یادداشت حسنا محمدزاده بر كتاب «ترنا»
«حسن باقری» شاعری مستعد در «تَرنّا» با قالب رباعی، دریچهای از دنیای ذهنیاش به روی مخاطب گشوده و بیشتر، از طریق جان بخشی به اجزای طبیعت و همصحبتی با آنها، گفتنی های مدنظرش را گفته است.
خبرگزاری مهر-حسنا محمدزاده: اگر كسی شاعر باشد در هر قالب و نوعی كه برمیگزیند، شاعرانگیاش هویداست. در دنیای رنگرنگ و پرطمطراق امروز میتوان به تعداد شاعرانِ واقعی، نگاه تازه یافت؛ به شرطی كه شاعر، دنیای شهودیاش را قربانی دنیای مدرنیته نكرده باشد. یكی از قالبهایی كه در این سالها بین شاعران جوان، مورد استقبال واقع شده و با شیوههای گوناگون در احیای آن كوشیدهاند، قالب «رباعی» است، چرا كه با حوصلهی مخاطب امروز، همخوانی بیشتری دارد، مخصوصاً وقتی با نوآوریهای صورتمآبانه و محتواگرایانه همراه میشود. گاهی محتوا با تكیه بر پیشینهی غنی رباعی شكل میگیرد، یعنی مضمون همان است كه قرنها گفته و شنیده شده، اما این بار با شیوه بیان نو جلوه میكند و گاه محتوا عرصهای برای جولان مضامین بیسابقهای است كه مختص دنیای امروزند.
«حسن باقری» شاعری جوان و مستعد است كه در كتاب «تَرنّا» با كمك قالب رباعی، دریچهای از دنیای ذهنیاش به روی مخاطب گشودهاست و بیشتر، از طریق جان بخشی به اجزای طبیعت و همصحبتی با آنها، گفتنیهای مد نظرش را بیان كردهاست؛ مثلاً از همصحبتی با جاده، تنهایی ناگزیر انسانها را كه حاصل شكلهای مدرن زندگیست نتیجه میگیرد:
ای جادهی پیر! همدمت كیست بگو؟
حالا كه كسی دور و برت نیست بگو
با آن همه همسفر ولی تنهایی
پس حاصل آن همه سفر چیست بگو؟ (ص 36)
در رباعیهای امروز در حوزه محتوا غالباً به سه رویكرد بر میخوریم:
1. مضامینی كه بارها و بارها از زبانها و قلمهای گوناگون به شعر درآمدهاند و در آنها كلیدواژههایی به چشم میخورد كه تكراری بودن مضمون را نشان میدهد، اما شاعر آن را با طرز بیانی نو مطرح میكند مانند مفهوم «غم» در:
آهسته و مخفیانه با ما بودی
هر حادثهای كه شد مهیا بودی
تو موی مرا سپید كردی ای غم
ای كاش كسی نفهمد اینجا بودی (ص 34)
همینطور مفهوم عشق و حالات آن، كه یكی از عمدهترین مضامین «تَرنّا» است و به نظر میرسد، شاعر در آن كمتر از بقیهی مضامین به خلاقیتهای هنری متوسل شدهاست و برای نوشتنشان بیشتر به احساس و عاطفهاش تكیه كرده و در نتیجه نیازی به خیالانگیزی، كشف خاص و عرقریزی روح نداشتهاست:
با رفتنت ای عشق چه تنها ماندم
در بهت و سكوت لحظهها جاماندم
گفتند سراسیمه به دریا رفتی
عمریست كه خیره محو دریا ماندم (48)
و:
تنها شد و آشیانه میخواست دلم
یك خلوت عاشقانه میخواست دلم
انگار فقط پیش تو آرامش داشت
دریای مدیترانه میخواست دلم (ص 9)
با توجه به اینكه در قالب رباعی با چهار مصراع در وزنی نه چندان بلند، مواجهیم و تمام محتوا باید در این چهار مصراع ساخته و پرداخته شود استفاده از ردیفهای طولانی با وجود اینكه به غنای موسیقی كمك میكند و میتواند زمینه را برای كشفهای شاعرانه و تصویرهای نو فراهم كند؛ كار بسیار دشواریست، چرا كه عرصه را برای حضور دیگر واژگان تنگ میكند و در این صورت برآمدن از پس مطلب و ادای حق آن دشوار است، اما باقری در چند رباعی سروده شده با ردیفهای طولانی خوب عمل كردهاست:
سرسبزی یك بهار در سینهی توست
آرامش پایدار در سینهی توست
این قلب كه در سینهی من میجوشد
آمادهی انفجار در سینهی توست (ص 8)
2. رویكرد محتوایی دیگر مربوط به مضامینیست كه در شعر گذشتگان تجربه نشده و مختص دنیای امروزند و اغلب از درگیری ذهن شاعر با معظلات اجتماعی نشأت میگیرند:
در اوج شلوغی خیابان تنها...
