فیلم بعضی ها داغشو دوست دارند؛ اثر جاودانه سینمای كمدی
نویسنده: منا محمدنژاد
فیلم «بعضی ها داغشو دوست دارند» (Some Like It Hot) محصول سال 1959 در ژانر كمدی، موزیك، رمانتیك، به تهیهكنندگی، كارگردانی و فیلمنامهنویسی بیلی وایلدر و با بازی مرلین مونرو، جك لمون، تونی كرتیس، جرج رافت از ماندگارترین آثار سینمای جهان است.
این فیلم جوایز زیادی را كسب كرده و در 6 رشته كاندیدای اسكار شد كه بهعلت حضور «بن هور» در اسكار آن سال، همه جوایز به این فیلم رسید و «بعضیها داغشو دوست دارند» فقط برنده اسكار بهترین طراحی لباس شد اما در گلدنگلوب برنده بهترین فیلم كمدی، بهترین بازیگر مرد نقش اصلی در شاخه كمدی، بهترین بازیگر زن – فیلم موزیكال یا كمدی، برنده بفتای بهترین بازیگر خارجی مرد شد.
«بنیاد فیلم آمریكا» فیلم «بعضی ها داغشو دوست دارند» را برترین فیلم كمدی تاریخ دانسته و این فیلم در سال 2012، در لیست 50 فیلم برتر تاریخ سینما قرار گرفت.
داستان آن در سال 1929 اتفاق افتاده و بازسازی یك فیلم فرانسوی است. «بعضیها داغشو دوست دارند» هنوز در رتبه اول خندهدارترین فیلم تاریخ مؤسسه فیلم آمریكاست.
این فیلم درخشان، تحسینشده و ماندگار ذیل ژانرهای مختلفی ازجمله عاشقانه، كمدی، گنگستری و موزیكال قرار میگیرد و در همه این ژانرها توانسته در رده بهترینها باشد.
فیلمنامهای كه با همكاری آی. ای. ال دایموند نوشته شده قابلیت آن را دارد كه در سراسر دنیا بهعنوان یك اثر مكتوب شاخص و در تراز موفقیت مثال زده شود.
وایلدر میگوید: «زمانبندی مهمترین قسمت ماجراست. شما در یك خط مستقیم پیش میروید و سپس آن خنده بزرگ را دارید، اما نمیدانید كه آن خنده چهقدر طول میكشد و بعد حسی دارید كه: «پس چه وقت باید خط داستانی بعدی را شروع كنم و وارد پیچ جدید قصه بشوم؟… تالبرگ وقتی فیلمهای فوقالعاده برادران ماركس را میساخت، در هر فیلمش 4-5 خط داستانی داشت.
او برادران ماركس را به خیابانها و بین مردم میفرستاد تا آنها نمایش را برای تماشاگران بهصورت زنده اجرا كنند و بعد یك زمانبندی برای اجرایشان پیدا میكردند، در نتیجه دقیقا میدانستند كه زمان هر شوخیشان تا شوخی بعدی باید چهطور باشد. اما بههرحال كار سختی است. بیشتر بر پایه حدس و گمان است.»
این اثر سرگرمكننده نگاهی طنزآمیز به بخشی از تاریخ آمریكا دارد كه مشروبات الكلی ممنوع بود و گنگسترهای شیكاگو مخفیانه انحصار فروش و تولید آن را در دست داشتند.
حاكمیت گنگسترها بر شهر شیكاگو و ضعف پلیس در مواجهه با آنها، قهرمانان را كه شاهد جنایت یك گروه از آنان هستند، ناگزیر به فرار میكند؛ البته در این میان، بیكاری و بیپولی دامان این دو را میگیرد كه مزید بر علت میشود.
در این راستا، فیلم با سكانسی از تعقیب و گریز پلیس و گنگسترهای حامل محموله الكل آغاز میشود و همین برای مخاطب، دیالوگهای خندهداری را به ارمغان میآورد كه در سكانس آغازین میان بارمن و شركتكنندگان در جشن زیرزمینی رد و بدل میشود.
پوشش جشن با مراسم ترحیم خود نیز در همین آغاز فیلم در نقش یك كاتالیزور عمل میكند. این كمدی در برخی موقعیتها و دیالوگ نگاهی به كمدی اسكروبال دهه 30 و سبك اسلپ استك و فارس (Farce) دارد.
صحنه حضور دو مرد در پوشش زنان نوازنده در ایستگاه قطار و چالش راه رفتن با كفشهای زنانه و درعینحال دیالوگهای ماندگاری كه در این صحنه از «بعضیها داغشو دوست دارند» ارائه میشود، خود بهتنهایی قابلیت آن را دارند تا اثری را جاودانه كنند.
