كوله ات را سبك ببند!

كوله ات را سبك ببند!

1402/06/13
|
09:09
|

وسایل اربعین را آماده می‌كنم. عجب سفری بشود! خدا كند خوب بشود.

كوله سفر را كه نگاه می‌كنم، چه وسایلی را می‌بینی اسماعیل! چه وسایلی! پانزده كیلو وزن كوله و مخلفاتش شده و هرچه می‌گویم به خدا صد گرم هم در آن را اضافه برداری، واویلا است، كو گوش شنوا؟

رب برای وقتی یك‌چیز ربی خواستی، تخم‌مرغ برای وقتی‌كه تخم‌مرغ ربی خواستی، پیاز برای وقتی‌كه آن تخم‌مرغ ربی را خواستی بخوری، یك بسته صابون مایع 2 لیتری جهت پیشگیری از بیماری‌های شایع، هشت دست لباس كامل جهت خوشبو ماندن و چرك نبودن هنگام سفر، بادی اسپلش برای بوی خوب دادن، چند كتاب برای پر كردن اوقات فراغت (!) و ازاین‌دست چیزها.

در آینه نگاه می‌كنم و هیكل بدون عضله خود را زیر آن كوله تصور می‌كنم. آه! به‌صورت نامحسوس، همه آن‌ها را به بیرون از كوله هدایت می‌كنم و وزن آن به كمتر از بیست درصد رسید.

دینار عراقی را نگاه می‌كنم و نمی‌دانم چگونه آن را خرد كنم. گذرنامه‌ام را نگاه می‌كنم و به عكسم خیره می‌شوم. این عكس از پنج سال پیش تا الآن، روی همه كارت‌های شناسایی‌ام است. حدود هشتاد قطعه دیگر از آن را در كشوی اتاق‌خواب دارم و لعنتی تمام نمی‌شود.

كفش‌های سفر را مجدداً چك می‌كنم؛ كفش كه نیستند، دمپایی برای آن‌ها بیشتر صادق است ولی خب، به‌هرحال.

به سمت كابینت حركت می‌كنم تا چند قطعه نبات ناب چایی نباتی پیدا كنم. جدای از دوای هر دردی بودنش، دوای هر دردی است.

عرق نعنا هم برمی‌دارم، رویش نوشته دوآتشه! یعنی با دوتا آتش، نعنا را عرق انداختند و بنده خدا هم نه نگفته و عصاره‌اش را داخل آب ول داده است.

یك مقدار خرما و مویز هم برای مواقع ضروری بد نیست.

كلاه و چفیه را درون كیف می‌گذارم كه ناگهان یادم می‌آید اجازه خروج از كشور نگرفته‌ام! هنوز دانشجو هستم و باید بگویم دارم می‌روم خارج، ولی برمی‌گردم، نگران من نباشید.

سایت را باز می‌كنم و به‌سرعت جت، اجازه خروج از كشور را می‌گیرم.

مرز خروج از كشور را یك جای خلوت انتخاب كردم تا همین اول سفر، فشار بهمان نیاید و فشاری نشویم.

سفر اربعین كه جای بحث‌وجدل نیست. پا كه درراه گذاشتی، یكهویی می‌بینی كه بعله، بقیه‌اش را نمی‌گویم چون تابه‌حال نرفتم و از دیگران شنیده‌ام این‌طوری است.

قبل از رفتن، به آینه نگاه می‌كنم و نیم كیلو سیب را از كیف برون می‌گذارم. پیاده‌روی اربعین است، هوای زائرانش را عاشقان دارند.

پایان

دسترسی سریع