متخلص به عبید، شاعر و نویسنده طنزپرداز فارسیزبان در قرن هشتم هجری
همگان نام او را با طنز و هزل عجین و اغلب عامه او را به لطایفش میشناسند.در این میان موش و گربه شهرت بسیار داشته و ریش نامه و صد پند از همه لطیف ترند.
«ولادت»
عبید زاكانی از مشهورترین شاعران و نویسندگان زبان فارسی- دری است كه متأسفانه از احوال و وقایع زندگانی او اطلاعات كافی و مفصلی در دست نیست. طبق قراین موجود در اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم هجرى در یكى از توابع قزوین چشم به جهان گشود.
«خاندان»
علت مشهور بودن او به زاكانى نسبت داشتن او به خاندان زاكان است كه این خاندان تیرهاى از «عرب بنى خفاجه» بودند كه بعد از مهاجرت به ایران به نزدیك ى رزن از توابع همدان رفتند و در آن ناحیه ساكن شدند. در این خاندان دو شعبه از دیگران مشهورتر بودند. شعبهى اول كه به گفته حمد الله مستوفى (معاصر و همشهرى عبید) اهل دانشهاى معقول و منقول بودند و شعبهى دوم كه این مورخ آنها را ارباب الصدور (وزیران و دیوانیان) مىنامد. حمد الله مستوفى، عبید را نظامالدین عبیدالله زاكانى یاد مىكند و او را از شعبهى دوم مىداند. بااینهمه، اطلاع دقیقى از مقام صدارت یا وزارت براى عبید در دست نیست و همین قدر مىدانیم كه در دستگاه پادشاهان فردى محترم بوده است.
«عبید در نگاه تاریخ»
بنا به گفته تاریخنویسان عبید در طول حیات خود لقبهایى را از امراء و حكام زمان خود گرفته است و اشعار خوب و رسائل بىنظیرى دارد.
عباس اقبال در مقدمه دیوان عبید مىنویسد:
از شرح حال و وقایع زندگانى عبید زاكانى اطلاع مفصل در دست نیست. اطلاعات ما در این باب منحصر است به معلوماتى كه حمد الله مستوفى معاصر عبید و پس از او دولتشاه سمرقندى در تذكره خود، تألیف شده در سال 892ق، در ضمن شرحى مخلوط به افسانه در باب او به دست داده و مؤلف ریاض العلماء در باب بعضى از تألیفات او ذكر كرده است. معلومات دیگرى نیز از اشعار و مؤلفات عبید به دست مىآید. از مختصرى كه مؤلف تاریخ گزیده راجع به عبید نوشته است مطالب زیر استنباط مىشود:
اینكه او از جمله صدور وزرا بوده، ولى در هیچ منبعى به آن اشاره نشده است.
نام شخص شاعر نظامالدین بوده است، در صورتى كه در ابتداى غالب نسخ كلیات و در مقدمههایى كه بر آن نوشتهاند وى را نجمالدین عبید زاكانى یاد كردهاند.
نام شخصى شاعر، عبیدالله و عبید تخلص شعرى او است. خود او نیز در یكى از غزلهاى خود مىگوید:
گر كنى با دیگران جور و جفا با عبیدالله زاكانى مكن
عبید در هنگام تألیف تاریخ گزیده كه قریب چهل سال پیش از مرگ اوست، به اشعار خوب و رسائل بىنظیر خود شهرت داشته است. در تذكره دولتشاه سمرقندى چند حكایت راجع به عبید و مشاعرات او با جهانخاتون شاعره و سلمان ساوجى و ذكر تألیفى از او به نام شاه شیخ ابواسحاق در علم معانى و بیان و غیره هست.
عبید در تألیفات خود از چندین تن از پادشاهان و معاصرین خود مانند خواجه علاءالدین محمد، شاه شیخ ابوالحسن اینجو، ركنالدین عبدالملك وزیر سلطان اویس و شاه شجاع مظفرى یاد كرده است. وى از نوابغ بزرگان است. مىتوان او را تا یك اندازه شبیه به نویسنده بزرگ فرانسوى ولتر دانست.
«آثار»
صرف نظر از اینكه عبید شاعر بوده است، همگان نام او را با طنز و هزل عجین و اغلب عامه او را به لطایفش مىشناسند.
دیوان لطایف (شامل چند منظومه كه در این میان منظومه موش و گربه شهرت بسیار داشته و ریشنامه و صد پند از همه لطیفترند. وى مانند بسیارى از طنزپردازان متقدم، مثل سعدى شیرازى، طنز و هزل بهیكسان در لطایف او راه یافته است)؛
رساله اخلاق الاشراف؛
ریشنامه؛
صد پند؛
ترجیعبند؛
تضمینات و قطعات؛
رباعیات؛
رساله دلگشا؛
منظومه موش و گربه؛
منظومه سنگتراش.
«وفات»
تقىالدین كاشى در تذكره خود، تاریخ وفات عبید زاكانى را سال 772ق دانسته و صادق اصفهانى در كتاب شاهد صادق آن را ذیل وقایع سال 771 آورده است. قدر مسلم این كه عبید تا اواخر سال 768ق هنوز حیات داشته است... و به نحو قطع و یقین وفات او بین سنوات 768 و 769 یا 772 رخ داده است و در دزفول دفن شد.