دافنه درحال نگاه كردن به راه رفتن شوگر به جوزفین میگوید: «ببین چطور حركت میكنه، مثل ژله فنری میمونه، باید یه جورایی ساخته دستگاهی چیزی باشه، بهت گفته باشم این دختره یه چیز دیگهس.»
در این صحنه و صحنههای بعدی از آشنایی با شوگر، دیالوگها كوتاه و ضربهای میان كورتیس و لمون یا كورتیس و مونرو در رفت و آمد هستند.
دافنه: نظرت راجع به اون تیكه چیه، ها؟ به این میگن افتادن تو تغار كره.
جو: حواس تو جمع كن، دافنه.
دافنه: بچگیام همیشه خواب میدیدم كه نصفهشب تو یه مغازه شیرینیفروشی گیر افتادم. همهجور تنقلات دور و ورم ریخته. رولت ژلهای، نون خامهای شكلاتی، كیك پفكی، كلوچههای خامهدار بوستون و تارت مربایی.
جو: گوش كن چی میگم، نه كره، نه شیرینی. ما رژیم داریم.
دافنه: باشه، حتما جو.
وایلدر از همه ظرفیتهای بازیگرانش در كنار ظرافتهای كلامی و موقعیتی بهره میگیرد؛ از پوشش، صدا و اغواگری مرلین گرفته تا تقلید راه رفتن زنانه با كفشهای پاشنهدار و برجستهسازی پاهای مردانه در لباس زنانه.
مرلین مونرو در نقش شوگر كه به نوازندگان ساكسیفون و مردان عینكی علاقهمند است، با سادهلوحی و جذابیتهای ظاهری سحرآمیزش موفقیت فیلم را تضمین و حضور بیبدیل خود را بهعنوان خواننده و بازیگر به رخ میكشد.
موسیقی، آن هم از نوع جاز كه در دوره مورد اشاره فیلم بسیار محبوب است، محور فیلم قرار میگیرد و نوازندگی قهرمانان و زندگی در گروههای موسیقی كه همراه با لاابالیگری است در رفتار و منش آنها نمود ویژهای دارد تا آنجا كه تصمیمگیریهای آنها در موقعیتهای چالشی را در اوج بیمنطقی، منطق بخشیده و مستدل مینماید.
گریم زنانه دو مرد، حضور كاریكاتوری آنها را در جمعی زنانه باورپذیر ساخته است. درخشش لمون در نقش دافنه و جری آنجا كه تلاش میكند با تكرار جمله «من دخترم، من دخترم، كاش مُرده بودم» خود را از وسوسه رهایی دهد یا وقتی كه در نقش دافنه، مردی بسیار ثروتمند و خوشگذران به او پیشنهاد ازدواج میدهد و به توصیه جو، تلاش میكند از وسوسه ازدواج با او خلاص شود، با خود تكرار میكند كه «من پسرم، من پسرم، اوه پسر!»، استیصال بیهویتی و سرگردانی بین دو دنیای متفاوت را بهخوبی عرضه میكند.
جری: عجب پیر سگ منحرفی!
جو: چی شده؟
جری: تو آسانسور نیشگونم گرفت!
جو: خب حالا دستگیرت شد نصف دیگه مردم چه جوری زندگی میكنن؟!؟
جری: نگاه كن! خوشگلم نیستم!
جو: اهمیت نمیدن، فقط كافیه دامن پات باشه! مثل تكون دادن پارچه قرمز جلوی گاوه!
جری: آره؟ من از پارچه قرمز بودن خسته شدم! میخوام دوباره گاو باشم!
دیالوگهای طنزآمیز بیش از همه در كلام لمون نمود مییابند؛ برای مثال، آنجا كه جو میخواهد خودشان را به نوازندگان زن معرفی كند، میگوید: «ما دختران جدید هستیم» و جری در ادامه سخن او میگوید: «خیلی جدید».
«هیچكس كامل نیست» جمله پایانی فیلم «بعضیها داغشو دوست دارند» كه در عین خندهناكی فراوان خود در موقعیت، میتواند پیام اصلی فیلم را بهروشنی برساند؛ شوگر خود را با حماقتش در عشق و رابطه میپذیرد و اسگود نیز حقیقت را نادیده گرفته و با بیان «هیچكس كامل نیست» اوج تسلیم در برابر عشق و حماقت را به نمایش میگذارد.
«بعضیها داغشو دوست دارند» به نهایت آمال یك اثر هنری كه جاودانگی است، دست مییابد و با ریتم تندی كه از موسیقی جاز ساری و جاری در دل داستان آن، سرچشمه میگیرد، همسو شده و خود را از آغاز تا پایان روی نتهای آن سوار میكند و مخاطب نیز با آن رهسپار داستانی شیرین و جذاب میشود.