لباسی برای عید

لباسی برای عید

1402/12/27
|
09:14
|

نویسنده: سمیه رستمی

یكی از رسوم ما ایرانی‌ها در ایام نوروز به‌غیراز ماچ سه‌ضرب و خفت‌گیری به‌عنوان عیدی پوشیدن رخت و لباس و نو بوده و هست.

هر رسم هم فلسفه‌ای دارد و از سر شكم‌سیری رایج نشده. درباره فلسفه این رسم كهن گفته‌اند وقتی آدمی مشاهده می‌كند، طبیعت با آغاز بهار لباس تازه به تن می‌كند، می‌خواهد نشان بدهد چلاق نیست و او هم می‌تواند لباس نو بپوشد.

حالا جای شكرش باقی است فقط در همین حد وارد چالش با طبیعت می‌شود و آن قسمتش كه طبیعت دچار ریزش پوشش می‌شود را ندید می‌گیرد.

اساساً نور چراغ‌زنبوری به جای‌جای قبور قدیم‌ها بپاشد كه چند دست لباس بیشتر از بقیه پاره كرده‌اند. آن هم وقتی لباس پاره پوشیدن مد نبوده و طبق گفته خودشان هیچ حرفشان بی‌حكمت نبوده و خروار، خروار معرفت در آن نهفته است و همیشه درباره همه اصول و فروع زندگی انسان حرفی برای گفتن داشته‌اند؛ ولی در مورد لباس نو پوشیدن نكته‌ای نگفته‌اند كه لابد چون مشغول خانه‌تكانی بوده‌اند و وقت نداشتند بروند لباس نو تهیه كنند.

در نهایت هم انتقامشان را با ضرب‌المثل «لباس نو، بخور پلو» گرفته‌اند كه نشان بدهند لباس نو داشتن خیلی هم امتیاز محسوب نمی‌شود.

فقط می‌ماند همین شعر زیر كه نمی‌شود نادیده گرفتش. می‌فرماید:

«تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت»

و عجالتاً قدیمی‌ها معتقد بودند؛ تنها نشانه آدمیت بعضی آدم‌ها همین رخت و لباس است و دیگر امیدی نیست كه با حلول سال نو، جامه تن و جان از آلودگی‌ها و پلشتی‌ها بشورند.

بالاخره به این اخلاقشان عادت كرده‌اند و ترك عادت هم كه به گفته همان قدیمی‌ها عادت موجب مرض است و به قول روان‌شناسان جدید، آدم باید چاله چوله‌های شخصیتش را بپذیرد.

از آن جایی كه لباس شیك و پیك و حتما نو می‌تواند نظرها را از نواقص اخلاق شخص منحرف كند، تیشان فیشان با لباس نو كاملاً منطقی به نظر می‌رسد.

البته این سال‌ها دیگر لباس نو حتی اگر مد روز باشد و برندی كه سلبریتی‌ها برای تبلیغش، خودشان را شرحه، شرحه كرده باشند هم جوابگو نیست؛ بنابراین بعضی چند ماه مانده به سال نو، علاوه بر لباس؛ لب و گونه، چك‌وچانه، بینی و پیشانی و مو و ابرو را از نو می‌كوبند دوباره می‌سازند.

یعنی دم عیدی چنان مشغول كاشت و برداشت می‌شوند، می‌توانند از بانك كشاورزی وام بگیرند. یعنی جوری تغییر می‌كنند كه اگر ملك‌الموت بیایید سر وقتشان، چارچنگولی می‌ماند؛ چون چهره فرد موردنظر با مشخصات سجلی‌اش تطبیق نمی‌كند.

گذشته از این كه دیگر گارانتی هم شاملشان نمی‌شود. دستگاه خلقت هیچ‌رقم این موجود را گردن نمی‌گیرد و قبول نمی‌كند این تركیب محصول كارگاه هستی خودشان باشد.

برگرفته از سایت دفنر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع