كمدینی كه نیم‌قرن است برای مردم جوك می‌گوید

حمید ماهی‌صفت را باید در ردیف كمدین‌هایی قرار داد كه در همه سال‌های فعالیت حرفه‌ای‌اش با جو‌ك‌گویی و تقلید صدا روزبه‌روز بر مخاطبانش افزوده و حتی در دورانی كه محبوبیتش را بین مردم به اوج رسانده از گزندهای احتمالی در امان مانده است.

1397/11/06
|
12:33
|


طنز و كمدی از سال‌های دور با چالش‌های ریز و درشتی همراه بوده و كمدین‌هایی موانع را از سر گذرانده‌اند كه تدبیر و تحمل بیشتری داشته‌اند. حمید ماهی‌صفت را باید در ردیف كمدین‌هایی قرار داد كه در همه سال‌های فعالیت حرفه‌ای‌اش از ابتدای دهه 70 تاكنون با جو‌ك‌گویی و تقلید صدا روزبه‌روز بر مخاطبانش افزوده و حتی در دورانی كه محبوبیتش را بین مردم به اوج رسانده از گزندهای احتمالی در امان مانده است؛ هنرمند 60 ساله‌ای كه از شوخی با چهره‌های سیاسی تا تقلید صدای خواننده‌های لس‌آنجلسی در كارنامه‌اش به چشم می‌خورد، اما با گذشت نزدیك به سه‌دهه، مصون مانده و حالا خودش را جوكری بی‌رقیب می‌داند و درباره آنچه این روزها به‌عنوان كمدی به مردم عرضه می‌شود سخن می‌گوید؛« كمدین زیاد داریم اما ایران یك جوكر دارد و آن هم حمید ماهی صفت است.»

از اوایل دهه 70 بود كه به‌عنوان كمدین به شهرت رسیدید. اجرای كمدی از چه زمانی به شغل شما تبدیل شد؟
از 8سالگی علاقه زیادی به خنداندن اطرافیانم داشتم. در سال 57 كه از طرف مدرسه به اردوی رامسر رفتیم در رشته كمدی اول شدم، اما نخستین‌بار در سال 1350، وقتی 12سالم بود در مدرسه روی سن رفتم و برنامه اجرا كردم. در سال 1370 در كنار شغلم كه تولید پوشاك در ساختمان پلاسكو بود، كمدی هم اجرا می‌كردم و در سال 1375، بعد از اجرای یك برنامه در سفره‌خانه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به شغل اصلی‌ام تبدیل شد. یك شب با سفارش صاحب سفره‌خانه روی سن رفتم كه 2دقیقه برنامه اجرا كنم اما نیم‌ساعت طول كشید و بعد از آن قرار‌شد هر شب همان‌جا برنامه اجرا كنم.

وقتی برای نخستین روی سن رفتید، كمدین‌های امروزی چندساله بودند؟
وقتی در اینترنت جست‌وجو كردم متوجه شدم مثلا مهران مدیری در سال 1350 كه برای نخستین‌بار كمدی اجرا كردم چهارساله بوده و دوست خوبم حسن ریوندی 2 یا 3سال بعد به دنیا آمده است.

شما به‌عنوان یكی از كمدین‌های پولساز شناخته می‌شوید. بابت نخستین اجراها چقدر دستمزد گرفتید؟
در آن سال‌ها وضع مالی خوبی نداشتم و تا یك سال در سفره‌خانه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مجانی كمدی اجرا می‌كردم اما آرام‌آرام مردم مرا شناختند تا جایی‌كه وقتی به مراسم‌ مختلف دعوت می‌شدم درباره دستمزد هم صحبت می‌كردند. كارم را با دستمزدهای خیلی كم شروع كردم و بابت یك‌شب اجرا 40هزار تومان می‌گرفتم. كم‌كم دستمزدم را بالا بردم تا امروز كه 10میلیون تومان بابت هر اجرا دریافت می‌كنم.

پس به‌طور میانگین ماهی 2میلیارد تومان بابت اجرای كمدی و جوك‌گویی درآمد دارید؟
البته هر شب برنامه اجرا نمی‌كنم و برخی برنامه‌ها خیرخواهانه است. علاوه بر این در ماه‌های محرم و صفر هم اجرای كمدی تعطیل است. به جایی رسیده‌ام كه انگیزه مالی ندارم و صرفا با خنداندن مردم راضی می‌شوم؛ مثلا گاهی برای زندانیان كمدی اجرا می‌كنم و گاهی به آسایشگاه كهریزك می‌روم و با سالمندان حركات موزون انجام می‌دهم.

در این سال‌های طولانی كه مشغول اجرای كمدی هستید پایتان به عروسی‌ها باز شده است؟
در عروسی‌های لاكچری و مراسم‌ قانونمند و تفكیك‌شده كه در هتل‌ها برگزار می‌شود برنامه اجرا كرده‌ام، چون می‌خواهم در این حرفه پایدار باشم و به همین دلیل خیلی راحت به ارشاد و اداره اماكن چشم می‌گویم؛ مثلا می‌گفتند به عروسی‌های مختلط نروید و من هم می‌گفتم چشم.

اینكه در آن سال‌ها فضای مجازی هنوز شكل نگرفته بود، برای كمدینی مثل شما كه معمولا به خط‌قرمزها نزدیك می‌شود یك خوش‌شانسی محسوب می‌شده یا فكر می‌كنید از یك امكان فوق‌العاده محروم بوده‌اید؟
آدم موفق واقعی كسی است كه بدون تكیه به فضای مجازی یا صداوسیما توانایی خودش را نشان دهد و شناخته شود. چند سال قبل از من پرسیدند شما مشهور‌تری یا عادل فردوسی‌پور كه در جواب گفتم شما صداوسیما را از فردوسی‌پور بگیری چیزی از او باقی نمی‌ماند، اما من بدون بهره‌بردن از تریبون صداوسیما حمید ماهی‌صفت شدم.

البته در این سال‌های طولانی از حمایت‌های نامحسوس برخی مسئولان بی‌بهره نبوده‌اید.
من به 2شاهكار زندگی هنری‌ام افتخار می‌كنم؛ یكی اینكه بدون كمك صداوسیما به اینجا رسیدم و دیگری اینكه عضو هیچ گروه و جناحی نبوده‌ام. مثل مردم عادی، فردی مسلمان و عاشق میهنم هستم و ترجیح دادم با خودداری از ورود به عالم سیاست، خودم را درگیر حاشیه‌های ناخواسته نكنم. احساس می‌كنم برخی عامدانه خودشان را درگیر حاشیه می‌كنند تا مطرح شوند و نامشان بر سر زبان‌ها باشد، اما چهارتا فالوئر ارزش این كارها را ندارد.

این روزها بسیاری از ورزشكاران و حتی سلبریتی‌ها وارد عالم سیاست شده‌اند. در سال‌های اوج محبوبیت برای ورود به عالم سیاست وسوسه نشدید؟
چندین بار از سوی افراد مختلف پیشنهاد داشتم كه وارد سیاست شوم. در سال 1380 كه برای اجرای برنامه در سفارت ایران در كانادا به اوتاوا رفتم، آقای محمدجواد لاریجانی به شوخی گفت مردم دوست‌ات دارند و اگر برای نمایندگی مجلس كاندیدا شوی حتما رأی می‌آوری. من هم گفتم حتی اگر مقام ریاست‌جمهوری را بدون برگزاری انتخابات به من بدهند نمی‌پذیرم، چون ممكن است رئیس‌جمهور حرفی بزند كه عده‌ای را ناراحت كند، اما كمدین كارش فقط خنداندن مردم است.

در برنامه‌های مختلف صدای افراد سیاسی و برخی مقامات را هم تقلید كرده‌اید و بین سیاسیون دوستان و دشمنان زیادی دارید. واكنش آنها به تقلید صدایشان چه بوده است؟
مواردی از این دست زیاد نبوده است؛ مثلا نوحه‌های صادق آهنگران را می‌خواندم و تقلید صدای او را بلد بودم، اما فقط برای خودش و به‌صورت تلفنی اجرا كرده‌ام. به خاطرعلاقه بسیار زیادی كه به مرحوم هاشمی‌رفسنجانی داشتم صدایش را تقلید می‌كردم. ایشان معتقد بود كسی كه صدای مرا تقلید می‌كند حرف‌های خودم را بزند. 3ماه قبل از فوت آقای‌هاشمی برای كسب حلالیت خدمت ایشان رسیدم و گفتم كه از من راضی باشید كه صدای شما را تقلید كردم. آقای‌هاشمی هم لبخند زد و گفت: «بله شنیده‌ام. به هر حال مردم باید شاد باشند، موفق باشید».

خیلی از كمدین‌های نسل جدید از طریق اجرای استندآپ كمدی وارد كار بازیگری شده‌اند، چرا شما هیچ‌وقت سراغ بازیگری نرفتید؟
در سال 1380 به‌طور اتفاقی مسعود كیمیایی را در تورنتو ملاقات كردم و چندساعت با هم حرف زدیم. آقای كیمیایی گفت پیشنهادهای زیادی به تو می‌شود اما هیچ‌كدام را قبول نكن و از روی این صندلی كه روی آن نشسته‌ای بلند نشو. كمدی شاخه‌های مختلفی دارد، اما منظور آقای كیمیایی جوك‌گویی بود. وقتی به ایران برگشتم از بازی در سینما و تئاتر و تلویزیون گرفته تا مجری‌گری، كارهای تبلیغاتی و احداث واحدهای خدماتی مثل سالن‌های مد و زیبایی و ورزشی به نام حمید ماهی‌صفت، پیشنهاد داشتم، اما برخلاف میل باطنی‌ام همه آنها را رد كردم. نمی دانم چرا چشم‌ بسته به توصیه آقای كیمیایی عمل كردم، اما بعدها دیدم مجری بازیگر شده، بازیگر مجری شده، خواننده بازیگر شده، یك فوتبالیست بازیگر و فوتبالیست دیگری خواننده شده و حتی بچه فلان بازیگر كار خوانندگی می‌كند یا پسر فلان تهیه‌كننده مجری تلویزیون شده، اما من از روی آن صندلی‌ای كه آقای كیمیایی گفته بود بلند نشدم. الان هم به ضرس قاطع می‌گویم در ایران هزاران كمدین داریم اما جوكر یكی داریم و آن یك نفر حمید ماهی‌صفت است.

فكر نمی‌كنید با این كار برای آینده سرمایه‌گذاری كردید و این سرمایه‌گذاری خوب جواب داد؟
صدالبته كه همینطور است. هنوز هم خیلی‌ها می‌گویند یك نفر در فلان مهمانی داشت ادای شما را در می‌آورد و جوك می‌گفت. جالب است كه یك نفر در انگلیس به من می‌گفت ایرانی‌های اینجا وقتی می‌خواهند به حرفی استناد كنند می‌گویند به قول حمید ماهی‌صفت؛ این مرجع بودن برای من یك دستاورد است.

خیلی‌ها شما را به‌عنوان كمدین می‌شناسند، اما شما روی مهارت در جوك‌گویی تأكید می‌كنید. تمایل خودتان به كمدی است یا جوك‌گویی و یا شومنی؟
شومن نیستم چون مولفه‌های مشخصی دارد و خودم را آیتمی از یك شو می‌دانم. كمدین هم ممكن است مثل خانم مرجانه گلچین بازیگر باشد یا مثل مرحوم منوچهر نوذری گوینده باشد. یا ممكن است مثل رضا عطاران بازیگر سینما باشد و یا مثل بهزاد محمدی بازیگر تئاتر. كمدین می‌تواند استندآپ هم اجرا كند كه بین استند‌آپ‌های فعلی كار یوسف كرمی را می‌پسندم. جوكربودن یكی از شاخه‌های كمدی است و مردم مرا به‌عنوان تنها جوكر ایران می‌شناسند. شاید نتوانم بازیگر كمدی خوبی باشم، اما جوكر باید چند تخصص مثل فن بیان، اشراف كامل بر گویش‌های مختلف، اطلاع دقیق از تاریخ و جغرافیا، مخاطب‌شناسی و زبان بدن را یكجا داشته باشد؛ مثلا با كمك زبان بدن می‌توانی حرفی را بزنی اما مردم نشوند.

شما جزو نخستین كسانی بودید كه در ایران تقلید صدا و تقلید لهجه كردید. در روزهایی كه حساسیت اقوام نسبت به سال‌های گذشته بیشتر شده با مانعی مواجه نشده‌اید؟
موانع زیادی ایجاد شده، اما با قاطعیت می‌توانم بگویم بیش از 90درصد آنها به قصد دفاع از قومیت‌ها نبوده و پای مسائل سیاسی در میان بوده است؛ مثلا یك‌بار در سال 1379یكی از نمایندگان مجلس برای اینكه در شهر خودش رأی جمع كند یكسری آدم را اجیر می‌كند تا برنامه‌ام را به‌هم بزنند. بعد هم در مجلس علیه من سخنرانی می‌كند كه چرا حمید ماهی‌صفت با اقوام شوخی می‌كند. جالب اینجاست كه این نماینده رأی نیاورد، اما من دارم به كارم ادامه می‌دهم و برای مردم جوك می‌گویم.

خود مردم به جوك‌هایی كه با گویش‌های مختلف تعریف می‌كنید چه واكنشی نشان می‌دهند؟
جالب است كه مردم از شهرها و اقوام مختلف روی پیامگیر تلفن خانه‌ام برایم جوك تعریف می‌كنند. این جوك‌ها را ویرایش می‌كنم و به قول معروف زهرشان را می‌گیرم و درنهایت به این موضوع فكر می‌كنم كه اصلا به صلاح است كه چنین جوكی را تعریف كنم یا نه؟ بعضی جوك‌ها خاطرات واقعی من است و به‌نظرم بیشتر جوك‌ها می‌تواند یك‌كلاغ چهل‌كلاغ‌شده یك واقعیت باشد. جوك گفتن آدابی دارد اما متأسفانه برخی بازیگران سینما حرف‌هایی به زبان می‌آورند كه بدآموزی دارد.

اولین كسی كه در فضای دودهه قبل این شهامت را پیدا كرد كه توأمان صدای چهره‌های سیاسی را تقلید كند و با لهجه‌های مختلف جوك بگوید شما بودید. حمایت سازمان یا نهادهایی كه معتقد بودند جامعه به سوپاپ نیاز دارد پشت سر شما بود یا تشخیص دادید برای مشهورشدن لازم است به خط‌قرمزها نزدیك شوید؟
همیشه پشتم به خدا گرم بوده است. چون نیتم شادی مردم بوده و هرگز به توهین متوسل نشده‌ام كسی نتوانسته مانع ادامه كارم شود. هنوز هم افرادی در خیابان یا در مراسم مختلف به من مراجعه می‌كنند و می‌گویند مرا حلال كن چون یكی از كسانی هستم كه در فلان سال برنامه شما را به‌هم زدم. دوست فلان مداح می‌گوید تا 20سال قبل شمشیر را برای تو از رو بسته بودم و به خانواده‌ام اجازه نمی‌دادم كلیپ‌هایت را تماشا كنند و همان فرد مرا به عروسی پسرش دعوت می‌كنم تا برنامه اجرا كنم. در این سال‌های طولانی خیلی تلاش كردم كه اثبات كنم كارم فقط اجرای كمدی و جوك تعریف‌كردن است و لس‌آنجلسی نیستم یا از كره دیگری نیامده‌ام.

البته این زمان به هر كسی داده نشد و هنوز هم داده نمی‌شود.
در مراسم ارگانی كه چشم‌ام به مقام‌ها و مسئولان قضایی و امنیتی می‌افتاد اعلام می‌كردم می‌خواهم برای ایرانیان خارج از كشور برنامه اجرا كنم تا خارج‌نشین‌ها بدانند اینگونه نیست كه سر هر كوچه جوان‌ها را شلاق بزنند؛ مثلا وقتی قرار بود در وزارت اطلاعات برنامه اجرا كنم از دوستان خواهش می‌كردم ترتیبی بدهند تا وزیر اطلاعات هم حضور داشته باشد و جالب اینكه مقامات وقتی برنامه را می‌دیدند تشكر می‌كردند. البته وقتی هم با موافقت مسئولان قضایی و امنیتی و برای اجرای برنامه به خارج از كشور رفتم مخالفان جدید پیدا كردم. یك‌بار در سوئد اجرا داشتم كه می‌گفتند منافقین می‌خواهند برنامه‌ات را به‌هم بزنند و در كانادا می‌گفتند سلطنت‌طلب‌ها برنامه‌ات را تحریم كرده‌اند، اما جالب اینكه به‌رغم این تحریم‌ها و تهدید‌ها همه سانس‌ها پر می‌شد. اپوزیسیون خارج از كشور فكر می‌كردند به دستگاه خاصی تعلق دارم و حتی می‌گفتند شست دست ماهی‌صفت در جبهه قطع شده و او پاسدار است، درحالی ‌كه انگشت من 10سال قبل از شروع جنگ قطع شده بود. وقتی در اجراهای خارج از كشور از ارزش‌های دینی و انقلابی دفاع كردم و دست آخر به كشور برگشتم خیلی‌ها در داخل با من همراه شدند. یكی از مسئولان می‌گفت در یكی از جلسات گفتم ماهی‌صفت خوب ادا درمی‌آورد و در ایران ادای آن طرف آبی‌ها را در می‌آورد، اما اگر اذیتش كنیم به خارج از كشور می‌رود و ادای ما را درمی‌آورد، بنابراین بهتر است كاری به كارش نداشته باشیم و اجازه دهیم در ایران به كارش ادامه دهد.

ارتباط‌های مستقیم با مقامات قضایی و مسئولان امنیتی هم در پایدار بودن كار شما تأثیر داشته است؟
من برای ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف برنامه اجرا می‌كنم و در این اجراها دوستان زیادی پیدا كرده‌ام. یك بار به دادستان وقت گفتم كه برای 2 شب اجرا در آمریكا 500هزار دلار به من می‌دهند و با این پول تمام آرزوهای من برآورده می‌شود. دادستان گفت اگر می‌خواهی به میلت عمل كن، اما این كار به صلاحت نیست. من هم گفتم چشم و آن پیشنهاد را رد كردم. در ایران ماندم و با اجرای كمدی به درآمد خوبی رسیدم.

اجرای طنز و كمدی جماعتی را می‌خنداند، اما روی دیگر سكه این است كه كمدین‌ها معمولا شاكی خصوصی هم دارند. در این سال‌ها از بین هنرمندان و چهره‌های سرشناس كسی به شما معترض شده؟
امروزه برخی كمدین‌هایی كه استندآپ اجرا می‌كنند برای خنداندن مردم مشكلات داخلی را دستاویز قرار می‌دهند، اما شیوه من اینگونه نیست. پیش آمده كه معاون وزیر یا فلان قاضی مرا جایی دیده و مودبانه نكته‌ای را گوشزد كرده و من هم پذیرفته‌ام. در برنامه‌هایی كه در داخل و خارج از كشور اجرا كرده‌ام جوگیر نشده‌ام و عشق فرش‌قرمز نداشته‌ام. فالوئر برایم مهم نیست. هر روز از یك رنگ خاص دفاع نكرده‌ام كه بعدها بخواهم مورد غضب یك عده دیگر قرار بگیرم. بارها از ستادهای انتخاباتی مختلف از من دعوت كرده‌اند، اما ضمن عذرخواهی به آنها گفته‌ام كه كار من صرفا جوك تعریف‌كردن برای مردم است.

