كبریت كم خطر

بعضی كتاب‌ها هستند كه همزمان كار چند كتاب را می‌كنند. كتاب «كبریت كم خطر» از همین كتاب‌هاست. این كتاب گلچینی است از 94 نثر و داستان طنز كه زحمت گردآوری‌شان را «علیرضا لبش» كشیده است.

1404/01/26
|
10:21
|

بعضی كتاب‌ها هستند كه همزمان كار چند كتاب را می‌كنند. كتاب «كبریت كم خطر» از همین كتاب‌هاست. این كتاب گلچینی است از 94 نثر و داستان طنز كه زحمت گردآوری‌شان را «علیرضا لبش» كشیده است.

نویسندگان این كتاب همگی بعد از انقلاب زیسته‌اند و به این خاطر می‌توانیم بگوییم كبریت كم خطر، گزیده طنز امروز است. یك جورهایی می‌شود این كتاب را برادر دوقلوی كتاب «قهوه قند پهلو» دانست، البته برادر دوقلوی ناهمسان. (چون یكی از آن‌ها گلچین نثر طنز است و دیگری گلچین شعر طنز.)

علیرضا لبش برای هر نویسنده یك بیوگرافی و زندگی‌نامه طنزآمیز نوشته تا مخاطب اول با نویسنده آشنا شود و بعد نوشته‌اش را بخواند. خانم «پروا كارخانه» نیز برای هر نویسنده، كاریكاتوری طراحی كرده كه شیرینی و ملاحت كتاب را دو چندان می‌كند.

نكته جالب این است كه همه نویسندگان كتاب با لقب طنزپرداز شناخته شده نیستند، ولی از آن‌ها یك داستان یا نثر طنزآمیز در كتاب وجود دارد، مانند احمدرضا احمدی (شاعر)، امرالله احمدجو (كارگردان) و حسین پناهی (شاعر و بازیگر).

متأسفانه بسیاری فكر می‌كنند طنز یعنی نابود یا مسخره كردن، درحالی‌كه طنز به دنبال اصلاح است. به قول زنده‌یاد، عمران صلاحی: «در طنز می‌گویید مثلاً آقای ع. ح. به عنوان مدیر فلان مركز عملكرد اشتباهی دارد، اما اگر عملكردش را اصلاح كند، ما دوستش داریم.»

علیرضا لبش از نویسندگان و روزنامه‌نگاران اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، نوشته‌هایی را برگزیده كه به ما نشان می‌دهند طنز آتش بیار معركه نیست، طنز به دنبال اصلاح زشتی‌ها و اشتباهات است.

در ادامه من چند نوشته كوتاه از كتاب برایتان آورده‌ام كه امیدوارم خوش‌تان بیاید:

«انتقال» از «عمران صلاحی»
رستوران هتلی بالای سردرش این تابلو را زده بود: «غذاهای سنتی عاملی برای انتقال فرهنگ ملی.» ما فكر می‌كنیم از این طریق فرهنگ ملی به جای اینكه انتقال پیدا كند، دفع می‌شود.

«هدیه» از «محمدرضا پوریان»

كتابی را به عنوان هدیه برای دوستی فرستادم. هنگامی كه كتاب در راه بود، ایمیلی هم برایش فرستادم و خبر ارسال هدیه را برایش نوشتم. مدتی از دوستم خبری نشد. به او زنگ زدم و بعد از احوال‌پرسی پرسیدم: «هدیه من به دستت رسید یا نه؟» گفت: «كتابت رسید. منتظرم تا هدیه‌ات هم از راه برسد تا برای هر دو، یكجا از تو تشكر كنم!»

كاریكلماتورهایی از «سهراب گل‌هاشم»

• بعضی‌ها عددی نیستند؛ ما آن‌ها را به توان رسانده‌ایم.
• حتی موهایم هم می‌دانند كه پایان شب سیه سپید است.
• بی‌صداترین تار را عنكبوت می‌نوازد.
• قصاب‌ها آزادانه‌تر از روزنامه‌نگارها قلم می‌زنند.
• هیچ‌كس گرسنه نیست، همه روزی چند وعده گول می‌خورند.
• خیلی چیزها را زیر پا گذاشت؛ اما باز هم، هم قد سیاستمداران نشد.

«یكی بود، یكی نبود» از «شهرام شكیبا»

• یكی آدم باحالی بود، حالشو گرفتن. یكی حال نداشت، حالشو جا آوردن.
• یكی آدم عمیقی بود، پرش كردن. یكی آدم ساده‌ای بود، خرش كردن.
• یكی خیلی سرش می‌شد دیدن اینجوری نمی‌شه، سرو تهش كردن.
• یكی حوصله نداشت، یه دفه یادش اومد خیلی چیزای دیگه هم نداره، خودشو كشت.
• یكی بود، یكی نبود. فردا این یكی نبود ولی اون یكی بود. پس‌فردا نه این‌یكی بود، نه اون یكی. پس اون فردا هر كی هر كی شد.
• یكی نمی‌دونست چیكار كنه، اونقدر كار ریختن سرش كه نمی‌دونست چیكار كنه.
• یكی هر كاری می‌كردن صداش در نمی‌اومد. پدرشو در آوردن، صداشم در نیاوردن.
• یكی نبود به داد اینا كه بودن برسه!

كتاب كبریت كم خطر در 536 صفحه و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است و می‌توانید برای خرید آن اینجا كلیك كنید.

پایان



نویسنده: بنیامین نوری

دسترسی سریع