برای حسین هاشمی طنز جدی بود

برای حسین هاشمی طنز جدی بود

1402/09/05
|
09:37
|

نویسنده: مریم نظام دوست

«حسین هاشمی» كه حالا با نهایت تأسف و تأثر روحش شاد و یادش گرامی‌باد، از پیشكسوتان عرصه طنزنویسی پس از انقلاب اسلامی است.

او مانند همه آدم‌های موفق دنیا در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود و از هفت-هشت سالگی و درست از زمانی كه خواندن و نوشتن یاد گرفت، طنزنویس بود.

از فعالیت‌های پیش از انقلاب او در عرصه طنز، اطلاعی در دست نیست. وی طنزنویسی را به‌طور رسمی با مجله «گل‌آقا» و برادران توفیق و با نام‌های مستعار «لبوتنوری»، «گلابتون»، «بچه صابون‌پزخانه» و «حسین‌خان» آغاز نمود.

لیكن به‌دلیل پاره‌ای مصائب كه از آن در دنیای مطبوعات گریزی نیست، نظیر استكبار و استعمار و خفقان و چشم و هم‌چشمی و فراوانی خط قرمز‌ها از گل‌آقا كه به‌زعم خیلی‌ها تنها مجله طنز آبرومند پس از انقلاب بود خداحافظی كرد و فعالیت خود را در ژانر نقد سیاسی در مجله‌ای به نام «ملوّن» ادامه داد و در آنجا نیز مانند گل‌آقا خوش درخشید.

لكن چنان رها و تند و تیز می‌نوشت كه ممیز ارشاد زیاد بهشان سر می‌زد و دست آخر هم مثل برخی مجله‌های طنز به‌خاطر مشكلات مالی،‌ درش تخته شد.

او نه تنها طنزنویس بود كه خداوندگار ایده‌پردازی نیز بود، از این رو در سال 1370 رسماً به رادیو پیوست و با نگاه نقادانه و مهارت ویژه‌ای كه داشت، با خلق شخصیت‌های به‌یادماندنی در برنامه «صبح جمعه با شما»، با ما دهه شصتی‌ها بود و نمی‌گذاشت یك روز تعطیل را راحت بخوابیم.

آدم‌های كوچه و بازار و در و همسایه و فك و فامیل، الهام‌بخش شخصیت‌هایی بودند كه در نمایشنامه‌های رادیویی خلق می‌كرد.

برای مثال آنچه در «باشگاه چاخانیست‌ها» می‌شنیدیم را از یك مشت دروغگو كه در بین دوست و آشنا و فامیل بودند الگوبرداری كرده بود!

او با مقوله «خبر» به راحتی شوخی می‌كرد، بر همین اساس در برنامه‌ای به‌نام «خبر در شصت ثانیه» و بعد «خبر در شصت‌هزارثانیه» اخبار را به طنز، آلوده كرده و به سمع شنوندگان عزیز می‌رساند‌.

او در نقد بی‌پروا و بی‌ملاحظه بود و تا جایی كه برایش مقدور بود موی دماغ همه مسئولین جمهوری اسلامی شد و عملكردشان را نقد كرد، چه آن زمانی كه ایده‌هایش در قالب كاریكاتور روی جلد و پشت مجله گل‌آقا به چشم می‌خورد، چه زمان حضورش در رادیو.

مرحوم حسین هاشمی مثل طنزنویس‌های مزلف امروزی نبود كه به كار و بارشان مشغول باشند، در كنارش طنز را هم ادامه بدهند؛ طنز برای او جدی بود و برای كاری كه می‌كرد ارزش زیادی قائل بود. البته كه با مقوله سانسور ارتباط خوبی نداشت. وی معتقد بود «سانسور، خستگی را از تن نویسنده در می‌آورد!».

او با ابوالقاسم حالت، ابوالفضل زرویی نصرآباد، محمد پورثانی، منوچهر احترامی و سایر اساتید عرصه طنز، معاصر بود. لیكن چنانچه اسنادش موجود است، در زمان حیاتش خود را در ایده‌پردازی و تصویرسازی از برخی اساتید خلاق‌تر ارزیابی می‌نمود.

او در اواخر عمرش در شمال كشور سكنی گزید و پس از تحمل یك دوره رنج بیماری به رحمت خدا رفت.

امید است كه حالا در جای بهتری، در كنار ابوالفضل زرویی نصرآباد و سایر آدم‌هایی كه دنیا را برای بقیه جای قابل تحمل‌تری كردند، عملكرد فرشته‌ها را نقد كند و خدا را بخنداند.

منبع سایت دفتر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع