مرتضی احمدی اولین خواننده اشعار فكاهی

مرتضی احمدی اولین خواننده اشعار فكاهی

1401/10/03
|
08:28
|

نویسنده: مهدی صالحی

سیدمرتضی احمدی یكی از معدود هنرمندانی بود كه از پس همه نوع هنری بر می‌آمد.

از خوانندگی به سبك بیات تهران تا بازی در نقش‌های جدی و صداپیشگی آثار مختلف تلویزیونی.

او تنها كسی بود كه بیش از 150 شعر طنز و فكاهه را به صورت ضربی اجرا نموده است.

زندگی استاد مرتضی احمدی فراز و نشیب‌های زیادی داشت.

او كه كارمند راه‌آهن بود در سال 1339 بخاطر اختلافی كه با وزیر راه داشت اخراج شد و از سال 1340 به اجرای برنامه در تلویزیون پرداخت.

ایشان در مورد خاطرات جوانی خود می‌گوید: در سال 1321 تازه كار تئاتر را به صورت جدی شروع كردم و در چند نمایش به دور از چشم پدرم بازیگری و خوانندگی می‌كردم.

وقتی پدرم متوجه فعالیتم شد من را از خانه بیرون كرد ولی من كوتاه نیامدم چون عاشق تئاتر بودم البته همان سال‌ها در راه‌آهن به عنوان تعمیركار مشغول بودم.

سال 1322 بود كه ترانه «گلپری جون» را اجرا كردم و مورد استقبال مردم قرار گرفت و همان باعث شد در رادیو شروع به كار كنم.

همان سال‌ها در یكی از پیش پرده‌های تئاتر ترانهٔ دیگری به نام «كارگرم» را اجرا كردم كه با استقبال همكارانم در راه‌آهن روبرو شد و همان ترانه باعث اعتصاب كارگران راه‌آهن گردید و از آنجا كه خودم كارمند همانجا بودم به بخش حسابداری منتقل شدم و پس از پایان اعتصاب و آرام شدن اوضاع دستگیر شدم و در كلانتری تعهد دادم از آن به بعد از اجرای آن پیش پرده خودداری كنم.

پیش‌پردهٔ دیگری با نام «قدس شاهین» را خواندم كه دربارهٔ ماجرای تجاوز جنسی عده‌ای از سربازان آمریكایی به یك زن ایرانی بود كه سر و صدای زیادی كرد.

آن هم توقیف شد؛ ولی پس از اجرای مجدد در پاییز سال 1323 در جمعی خصوصی، محكوم به شش ماه تبعید به كرمان شدم كه با پیگیری محمد مسعود، مدیر روزنامهٔ «مرد امروز» كه تصادفاً به تئاتر فرهنگ آمده بود ملغی شد.

البته چندتا از پیش‌پرده‌های دیگری كه خواندم نیز توقیف شد، از جمله پیش‌پرده‌ای به نام «پیراهن زرده» كه دربارهٔ گروه‌های فشار حزب دموكرات ایران كه پیراهن زرد می‌پوشیدند بود كه هم كتك خوردم و هم بازداشت شدم و تیر خلاص پیش‌پرده‌ای به نام كارمند دولت بود كه منجر به انفصال موقتم از خدمت در راه‌آهن شد ولی با اعتراض به دیوان عالی كشور لغو شد.

اما ماجرای دستگیریم به دلیل هم دستی در ترور شاه هم جالب است.

در بهار سال 1324 از طریق مسابقات فوتبال با ناصر فخرآرایی كه در تیم «آفتاب شرق» بازیكن و مربی بود آشنا شدم در 15 بهمن سال 1327 به دعوت فخرآرایی به مراسم سالگرد افتتاح دانشگاه تهران رفتم و در آن جا شاهد ترور محمدرضا شاه به دست فخرآرایی بودم كه به كشته شدن فخرآرایی و دستگیر شدنم به عنوان هم دست انجامید كه پس از بازجویی و اثبات بی‌اطلاعی‌ با آن سابقه‌ای كه داشتم شانس آوردم و آزاد شدم.

من از سال 1320 طرفدار تیم پرسپولیس بودم یادم هست 7 تا صد تومانی داشتم، بازی تاج و پرسپولیس كه شروع شد گفتم یا ابوالفضل هر گلی كه پرسپولیس بزند صد تومان نذر می‌كنم.

پرسپولیس گل اول را كه زد، گفتم یا ابوالفضل این صد تومان و همین جوری پرپسولیس پنج تای دیگر گل زد و پول هایم رفت، گفتم یا ابوالفضل من غلط كردم اجازه بده یك چیزی ته جیبم بماند خدا را شكر به همین شش گل ختم شد وگرنه باید قرض می‌گرفتم.

استاد مرتضی احمدی در 10 آبان 1303 در تهران متولد شد و در 30 آذر 1393 بعلت مشكلات ریوی در 90 سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

یادش گرامی باد

دسترسی سریع