سروش صحت: در طنزهایم رگه‎هایی از غم وارد می‎كنم

پایگاه خبری اقتصادهنرآنلاین با سروش صحت در روزهای آغازین ماه رمضان و در پشت صحنه سریال پر طرفدارش”فوق لیسانسه ها” به گفت و گو نشست.

1398/02/24
|
15:01
|

“سروش صحت” مردی خندان و نام‌آشناست. لبخند همیشگی و صمیمیت معروف او باعث شده است به عنوان یك بازیگر، نویسنده و فیلمساز، علاوه بر معروفیت، محبوب هم باشد. او اصالتا اهل نائین است اما در اصفهان به دنیا آمده و بزرگ شده. كارش را بازی در تلویزیون آغاز كرده و سالهاست می‌نویسد و سریال می سازد. صحت امسال نخستین فیلم بلند سینمایی‌اش را ساخته است.“جهان با من برقص” با بازی علی مصفا، در جشنواره جهانی فجر به نمایش در آمد و تحسین شد. در این جشنواره او موفق شد سیمرغ سیمین بهترین فیلم را از آن خود كند. با سروش صحت در روزهای آغازین ماه رمضان و در پشت صحنه سریال پر طرفدارش”فوق لیسانسه ها” به گفت و گو نشستیم.

***

گفته می شود نخستین فیلم شما تحت عنوان “جهان با من برقص” دارای استانداردهای بالایی ست. آیا این استانداردها محصول تمام سال های كاری شما و تجربه های مختلف، از بازیگری تا نویسندگی ست؟ و آیا انتظار این تحسین ها و جایزه را داشتید؟

فیلم را دو سه سالی با “ایمان صفایی”(نویسنده) در ذهنمان داشتیم.

قبل تر از فیلم ساختن می ترسیدم.

فكر می كردم نمی تونم از پسش بر بیایم و هنوز آماده نیستم.

ولی از یكی دو سال پیش احساس كردم وقتش كم كم فرا رسیده.

با ایمان( صفایی) یك ایده اولیه داشتیم كه برایش تهیه كننده پیدا نمی كردیم.

اما آقای “محمدرضا تخت كشیان” خواندند و بلافاصله قبول كردند.

ما خیلی خوش شانس بودیم. چون این فیلم ساختنش كمی ریسك داشت.

و موضوع خیلی تلخی در این فیلم مطرح می شود. مرگ.
اما قرار بود یك لحظه هایی با این مرگ شوخی هم بشود.

فیلمی بود كه بخش هاییش می باید مفرح باشد و بخش هایی هم غم انگیز.

این نوع داستان خیلی تجربه نشده بود. روی فیلمنامه شش ماه متمركز شدیم و نزدیك به یك سال خیلی كار كردیم.

حاصل، از آن چیزی كه انتظار داشتیم بیشتر مورد استقبال قرار گرفت.

من امیدوارم در اكران عمومی هم مردم خوششان بیاید.

بله. البته انتخاب بازیگرها و چیدمان آنها هم به شكلی ست كه حتما استقبال خواهد شد…

در بازیگری واقعا همه بی نظیر بودند. جای هیچ كدام از بازیگرها یك نفر دیگر را نمی شود گذاشت.

ساز و كار سرمایه گذاری این فیلم چطوری بود؟ سرمایه گذارها از جانب تهیه كننده وارد شدند یا شما هم دخیل بودید؟

سرمایه گذارهای كار چهار نفر بودند. در واقع من و آقای تخت كشیان هم ورود كردیم و در كنار دو نفر دیگر قرار گرفتیم. رقم و عددش رو تهیه كننده می داند.

“جهان با من برقص” فیلم پر هزینه یا به قولی ولخرج به حساب می آید؟

فیلم ولخرجی نیست ولی پُر بازیگر است.

سرمایه گذارها كمتر با هنر آشتی هستند. چطور می شود اعتماد آن ها را جلب كرد كه متوجه شوند سرمایه گذاری در هنر امن است؟

من فكر می كنم اتفاقا در ایران و همینطور در كل جهان یكی از امن ترین سرمایه گذاری ها سرمایه گذاری در هنر است. كارهایی كه استانداردها رو رعایت بكنند، در نقاشی در سینما، در نمایش دارد جواب می دهد.

و سرمایه گذاران روز به روز بیشتر وارد این حوزه می شوند. و اتفاقا سینما روند رو به رشدی در سرمایه گذاری دارد.

چون مردم هنوز سینما می روند. چون سینما تفریح خیلی گرانی نیست.

كما این كه اغلب كسانی كه در هنر سرمایه گذاری كردند دوباره این كار را تكرار كرده اند و این نشان می دهد برایشان بازگشت سرمایه وجود داشته.

بله ولی شاید سینمایی كه شما آن را نمایندگی می كنید لزوما سینمای پر فروش نباشد. به اصطلاح سینمای بدنه نمی تواند باشد. چرا باید سرمایه گذارها جای سرمایه گذاری برای فیلم های بی مایه اما پرسود سراغ سینمای شما بیایند؟

خب طبیعی ست كه سرمایه گذاران می خواهند جایی سرمایه بگذارند كه خیالشان راحت باشد ولی می شود با كمی ریسك پذیری و تحقیق سرمایه را جایی وارد كنند كه نوعی از هنر متفاوت وجود دارد. نوعی از سینما كه نیازمند كمك بیشتر است…

خب این به سطح فرهنگی سرمایه گذاران هم بر می گردد.
به نظر من سرمایه گذاران اگر جایی سرمایه گذاری كنند كه كیفیت و استانداردهای هنری هم لحاظ شده باشد؛ بعدش خودشان هم خوشحال ترند.

نوعی از هنر كه هم اقبال عام دارد هم اقبال خاص، تا جایی كه من دیدم سرمایه گذارها حالشان با این نوع سرمایه گذاری بهتر است. شاید بهتر باشد مشاور هایی انتخاب شود كه به این سرمایه گذاران مشورت بدهند.

نكته دیگر هم این است كه سرمایه گذاران گاهی سلیقه شخصی خودشان را به تهیه كننده و فیلمساز تحمیل می كنند.

خب كار مشاور كنترل همین موضوع است. كاری كه توی دنیا باب است و توی ایران هم دارد جا می افتد خوشبختانه.

یكی دیگر هم این است كه سرمایه گذار بگوید من دارم روی سه تا كار سرمایه گذاری می كنم دوتاش كلا برای سود و زیان و بدنه باشد، ولی یكی ش هم فیلمی باشد كه توی سرمایه گذاری در آن كمی ریسك بیشتری ست ولی ارزش هنری بیشتری دارد.

این باعث می شود كه سرمایه گذار هنر نوع دیگری از چرخش سرمایه را هم تجربه كند.

كمی بر گردیم عقب‌تر و به رویكرد روایی ای كه شما معمولا توی كارهایتان دارید آیا محصول آن شخصیت چند وجهی و با مطالعه شماست؟ به هر حال خیلی ها از شما خاطره حضور در كتابخانه دارند. یا مثلا تجربیاتتان در ستون نویسی روزنامه، بازیگری، درساخت سریال و فیلم تاثیر گذاشته اند؟

به گمانم همه‎‌ تجربیات با هم اند. من و ایمان(صفایی) ده سال با هم می رفتیم كتابخانه “ارسباران”. الان چند سالی هست می رویم كتابخانه ملی. آنجا با هم حرف می زنیم. با بقیه حرف می زنیم.

كمی كتاب و مجله می خوانیم و كمی هم می نویسیم. معتقدم آدمیزاد از هر آنچه می شنود، می بیند، بو می كند و روبرو می شود دارد تاثیر می گیرد.

گاهی هنر به عنوان یك سبك زندگی انتخاب می شود نه فقط به عنوان شغل و رشته كاری. به نظر می رسد شما جزو هنرمندانی باشید كه هنر را از كُنج آتلیه ها یا دفاتر فیلمسازى و خلوت ها به متن زندگی آوردید.

والله من زیاد احساس هنرمند بودن ندارم! من دارم زندگی م رو می كنم! من از بچگی روزنامه خوندن دوست داشتم. مجله خوندن دوست داشتم. هنوز هم همون كارها رو می كنم.

شما از تلویزیون شروع كردید. به هر حال تلویزیون صنعت سرگرمی ست تا هنر. آیا بنا دارید همچنان در تلویزیون مشغول باشید؟

من همین الان اینجا كه نشسته ایم مشغول ساختن یك سریال برای تلویزیونم: فوق لیسانسه ها. و من اصلا از این مرزبندی ها ندارم كه حالا فقط سینما، حالا فقط رسانه و غیره. نه! كارهایی كه دوست دارم انجام می دهم.

یعنی مثلا اگر دوست داشته باشید ممكن است یك نمایشگاه عكاسی هم بگذارید؟

اگر بلد باشم بله! عكاسی یك تخصص است. من عكس خیلی دوست دارم و بیننده جدی عكس هستم. ولی عكاس كه نیستم. به نظر من این مهم است كه آدم بتواند استانداردهای خودش را رعایت كند و هر كاری كه می كند این استانداردها را لحاظ كند.

رویكردتان به طنز از كجا می آید؟ یعنی چرا از طنز استفاده می كنید؟

چون دارم در تلویزیون برنامه می سازم. طنز و تلویزیون یعنی طیف وسیعی از مخاطبان كه تمام ایران را پوشش می دهد. از جاهای خیلی دور تا مركز. سینما اما تعریف دیگری دارد.

من وقتی دارم برنامه تلویزیونی می سازم هدفم سرگرم كردن مردم در همه جای ایران است، تا جایی كه از دستم بر می آید.

با این اوصاف ارتباط مستقیمی با مردم دارید. این توانایی را چطور به دست آوردید؟

بله. هم من هم ایمان(صفایی) در خانه یا دفتر كارمان كار نمی كنیم. داریم توی جاهای عمومی كار می كنیم. اخبار را گوش می كنیم و از این ها ایده می گیریم. مثلا شما نشسته اید اینجا این مچ بند را بسته اید. من متوجه می شوم شمایی كه فرضا ریش دارید می تونید این مچ بند را هم ببندید…

یعنی خیلی دقت می كنید و ریز بین هستید

بله. چیزهای زیادی یادم می ماند.

آیا توجهتان به طنز از زیستن تان در اصفهان هم نشات می گیرد؟ با توجه به این كه اصفهانی ها بذله گو و شوخ هستند و طنازان زیادی به تاریخ ایرانی معرفی كرده اند؟

من كه اصولا آدم با مزه ای نیستم! در اصفهان بی مزه تر هم می شوم. ولی شوخی های آدم ها را برای هم تعریف می كنم و این برای خودش روشی ست.

اگر بخواهید از تمام تجربیات مختلفتان یكی را انتخاب كنید كدام را انتخاب می كنید و پیش می برید؟

دوتاش رو انتخاب می كنم. كارگردانی و نویسندگی. چون وابسته به هم هستند.

اگر برگردیم به آغاز كار حرفه ای شما و ارتباطش با رشته تحصیلی تان. بفرمایید چه ربطی بین تحصیلاتتان و كار هنری تان هست؟

من فوق دیپلم رادیولوژی دارم. لیسانس شیمی و فوق لیسانس آلودگی و حفاظت محیط زیست دریا!

اون وقتی كه من داشتم درس می خواندم اصلا به بازی و سینما و این ها فكر نمی كردم. خواننده جدی ادبیات بودم و دوست داشتم رمان نویس بشوم. اما خانواده ام اصرار داشتند پزشك شوم.

می گفتند در كنارش به ادبیاتت برس. درسم متوسط بود و پزشكی قبول نشدم! رفتم طرف رادیولوژی و شیمی و این ها. آن موقع فوق لیسانس زیاد نبود و كار برای این مقطع زیادتر بود. یك دوره ای معلم شیمی شده بودم.

این ها قبل از حضورت در تلویزیون و “جُنگ 77” در كنار گروه “مهران مدیری” بود؟

بله بله. و معلم شیمی خوبی بودم. چون متوجه شدم بچه ها از یك چیزهایی خوششون میاد و من باید كمك كنم از اون راه ها درس رو یاد بگیرند.

خب این نشان می دهد كه توی هر شغلی وارد شدی توانایی دارید مخاطبتون رو “آنالیز” كنید. آیا این بررسی را روی جامعه فعلی هم انجام می دهید و برای كارهای آینده تان چه برنامه هایی دارید؟

برای آینده هم همین مسیری كه تا حالا آمده ام پیش می برم. به نظر من غم و شادی از هم جدا نیستند. هر اتفاقی هرچقدر هم تراژیك باشد باز هم براش رگه هایی از طنز باقی می گذارم.

هر رویدادی هرچقدر هم طنز آمیز باشد رگه هایی از غم در آن وارد می كنم. این ها كلاف در هم پیچیده ای هستند. یك روزهایی این غالب است و یك روزهایی آن.

منبع : اقتصاد هنرآنلاین

دسترسی سریع