حكیم نما

حكیم نما

1403/01/26
|
04:55
|

نویسنده: علی بهاری

چند وقت پیش واسه یه مشكلی رفته بودم پیش حكیم. تا دهنم رو باز كردم كه خمیازه بكشم حكیم گفت: «غلبه صفرا، پایه سودا»

گفتم: «باهاش جمله بسازم؟»

گفت: «نه وضعیت مزاجیت رو میگم.»

پرسیدم: «یعنی صفرایی‌ام یا سودایی؟ نفهمیدم.»

گفت: «مزاج جبلی‌ سوداست. ولی صفرا زده بالا»

گفتم: «جبلی‌ها رو می‌شناسم. پیمانشون رئیس صدا و سیماست.»

گفت: «مزخرف نگو. دارم درباره مزاجت حرف می‌زنم. اگه می‌خواهی معاینه‌ات كنم به سوال‌هام دقیق جواب بده.»

گفتم: «در خدمتم»

گفت: «صبح‌ها كه از خواب بلند میشی، دستشویی میری؟»

گفتم: «آره»

گفت: «همین دیگه. صفرات بالاست.»

گفتم: «چه ربطی داره؟ همه مردم كره زمین وقتی از خواب بلند میشن دستشویی میرن.»

گفت: «برنامه صهیونیسم جهانی ه. می‌خوان همه صفراها الكی بره بالا. با چه هدفی؟»

گفتم: «تصرف كامل نوار غزه؟»

گفت: «نه افزایش آمار سرطان و فروش داروهای تقلبی ولی كور خوندند. ما سنتی‌ها با قدرت در صحنه‌ایم. یه دارو بهت میدم باید هر روز یه استكان مصرف كنی»

گفتم: «خوراكی یا مالشی؟»

گفت: «هیچ كدوم. شیافی.»

گفتم: «مرد حسابی مگه خط لوله گازه. خجالت بكش.»

گفت: «عوضش ارزون درمان میشی.»

گفتم: «چه فایده؟ بعدش باید هر چی درمیارم خرج جراحی انسداد كنم.»

گفت: «این قدر رو حرف من حرف نزن. من فارغ التحصیل دانشكده بوعلی سینای همدانی‌ام.»

گفتم: «منم دبیرستان صدرای شیرازی درس خوندم. چه ربطی داره؟»

گفت: «من این حرفها رو نمی‌دونم. راهش همینه. ضمنا باید هر روز داروی امام كاظم هم مصرف كنی.»

گفتم: «شما به چه حقی اسم شخصیت‌های مقدس رو می‌ذارید روی داروهاتون؟ داروی امام كاظم، قرص امام رضا، سُرُم سلمان فارسی. لابد پس فردا هم میگید شیاف ابوسفیان.»

گفت: «شر و ور نگو. راستی واسه سنگ كلیه‌ات چی مصرف می‌كنی؟»

گفتم: «دلستر كلاسیك.»

گفت: «اصلا به درد نمی‌خوره. ما اینجا یه محصول داریم: عرق سگی سنتی. دستورش رو از بوعلی گرفتم. ردخور نداره.»

گفتم: «مطمئنی؟ به نظرم كار زكریای رازی بود.»

گفت: «نه زكریا الكل می‌زد. ملت واسه سنگ كلیه می‌خوردند آب مروارید می‌گرفتن. گذاشتیمش كنار.»

گفتم: «از نظر شرعی مشكلی نداره؟» گفت: «خیالت راحت. ضررهایی داره ولی منافعش از ضررش بیشتره.»

گفتم: «والا من برعكس شنیده بودم. فكر كنم گولت زدند حكیم.»

گفت: «شر و ور نگو. تو كار طبابت هم دخالت نكن. تو اصلا می‌دونستی من حكیم بین المللی هستم. پوتین رو هر ماه من حجامت می‌كنم، بادكش فصلی كیم جونگ اون رو من انجام میدم، نخست وزیر هندوستان، مودی رو من هر سال فصد می‌كنم.»

