كتاب «خاطرات حسنعلی خان مستوفی» اثری طنز و اعجابانگیز در باب اندیشه، فكر و سیاست است.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، كتاب صوتی «خاطرات حسنعلی خان مستوفی» نوشته ابوالفضل زوریی نصرآباد، شاعر، طنزپرداز و پژوهشگر ایرانی است. زرویی در این اثر دست به خلق دو شخصیت خیالی با عناوین حسنعلی خان مستوفی و میرزا حسین پیشكار زده است كه یكی به تقریر و بازگویی خاطرات دیگری مشغول است و جالب اینجاست كه هر دو نیز از اساس وجود خارجی ندارند.
او در این كتاب روایتی كلاسیك به سبك ادبیات دوران قاجار برای بیان خاطرات حسنعلی خان انتخاب كرده است، روایتی كه میشود رد پای آن را در آثار متفاوت و بكری همچون روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه جست و البته زرویی با زیركی تمام با حفظ ساختار زبانی این خاطرات در این سبك روایی؛ از برخی عبارت و اصطلاحات قدیمی و ناملموس قجری پرهیز كرده و با عبارات و اصطلاحات رایج كه به حد لزوم به آن افزوده شده است به این متن جذابیت زیادی بخشیده است.
«خاطرات حسنعلی خان مستوفی» اثری طنز و اعجابانگیز در باب اندیشه و فكر و سیاست است و هر آنچه كه زرویی در خلال سالهای زندگی خود دستمایهای برای نگاه طنزآمیز به آن یافته است.
نكته جذاب دیگر این طنز را میتوان در نمایش استادانه طنز تلخ جست. هر چند كه حسنعلی خان و كاریزمای اعجاببرانگیز شخصیت او كه توسط زرویی در این كتاب آورده شده، به راحتی مخاطب را راضی میكند؛ اما هنر زرویی در واقع ترسیم واقعیتهایی دراماتیك و تلخ از رفتارهای سیاسی و اجتماعی ایرانیان در طول سالهای متمادی است كه او با وارونه جلوه دادنش گویی سعی داشته به آن طعنه بزند.
ماجرای دعوت رضا شاه پهلوی از حسنعلی خان برای شركت در مراسم تاج گذاری وی و نیز مقدمه خودنوشت این كتاب كه در آن شرح توصیفات شخصیتهای مختلف سیاسی از این چهره است؛ میتواند گواهی بر این حقیقت باشد كه زرویی در این كتاب حقیقت شخصیتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران را در طول تقریبی یك سده، به زیر ذرهبین خود برده است.
خاطرات حضرت استادی سِر پروفسور حَسَنعلی خان مستوفی از سوی دیگر و فراتر از این مباحث عرصهای برای نمایش اطلاعات و نگاه جامع نویسندهاش در ورود به لایههای زیستی اجتماع پیرامون خودش نیز هست. زرویی در این كتاب و در قالب روایت طنز خود از خاطرات حسنعلی خان به تمامی گونهها و تیپهای اجتماعی و پدیدههای فرهنگی پیرامونش به فراخور موضوع سرك كشیده و با بیانی جامع از نوع نگاه ایرانیان به آن شخص یا پدیده با زیركی پرده برداشته است. حضور و دیدار با چارلی چاپلین، هیتلر، آندره مالرو، برشت و صادق هدایت و نیز شرح موضوعاتی مانند نحوه ورود موسیقی به ایران و یا بررسی بنیان فرهنگستان در ایران، مصداقی قابل توجه بر این مدعی است.
با این همه، نكتهای كه این اثر زرویی را بسیار قابل تامل كرده است توسط خوداو و به زیركی در مقدمهاش بر این كتاب درج شده است. این كتاب اثری است كه در روزگار دوری از یك طنز پرداز نگاشته شده، دورانی كه گویا نگاه عامه اجتماع به زرویی در قالب یك هنرمند طناز دیگر برای او چنان اعتبار و ارزشی ندارد؛ و شاید بر همین اعتبار بتوان این خاطرات خود ساخته را سیر دگردیسی ذهنی او نیز به شمار آورد.
در بخش آغازین این كتاب میشنویم:
«حضرت استاد سرپرفسور حسنعلی خان مستوفی كیست؟ اردیبهشت ماه امسال (سال 1379 ه. ش) كه دوست عزیزم سیدعلی میرفتاح از من خواست تا صفحه طنزی برای «مهر» دوره جدید تدارك ببینم، به لطایفالحیل زیر بار نرفتم. این شانه خالی كردن دلایلی متعددی داشت؛ یكی اینكه در خود هیچ میلی به طنزنویسی احساس نمیكردم. خسته شدن حق طبیعی انسان است. از طنز و طنزپردازی خستهام.
شاید عزیزی بگوید طنز نوشتن كه خستگی ندارد. مگر كسی از خندیدن و خنداندن خسته میشود؟... در پاسخ به این سؤال، ناچارم مثال بزنم: ببینید وقتی سر ظهر یا تنگ غروب، خسته و گرسنه به خانه برمیگردید، اگر احتمالاً از كنار یك رستوران عبور كنید، بوی خوش چلوكباب، مست و مدهوشتان میكند؛ چه بسا در دل با خود میگویید خوش به حال كارگران این چلوكبابیها، سر و كارشان با چه چیز نازنینی است! صبح كباب، ظهر كباب، شب كباب...! اگر پای درد دل كارگران چلوكبابی بنشینید، حتماً به شما خواهند گفت كه چقدر از كباب خسته شدهاند. حتی بوی كباب آزارشان میدهد. نفرمایید «خوشی زیر دلشان زده» نخیر، واقعاً تكرار ملالآور است و چه قدر سخت است كه آدم از چیزهای نازنینی مثل طنز یا چلوكباب خسته شود.
پس این از دلیل اول. دلیل دوم آنكه این بنده از چند ماه پیش از این، مشغول مطالعه و ویرایش دست نوشتههای ارزشمند حضرت استاد حسنعلیخان مستوفی بودم. شیرینی و جذابیت این اثر به حدی بود كه ترجیح میدادم وقت خود را صرف تكمیل و آمادهسازی این كتاب ارزشمند كنم. استاد حسنعلیخان مستوفی برای كارگزاران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این مرزوبوم، نام و چهرهای شناخته شدهاند و به جرات میتوان گفت كه در صد سال گذشته، ایشان بیشترین تأثیرا در روند تحولات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایران داشتهاند. نثر موجز و بیان صادقانه ایشان در نگارش خاطرات به قدری جذاب و گیراست كه خواننده اثر را دچار شگفتی میكند».