شوهرعمهای برای محیط زیست
نویسنده: سمیه رستمی
روز 16 خرداد را روز جهانی محیط زیست نامگذاری كردهاند. از شوخی معروف «روز محیطزیست داریم؛ اما روز پسر نداریم!» كه بگذریم و زیرسبیلی شوخی شوهرعمهای «چرا روز محیطزیست داریم؛ اما روز مساحت زیست نداریم؟!» هم بگذریم؛ قطعاً هر عقل سلیمی كه دو زار سلول خاكستری بسوزاند، میداند با محیطزیست نمیتوان شوخی كرد و مسئله فراتر از این حرفهاست.
البته مسئولین امر كاملاً به این موضوع واقف هستند و طی سمینارها، نشستها و جلسات كارگروهها برای حفظ این عزیز دل، برنامهریزی میكنند. اصلاً حفظ محیطزیست از همین سمینارها شروع میشود. مثلاً بارها مشاهده شده برای صرفهجویی در مصرف آب این مایه حیات و جلوگیری از شستوشور اضافی از ظروف یكبار مصرف استفاده میشود.
فقط میماند تجزیه این ظروف كه دست خود محیطزیست را میبوسد. دیر و زود دارد، مثلاً یك میلیون سال ولی سوختوساز ندارد البته یك میلیون سال را با لبولوچه غنچه شده بگویید كمتر به نظر میآید.
بالاخره خود محیط زیست هم نباید مثل دسته كلنگ بایستد تا بقیه برایش حركتی بزنند، یك تكانی به خودش بدهد. البته منظورمان از تكان زلزله و سیل و رانش نیست. واقعیت انكارناپذیر این است كه انسان نباید كه در برابر محیطزیست پاسخگو باشد؛ بلكه به دلیل وابستگی شدید حیات بشر به محیطزیست، این بشر است كه باید مطالبهگر حقوق خود باشد. بالاخره اشرف مخلوقاتی گفتهاند.
حالا چون ابروباد و مه خورشید و فلك در كارند تا بشر نانی به كف آرد استوری كند: «نان خودم پز!» ولی بهخاطر رژیمش نخورد، ربطی به محیطزیست ندارد. بالاخره كه این بشر باید نیازهایش را از حلقوم محیطزیست بكشد بیرون یا نه؟ نمیشود كه برود سیارات دیگر با چهارتا آدمفضایی دستبهیقه بشود. اصلاً همین محیطزیست قهر نمیكند، بگوید: مگر منابع ما خار داشت كه رفتید جای دیگر؟
البته انسان هم حالا یك مقدار به خودش سختی بدهد، از محیطزیست بكآپ بگیرد؛ مثلاً دو تا درخت محض نمونه نگه دارد. چهارتا حیوان تاكسیدرمی كند. در تولید زباله هم كمی خوددار باشد، چون شاعر وقتی گفته: «از كوزه همان تراود كه در اوست» احتمالاً یك نگاه ریزی به آینده داشته. در واقع اگر همین كه بشر جورابش را هفتهبههفته بشورد و فكر نكند چرك و عرق جوراب، میتواند بهعنوان سیستم دفاعی در برابر نیش حشرات گزنده، عمل كند.
یا بفهمد مام اسپری و بادی اسپلش و عطر و غیره كار حمام را نمیكند. یك مسواكی هم به دندانهایش بكشد. مخصوصاً وقتی از سیر و پیاز برای ضدعفونی دلورودهاش استفاده میكند؛ یعنی جوری نباشد كه حتی كرم هم رغبت به خوردن دندانهایش نكند. بالاخره كرم هم به فكر گوارشش خودش هست، این بشر خیلی هنر كرده و محیطزیست باید سطح توقعش را پایین بكشد.
این ادا بازیها كه بهصورت زلزله و سیل و آتشفشان و رانش زمین از خودش در میكند كه یعنی قهر كرده، اصلاً برای وجهاش خوبیت ندارد توی چهارتا كهكشان دوروبر. دیگر دید خیلی دارد سخت میگذرد، برود چند تا جملات روانشناسی زرد و قهوهای حنایی از اینستا پیدا كند؛ صبح به صبح با آواز گنجشكها قرقره كند.
مثلاً آدمهای سمی زندگیات را حذف كن! كه نه!… آها این جمله «همیشه نیمه پر لیوان را ببین، حتی اگر كسی از لیوان زندگیات بهعنوان ظرف نمونه آزمایشگاهی استفاده كرده باشد.»
ولی با نگاهی دقیق محیطزیست متوجه میشود همه اینها بیشتر یك شوخی شوهرعمهای بشر است با او برای صمیمت بیشتر. فقط گویا عمهاش ناتنی بوده! باز جای شكرش باقی است محیطزیست شوهرعمه ندارد.
برگرفته از سایت دفتر طنز حوزه هنری