طنزنویس باید جوگیری را كنار بگذارد
نویسنده: محسن فراهانی
اینكه همه بتوانند طنز بنویسند خیلی خوب است. اما اینكه همه بخواهند یكجور طنز بنویسند خوب نیست. مثلا فكر كنید همه طنزنویسان كشور به مدت چند ماه یا حتی چند سال فقط در مورد خیار متن بنویسند.
خب شور قضیه در نمیآید؟ شما به عنوان یك مخاطب دوست دارید برای هزارمین بار نقدی در مورد خیار بخوانید؟
حتی اگر دشمن خیار باشید یا از خیار خاطره بدی داشته باشید، باز هم از یك جایی به بعد دوست ندارید این متنها را بخوانید چه برسد به كسی كه خیاردوست است و با خیار حال میكند.
بعضی از رفقای ما هم در طنزنویسی همینطور عمل میكنند. چون به یك حزب خاص تعلق خاطر دارند، اینقدر در مورد حزب مخالف نقد و طنز مینویسند كه شورش در میآید. جوری كه آدم فكر میكند اگر ظریف و روحانی و امضای كری را از عدهای بگیری دیگر نمیتوانند هیچ متن طنزی بنویسند.
حتی در حوزه سیاست هم دیگر نمیتوانند بنویسند چه برسد به طنز ورزشی، طنز محیطزیستی، طنز اجتماعی، طنز فرهنگی و… حتی اگر طنز محیطزیستی هم بنویسند، میشود این: «دریاچه ارومیه طی بارشهای اخیر اندكی از خشك شدن دور شده است اما همانطور كه امضای كری تضمین نبود، این بارندگیها هم تضمینی برای ترمیم خشكسالی این دریاچه نیست».
خب بابا فهمیدیم. به خدا كافی است. به خدا بیش از دو سال است كه این حضرات در هیچ مقام و منصبی نیستند كه لیاقت نقد و طنز شما را داشته باشند. به خدا زشت است كه جان و مال و امید و آینده ما و خانواده ما در دستان یك گروه باشد و ما در مورد گروه دیگری نقد بنویسیم. انصافا دولت و مجلس و شهرداری فعلی هیچ جای كارشان لنگ نمیزند؟
همین آفت به جان گروه دیگر هم افتاده است. آنها هم چون دل در گرو حزب خاصی داشتند هنوز كه هنوز است اوج شوخطبعی و بذلهگوییشان خلاصه میشود در «به شما ناهار ندادن» و «لوكوموتیر».
خب اوكی. برای ده بار اول كه این شوخی را استفاده كردید ما از خنده رودهبر شدیم. اما انصافا دو هزار بار همین شوخی را تكرار كردن برای وجهه خودتان خوب نیست واگرنه ما همان بار دوم و سوم را هم برای اینكه دلتان نشكند خندیدیم.
در كل طنزنویس نباید غرق در گروههای سیاسی باشد تا بتواند اصل بیطرفی و انصاف را رعایت كند. طنزنویس باید از بیرون و اندكی با فاصله به وقایع نگاه كند تا همه جوانب را در نظر بگیرد نه اینكه در وسط معركه جو زده باشد و بخواهد نقد بنویسد. طنزنویس نباید خودش و قلمش را خرج مسئولینی بكند كه امروز هستند و فردا شاید نباشند و حتی به دشمن تبدیل شده باشند.