرمرحوم،می زدیم زیرهرچه آواز كه:
به هرجا بنگرم؛كوه و در و دشت نشان از قامـت رعنا تو بینـم
اگر این فرهنگ رعایت می شد، به كوه و در و دشت و دریا كه نگاه می كردیم؛ فقط قامت زیبای طبیعت بی نظیر خدا را می دیدیم؛ نه ظروف پلاستیكی یكبار مصرف و بطری نوشابه و سرنگ آمپول تزریق شده و نایلون چیپس و چیتوز خورده شده و جعبۀ اسمارتیز بلعیده شده و دستۀ چتر استفاده شده و دندان مصنوعی عمه لیلای فوت شده و…. امثال این اضافات و خزعبلات صادره شده را. بیخود نیست كه می گویند تولید 1/5 میلیون تن پلاستیك در جهان در سال 1950، به 200 میلیون تن در سال 2002 رسیده است. حالا هم كه 2015 است و لابد چندمیلیون تن دیگر به مبلغ اضافه شده كه اگر كسی از كرۀ مریخ به زمین آمد؛ خیال نكند كه زمینی ها پیشرفت نكرده اند.
اگر به موازات افاضات خود، مواظب اضافات خود هم بودیم؛ از خشكی ما این قدر آت و آشغال جورواجور حل نشدنی، سر از دریا و اقیانوس در نمی آورد كه دمپایی همسایۀ سفركرده به كیش ما را از شكم نهنگ خلیج همیشه فارس در آورند كه دچار دردمعده شده و جهت معالجه به ساحل مراجعه كرده است.
«نهنگ آن به كه با دریا ستیـزد» به شرطی كه از آن چیزی نخیزد!
چه چیـزی بدتـراز ایـن آشغــالی كه ملـت تـوی اقیانـوس ریـزد؟
اگر شما اطلاع دقیق داشتید كه برای بازگشتن یك كیسۀ نایلونی به آغوش طبیعت ـ كه یعنی دوباره جزئی از آن شود ـ حدود 1000 سال وقت لازم است كه نه من و شما در دنیا هستیم،نه نوه های ما؛ آن وقت شاید به این راحتی كیسۀ نایلونی میوه ها و تخمه هایتان را از داخل ماشین مدل بالای خود به سمت جاده و بیابان های اطراف آن پرت نمی كردید. آنهم در حالی كه داخل ماشین،دارید راجع به مهمترین مسائل منطقه و جهان صحبت می كنید و موضع می گیرید. و خوشحالم كه شنیدم روز 21 تیر را به عنوان«روز خرید بدون كیسۀ نایلونی» نامگذاری كرده اند.
در تأیید عرایض ما: « بر اساس گفته های مدیرسازمان تحقیق دربارۀ زباله های پلاستیكی، زباله های پلاستیكی به راحتی حیوانات دریایی را آلوده و مسموم می كنند؛زیرا آنها این مواد را به جای غذا اشتباه می گیرند و مصرف می كنند. در معدۀ برخی از این حیوانات، مقادیر زیادی پلاستیك دیده شده و این زباله ها هرسال بیش از یك میلیون مرغ دریایی و یكصدهزار پستاندار را می كشد.»
به نقل از منابع موثق
بستۀ پیشنهادی پلاستیكی:
این مدیریت سازمان تحقیق دربارۀ زباله های پلاستیكی،باید شغل جدید و سختی بوده باشد؛ فلذا ما نیز در كنار ایشان و این سازمان قرار می گیریم تا حالا كه زمین گرفتار اپیدمی پلاستیك شده؛ ما نیز به سهم خود، راهكارهایی عرضه كنیم:
1ـ حذف تدریجی پلاستیك: تا جایی كه امكان دارد، پلاستیك را از زندگی مان خارج كنیم. مثلاً مثل سابق، میوه ها و سایرخوراكی های خود را داخل كیسه های كاغذی بریزیم. البته اینجوری باز ممكن است نسل درخت ها بر بیفتد، كه خب برای این معضل هم خدمت خواهیم رسید و راهكار خواهیم داد. نه كه تا الآن بساز و بفروش ها و برج سازها، همینطوری خودجوش،فاتحۀ بسیاری از درختان را نخوانده اند. الكی مثلاً ما اطلاعی نداریم!
2ـ روز جمع آوری پلاستیك: در جمع آوری دیش های ماهواره كه خوب عمل كردیم و جواب هم داد؛ در خصوص جمع آوری انواع پلاستیك های مضرّ و بی مصرف هم یك روزی را اعلام كنیم تا در آن روز مثلاً هركس یك كیسه پلاستیك بلامصرف آورد تحویل مسوؤلان داد؛ یا یارانه اش دوبرابر بشود یا كه یك چیزی بالاخره جایزه بگیرد كه دست خالی برنگردد و تشویق شود برود بازهم پلاستیك جات جمع كند.
3ـ جریمۀ پلاستیك اندازان: با استفاده از دوربین های سطح جاده و خیابان ها، شهروندان عزیز را به شدت زیرنظر داشته باشیم تا هركس بی ملاحظگی كرد و یك چیز پلاستیكی انداخت وسط خیابان یا بیابان؛ بلافاصله دوربین ها عكس وی را بگیرند بفرستند در خانه اش تا آبرویش پیش زن و بچه و در و همسایه برود و منبعد به او به چشم یك آشغال ساز و زباله انداز بی فرهنگ نگاه كنند؛یعنی چپ چپ!
4ـ دلواپسی پلاستیكی: گروههای مختلف اجتماعی كه دغدغۀ حال و آینده و عاقبت به خیر شدن مردم جامعه را دارند؛ خیلی خودجوش وارد گود عمل شوند و روز روشن به شدت نسبت به كثیف شدن زمین، اظهار نگرانی و دلواپسی كنند. مگر كه بهداشت و نظافت،نشانۀ ایمان و یك ارزش نیست؟… پس تا كی نگران و دلواپس برخی بی ایمانی ها و كمرنگ بودن بعضی ارزشهای این مدلی نباشیم؟…. با شمایم…. نه خیر؛ با خود شما!…(ناقلا همچین حواسش را به چپ و راستش معطوف می كند كه نه انگار مخاطب حرف ها و عرایض معقول ماست!)
نویسنده : رضا رفیع / روزنامه اطلاعات