گفتم: «شنیدم بایدن رو هم شما ختنه كردی؟»

گفت: «نه اون كار استادم حكیم پاك‌اندیش بزرگه. خوبم ختنه كرده»

گفتم: «آره، آثارش تو رفتارهاش هم مشخصه».

پرسید: «راستی تو بلغمت هم خیلی زده بالا. وقتی میری حموم زیر دوش، سرت خیس میشه؟»

گفتم: «آره.»

گفت: «همین دیگه. بلغم داری.»

گفتم: «بابا چه ربطی داره؟ آب خیس‌كننده است. یعنی هر جا آب باشه خیسی هست.»

گفت: «نه من آدم می‌شناسم میره تو استخر خشك‌خشك درمیاد. می دونی كیا؟»

گفتم: «مرتاض‌های هندی این آپشن رو دارن.»

گفت: «نه احمق. اونهایی كه صفرا و بلغمشون رو با داروهای ما كنترل می‌كنند این جوری اند. حالا هم نگران نباش. عرق نعناع دارم. ناب ناب. برو سر كوچه، فروشگاه «عرق داریوش».

گفتم: «من افق كوروش رو ترجیح میدم و راضی‌ام.»

گفت: «پشیمون میشی‌ها! نعناعش رو از تایلند میاره.»

گفتم: «نسترن تایلندی اگه داشتی مشتری‌ام.»

گفت: «عرق خار شتر دارم بی‌نظیر.»

گفتم: «ما گوشت خود شتر می‌گیریم كیلو نهصد تومن جواب نمیده، عرق خواهرش چرا باید كار كنه؟»

گفت: «دیگه داری به مبانی طب سنتی توهین می‌كنی؟ خار مریم‌‌ دارم عالیه. یعنی از خود مریم بهتره. می‌خواهی؟»

گفتم: «با این لحنی كه شما میگی من ترجیح میدم بومادران ببرم»

گفت: «بگذریم. چه پرنده‌ای مصرف می‌كنی؟»

گفتم: «تغذیه‌ای مرغ، تفریحی كفتر.»

گفت: «كفتر واسه تفریح؟؟ آهان … قضیه كفتر بسكتبالیست و زیرزمین خونه. از كودكی با این ماجرا آشنایی دارم»

گفتم: «چرت نگو. این حرف‌هام به ما نمی‌چسبه. ما كفترهامون بالای پشت بومه. خواستید یه بار تشریف بیارید. كفترهای ما سنتورنوازند»

گفت: «دیگه داری حرف مفت می‌زنی. مرغ‌های مصرفی‌ات كجایی‌اند؟»

گفت: «از سمت پدری مال بروجردند، مادری اطراف ملایر. این چه سوالیه می‌كنی؟»

گفت: «شر و ور نگو. مرغ‌هاتون كجایی‌اند؟» گفتم: «من نمی‌دونم. قمی قدقد می‌كنند.»

گفت: «فقط مرغ شمال مصرف كن. گیلان، بندر انزلی. مرغ‌هاش گرمند.»

گفتم: «فومنی‌ها ولرمند؟»

گفت: «خیلی شر و ور میگی! پاشو برو بیرون تو لیاقت استفاده از طب سنتی رو نداری.»

خلاصه اومدم بیرون و رفتم آزمایش دادم. اون حكیم هم چند ماه بعد به جرم تجویز بیش از حد روغن بنفشه افتاد زندان. تو حبس هم دست‌بردار نبود.

به آب معدنی، اِسانس نعناع می‌زد به اسم عرق نعناع قالب می‌كرد به بچه‌های بند.

همین باعث شد دو سال اضافه بخوره. خلاصه به هر كسی اعتماد نكنید. مراقب نعمت سلامتی هم باشید.
برگرفته از سایت دفتر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع