كتاب «طنز و رمز در الهینامه» اثر پژوهشی از بهروز ثروتیان است كه داستان های شیرین و پند آموز الهی نامه را به زبان نثر ساده با توضیح نكات طنز آمیز بیان می كند.
به گزارش پایگاه خبری سوره مهر، این كتاب بازنویسی «الهینامه» منظوم عطار نیشابوری است كه در بخش اول آن، عین متن داستانهای الهی نامه در نه عنوان آمده است و در بخش دوم داستانهای الهی نامه به نثر فارسی بازنویسی شده است. در این كتاب افراد و سوژههای مختلف الهی نامه تفكیك شده و نكات طنز آمیز و رمز گونه آن برای خوانندگان توضیح داده شده است. نویسنده از متن «الهی نامه»ای كه «هلموت ریتر» تصحیح انتقادی نموده، استفاده كرده و در بخش پیشگفتار نیز شرح حال مختصری از عطار نیشابوری ارائه كرده است.
در كتاب طنز و رمز الهی نامه، پس از معرفی كامل عطار نیشابوری و نگاهی اجمالی بر وقایع تاریخی دوران عطار نیشابوری به بررسی شگردهای هنری او در این اثر می پردازد. شوریدگان، فرستادگان، راهروان مكتب عشق و عرفان، فرمانروایان، زنان، شاعران گمراه، خردمندان و كوردلان، براساس متن الهینامه، شناسایی و روش پرداخت شخصیت آنها شرح داده شده است.
بهروز ثروتی كتاب الهی نامه عطار را به این شكل در بخش پیشگفتار معرفی میكند: «الهینامه فریاد شش قرن بیداد در خراسان است كه از گلوی عطار نیشابوری بیرون میآید و در صفحات تاریخ ادبیات ایران ضبط میشود.»
نویسنده اثر در بخش اول این كتاب همچنین آورده است: «برای آگاهی همگان از داستانهای الهینامه، همه را به نثر ساده بازنویسی كردم كه اگر كسی امكان و حوصله خواندن الهینامه منظوم عطار را ندارد، از اندیشه عطار بیخبر نماند. ولیكن، این واقعیت باید بازگو شود كه این بازنویسی لذت و هدایت الهینامه منظوم را به همراه ندارد و یك نقد ناقص و نقل خشك داستانی است. اگر كسی بخواهد در وادی عرفان عطار گام بردارد، باید دست به دامن الهینامه ببرد و همان را بخواند و بداند. بنده امیدمندم این سعی در نظر اهل ادب ناپسند ننماید و نقد آن پژوهندگان را به كار آید و نثر آن جوانان را در دل شوق و آگاهی افزاید.»
بخشی از كتاب : «بهلول در بغداد از دست كودكان به تنگ آمد كه بر هر سوی می تاختند و سنگ بر وی می انداختند. چون از عهده ایشان برنیامد خم شد و سنگی كوچك از زمین برداشت و گفت حال كه مرا می زنید با این چنین سنگی كوچك بزنید. چون سنگ های بزرگ پایم را زخمی می كند و نمی توانم ایستاده نماز بخوانم و ناچار نشسته می خوان … »