در مقایسه با دو‌دهه قبل كم كار شده‌اید. فكر می‌كنید رقبا زیاد شده‌اند یا ترجیح می‌دهید در سكوت به فعالیت هنری ادامه دهید؟
در مورد رقبا باید بگویم به‌عنوان یك جوكر رقیب ندارم. كمدین‌های امروزی در استندآپ‌ها برای مردم خاطره یا داستان‌های خنده‌دار تعریف می‌كنند اما جوكر نداریم.3-2 سالی است كه تشخیص داده‌ام اجرای خصوصی داشته باشم؛ درواقع به‌دلیل كثرت اجراهای خصوصی فرصت حضور در مراسم‌ عمومی را ندارم. یك برنامه پرسروصدا در‌ ماه را به 30اجرا برای ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف تبدیل كرده‌ام و از طرفی ترجیح می‌دهم بدون سروصدا و با چراغ خاموش كار كنم. می‌خواهم فرصت را هم غنیمت بشمارم و به سایت‌های داخلی و شبكه‌های ماهواره‌ای بگویم كه راضی نیستم كلیپ‌هایم را پخش كنند.

سلیقه و ذائقه مخاطبان شما در مقایسه با دهه 70 فرق كرده است؛ مردم این روزها راحت می‌خندند یا خنداندن آنها مشكل شده است؟
با گسترش فضای مجازی كارم نسبت به سال‌های قبل سخت‌تر شده است. مخاطب من به‌احتمال قریب به یقین همه جوك‌ها را در فضای مجازی شنیده و در چنین شرایطی باید در اجرای هنری آیتم‌ها دقت كرد. بارها به من گفته‌اند این جوك را قبلا شنیده بودیم، اما اینطور كه شما تعریف می‌كنی خنده‌دارتر است. یك ضرب‌المثل ایتالیایی می‌گوید جوك صاحب ندارد و مال كسی است كه قشنگ‌تر تعریف كند. می‌خواهم بگویم در شرایط بد اقتصادی هم اگر جوك را قشنگ تعریف كنیم خنده را روی لب مردم می‌نشاند.

اجرای كمدی و طنز در كشور ما همیشه با محدودیت‌هایی همراه بوده است. فكر می‌كنید اگر در كشور دیگری زندگی می‌كردید كمدین موفق‌تری بودید؟
با قاطعیت می‌گویم با درنظر گرفتن همه شرایط، ایران برای ایرانیان بهترین كشور دنیاست. در جایی خواندم در كشورمان 41درصد فرار مالیاتی داریم، درحالی‌كه در اروپا یك درصد هم كسی نمی‌تواند از پرداخت مالیات فرار كند. در مورد محدودیت‌ها هم باید بگویم فرهنگ ما ایجاب می‌كند در اجراها حجب و حیا به خرج دهیم؛ مثلا در اروپا بیشتر جوك‌ها درباره كشیش و پلیس است، اما در ایران باید این موارد را رعایت كرد و اصلا شدنی نیست.

اتفاقا همین محدودیت‌ها موجب می‌شود كمدین دست به عصا مسیرش را طی كند.
در اجراهای داخل كشور با زبان بدن و با كمك فن بیان این محدودیت‌ها را تعدیل می‌كنم؛ مثلا در نیروی انتظامی برنامه اجرا كرده‌ام و چند جوك پلیسی هم گفته‌ام یا در قم با روحانیت شوخی كرده‌ام و كسی ناراحت نشده است. جوك‌ها را به‌گونه‌ای تعریف می‌كنم كه پلیس یا روحانی پیروز ماجرا باشد.

