كتاب بر لایك رفته و شوخیهایی كه آشنا به نظر میرسد
كتاب بر لایك رفته و شوخیهایی كه آشنا به نظر میرسد
نویسنده: سارا ملاعباسی
این روزها اگر بگذارند و بتوانید 5 دقیقه در فضای مجازی بگردید، پستهایی را خواهید دید كه در قالبهای مختلف و در موضوعات متنوع شما را سرگرم میكند و مدعی است كه به شما اطلاعات میدهد. پس از شما میخواهد به پاس همان اطلاعات پست مربوطه را لایك كنید.
كتاب بر لایك رفته نوشته حسام مقامیكیا با این نوع سبك پست گذاشتن در فضای مجازی شوخی كرده و به نوعی با كنایه و شبیه سازی قالب نوشتاری، آن را نقد كرده است.
كتاب بر لایك رفته در دستهبندیهای مختلفی مثل؛ «آیا میدانید، درسهای زندگی، پندهایی از تاریخ، شخصیتشناسی، عجایب جهان، مقالات علمی، رفتار متقابل، لطفا به اشتراك بگذارید و تصحیح، تبریك و تشكر»، با موضوعات روز شوخی كرده و این شوخیها طوری طراحی شدهاند كه خودشان به تنهایی قابلیت اشتراك گذاشتن با دیگران را دارند و لایك خور هستند.
طنز این كتاب بیشتر به بازی با كلمات برمیگردد كه گاهی با آرایههای ادبی، گاهی با غافلگیری میان متن، گاهی با طراحی گفتوگوها و طراحی توضیح واضحاتی كه خودمان بهتر با آن آشنایی داریم مخاطب را میخنداند.
به طور مثال كمتر كتابی را پیدا میكنید كه در آن عباراتی مثل «پول خون بابا»، «پول چایی» یا «مهریه» را با عباراتی طنزآمیز تعریف كند. همچنین برایتان طالع بینی كند، اقبالتان را از روی امضا حدس بزنند و به شما در لحظات حساس راهكار بدهد و به موضوعات اجتماعی و بعضی ناهنجاریها توجه نشان دهد.
حسام مقامیكیا در این كتاب این كار را انجام داده و علاوه بر اینكه شما را یاد دوران بدون دغدغه فضای مجازی میاندازند لبخند بر لبتان مینشاند و میتواند شما را برای ساعتی سرگرم كند.
به طوری كه حس نمیكنید به جای گوشی كتاب دستتان است، مطالب به راحتی لود میشوند و شما میتوانید این پستها را بخوانید و بخندید و بابت لایك نكردن هم عذاب وجدانی به گردنتان نباشد.
در بخشی از كتاب میخوانیم:
«از پسته آموختم كه هرچه بیشتر بخندی زودتر خورده میشوی. از پرتقال آموختم كه هر گردی گردو نیست. از گز آموختم كه كاری را كه چسبیدم ول نكنم. از پولكی آموختم كه اگر شفاف باشی دستمالی میشوی.
از بادامهندی آموختم كه ملیت مهم نیست، قابلیت مهم است. از فندق آموختم كه دنبال جلب توجه دیگران نباشم. از چاقالهبادام آموختم كه چاقی و لاغری ملاك نیست. از سمنو آموختم كه میشود تلخ بود ولی به شیرینی معروف شد.»