كمدی‌هایی كه این روزها در برنامه‌های طنز تلویزیون اجرا می‌شود چقدر به استانداردهای استندآپ كمدی نزدیك است و این مدل اجراها را می‌پسندید یا نه؟
آنچه در اجراهای تلویزیونی می‌بینیم نوعی استندآپ به‌شدت استریلیزه و چارچوب‌دار و قابل پخش است و اصلا نكته قابل‌سانسور ندارد. یك‌دهه است كه فضا برای اجرای كمدی مهیا شده و دست رامبد جوان درد نكند كه به این جریان كمك كرده است. به قول معروف كاچی به از هیچی است و فعلا باید به همین حد بسنده كنیم. مقام معظم رهبری در مورد لزوم شادی در جامعه 2جمله دارند كه به‌نظرم راهگشاست. ایشان فرمودند:« دشمن می‌آید و از ضعف‌های ما استفاده می‌كند». بدون تعارف ما در بروز شادی ضعف داشته‌ایم. مقام معظم رهبری یك‌بار دیگر هم فرمودند:«همین كه مردم خوشحال می‌شوند و از شما مسئولان خوشحال تشكر می‌كنند، ازجمله اجرهایی است كه خداوند نقدا به شما می‌پردازد». در استفتائات جدید مقام معظم رهبری آمده است كه دست زدن فقط در اماكن مذهبی اشكال دارد. در مورد جوك گفتن و تقلیدصدا هم فرموده‌اند: « اگر توهینی در آن نباشد اشكالی ندارد». وقتی این چراغ سبزها روشن شد، صداوسیما هم به این نتیجه رسید كه برنامه‌ای مثل «خندوانه» را تولید كند. البته بچه‌های سینما كه مخاطبان خودشان را هم دارند در این زمینه جنبه ندارند و هر حرف زشتی را به زبان می‌آورند. به‌نظرم انتقاد مسعود فراستی از محتوای فیلم‌های كمدی كه هم‌اكنون تولید می‌شود درست است.

از برنامه‌های تلویزیونی مثل خندوانه برای اجرای استندآپ پیشنهاد داشته‌اید؟
یك بار از دفتر رامبد جوان تماس گرفتند و در پاسخ به آنها گفتم چون از ابتدای كارم با تلویزیون همكاری نكرده‌ام ترجیحم این است كه همین شیوه را ادامه بدهم. فقط یك‌بار به برنامه «خوشا شیراز» كه توسط علی ضیا در شیراز اجرا می‌شد رفتم كه خوشبختانه ادامه پیدا نكرد. ماهی‌صفت و صداوسیما از ابتدا كاری به‌كار هم نداشته‌اند و ترجیح می‌دهم این قطع رابطه ادامه داشته باشد. با صداوسیما همكاری نمی‌كنم، اما در جشن‌ها و عروسی فرزندان مسئولان آن حضور دارم.

بیشتر كمدین‌های امروزی پس از یك دوره همكاری با تلویزیون به شهرت رسیده‌اند، اما شما همچنان از تلویزیون فاصله می‌گیرید. فكر می‌كنید فاصله‌گرفتن از صداوسیما به محبوبیت شما كمك می‌كند؟
فكر می‌كنم همكاری با صداوسیما محبوبیتم را خدشه‌دار می‌كند. موضوع دیگر این است كه اگر كسی بدون كمك صداوسیما موفق شود هنر است. شاید برخی هنرمندان نیاز دارند كه از طریق تلویزیون شناخته شوند. فرماندار خراسان‌جنوبی می‌گفت وقتی كتاب آموزش نماز را بین بچه‌ها توزیع می‌كردیم با دیدن عكس تو ذوق‌زده می‌شدند و می‌گفتند این همان آقایی است كه ما را می‌خنداند. پس آدمی مثل من به صداوسیما نیازی ندارد.

گاهی خبرهای تلخی در فضای مجازی منتشر می‌شود كه بار طنز هم دارند. خنده‌دار‌ترین خبری كه در این سال‌ها شنیده‌اید كدام بوده است؟
در مجلس برای هر نماینده میكروفن نصب كرده‌اند تا آرام صحبت كند و صدایش بلند پخش شود. اینكه نماینده‌ای پشت میكروفن می‌ایستد و فریاد می‌كشد برایم خنده‌دار است.

چهره شما شباهت زیادی به مستربین دارد و چه بسا همین شباهت كمك كرد تا زودتر به شهرت برسید. از این موهبت به‌خوبی استفاده كرده‌اید؟
وقتی شروع به‌كار كردم یك‌بار با گریم، خیلی شبیه روآن اتكینسون شدم و این كار سكوی پرتاب من شد، اما خیلی زود جلویش را گرفتم. حتی در سال 1377 به دفتر روزنامه همشهری مراجعه كردم و در یك گفت‌وگوی كوتاه از مردم خواستم به من نگویند مستر‌بین. حتی به شوخی گفتم به مستر‌بین باید بگویند ماهی‌صفت انگلیس. الان خوشحالم كه مردم در كوچه و خیابان آقای ماهی‌صفت یا حمید صدایم می‌كنند.

برای برقراری ارتباط با مستربین تلاش كرده‌اید؟
حدود 20سال قبل شنیدم روآن اتكینسون دچار افسردگی شده و در یكی از كلینیك‌های روان‌درمانی آمریكا تحت مداوا قرار گرفته است. همان موقع به پسرم گفتم از هر طریقی كه می‌شود پیام مرا به او برسان و بگو به جز دارو، راه‌های درمان دیگری هم دارید كه بهترینش ارتباط با خداست.

پیغام شما به اتكینسون رسید؟
نمی‌دانم پیام ام به او رسید یا نه، اما بعدها متوجه شدم كه گفته خوشحالم كمدینی در شرق به نام من مشهور شده است. شاید پیام رسیده باشد كه چنین از من شناخت پیدا كرده است. پسرم در آن پیام برای اتكینسون توضیح داده بود كه پدرم در ایران مردم را می‌خنداند و به او مستر‌بین ایران می‌گویند.

فرد شوخ‌طبع و خنده‌رویی هستید. در جمع خانواده هم چنین روحیاتی دارید؟
یك بار خبرنگاری از همسرم پرسید آیا حمید ماهی‌صفت در خانه هم بذله‌گوست یا نه؟ همسرم گفت حمید هر شب اجرا دارد و مشغول خنداندن مردم است و هر موقع در خانه دیدمش برایتان می‌گویم كه بذله‌گوست یا نه. البته فكر می‌كنم خانواده‌ام به شوخی‌ها و جوك‌گویی‌های من عادت كرده‌اند.

در خانه عصبانی هم می‌شوید؟
چند اتفاق مرا عصبانی می‌كند؛ یكی برهم زدن قرار و دیگری خلف‌وعده. عدم‌رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی هم مرا آزار می‌دهد. یك بار در خیابان با صدای بلند فردی را كه قانون را رعایت نكرده بود صدا زدم و آن طرف وقتی مرا دید خندید و مسئله حل شد. وضع ظاهری برخی خواننده‌های جوان هم مرا متاثر می‌كند؛ مثلا زیورآلات، مانتو، تتو، شلوار تنگ و آرایش از قدیم برای زن‌ها بوده، اما برخی خواننده‌های مرد را با چنین هیبتی می‌بینیم. كسی كه روی سن می‌رود آرام‌آرام به الگو تبدیل می‌شود.

آمارهای مختلف نشان می‌دهد كه ما ایرانی‌ها جزو عصبانی‌ترین مردم دنیا هستیم. با ابزار خنده چقدر می‌توانیم معضلات اجتماعی را حل و فصل كنیم و خنده چقدر می‌تواند در مناسبات اجتماعی تأثیر مثبت داشته باشد؟
تا جایی كه فكرش را بكنید خنده از دعوا و مرافعه اثرگذار‌تر است. یك‌بار از آقای قرائتی شنیدم اگر چیزی از كسی می‌خواهید اول آن فرد را بخندانید. یكی از چیزهایی كه باعث شد ایرانی‌ها به بستن كمربند ایمنی توجه كنند انیمیشن‌های «سیا ساكتی» بود كه بار طنز داشت و اجبار را به فرهنگ تبدیل كرد. وقتی در ساختمان پلاسكو مغازه داشتم و برای خرید پارچه با بازار می‌رفتم برای فروشنده جوك تعریف می‌كردم و همین باعث می‌شد اگر از همه چك یكماهه می‌گرفت از من چك چهارماهه هم قبول می‌كرد. وقتی هم جنس را تولید می‌كردم برخی مشتری‌هایی كه پای جوك تعریف‌كردن‌هایم می‌نشستند به جای چك چندماهه چك معتبر یك‌ماهه می‌دادند.

منبع : همشهری

برگرفته از سایت شیرین طنز

دسترسی سریع