هر روز سراسیمه شتابان تنها...
این نسخه برای دختر فال فروش
صبح و شب و ظهر تكهای نان تنها… (ص 41)
هرگاه محتوای شعر در خدمت اجتماع باشد، شاعر میتواند با بكارگیری برخی واژگان برخاسته از بطن زندگی امروز، به كلامش صمیمیت ببخشد، مثلاً كاربرد واژه "تومور" در رباعی زیر كه برای نشان دادن عمق فاجعهی دورویی در انسانها به كار رفته است:
باید تومور عذاب را بردارم
از روی دل اضطراب را بردارم
میخواهم از امروز خودم باشم و بس
از صورتم این نقاب را بردارم (ص 16)
همینطور به كار بردن تركیب «قلب ابوقراضه» در شعری عاشقانه با درون مایهی شكست عشقی، كه با افزودن نمكِ طنز به كلام رنگ و بویی تازه بخشیدهاست:
میخواستم عشق تازه تقدیم كنم
چشمان پر از گدازه تقدیم كنم
حالا كه شكست خوردهام مجبورم
یك قلب ابوقراضه تقدیم كنم (ص 44)
3. دستهی سوم، مضامینی هستند كه بر اساس كشفی خاص شكل گرفتهاند. كشفهایی از روابط میان پدیدههای گوناگون، مثلاً شاعر با توجه و دقت به آسمان، ابرها را به شكل بالش زیر سر ستارهها میبیند و كل مصراعها را بر اساس این كشف شكل میدهد:
در مجلس خورشید نشستی ای ابر
آذین به سر شكوفه بستی ای ابر
مهتاب و ستاره را تو میخوابانی
چون بالش آسمان تو هستی ای ابر (ص 33)
این دست رباعیها با الهام از صداهای طبیعت سروده میشوند و گواهی میدهند كه شاعر با درنگی عمیق به دنیای پیرامونش نگریستهاست و توانسته از دیدهها و شنیدههایش تصویری شاعرانه ارائه دهد، اما در این موارد اگر آن كشف یا نكتهی دریافتی در كار نباشد، مضمون به شدت تهی خواهد بود. مواردی هم هستند كه در آنها پایهی سخن، خیالِ شاعر است و كشفی در كار نیست، در این گونه موارد هم، بُعد اندیشگی شعر ضعیف است، مثلاً شاعر از تصویرِ نماز خواندن باد در رباعی زیر، چه مفهومی را میخواهد به ذهن مخاطب القا كند؟!
از بسكه دویده خسته میخواند باد
ذكری به زبان بسته میخواند باد
هر روز نماز ظهر را در صحرا
دور از وطنش شكسته میخواند باد (ص 26)
و البته در شاعرانگی آن و گستردگی خیال شاعر شكی نیست و رباعیهای اینگونه كه بر پایهی تصویری خیالی، شكل گرفتهاند در كتاب «تَرنّا» كم نیستند:
شاید كه هوای دلبری دارد باز
امروز كه حال بهتری دارد باز
لبهای سپید ماه را میبوسد
خورشید كه حس مادری دارد باز (ص 28)
بد نیست كه اشارهای هرچند گذرا به مضامین مذهبی به كار رفته در این كتاب داشته باشیم، كه شاعر در آنها ادای دینی به ساحت اهل بین علیهمالسلام كردهاست، اما نسبت به سایر رباعیها از شاعرانگی كمتری برخوردارند، آن هم به دلیل اینكه برای اهلبیت (ع) با هر واژه و تصویری نمیتوان شعر سرود و در عین شاعرانگی باید به قداست محتوا هم توجه داشت. با تمام آنچه گفتهشد میتوان نتیجه گرفت كه حسن باقری شاعریست با تخیلی پویا، كه هر جا از منظر خودش به جهان و انسان و اجتماع نگریسته، توانسته زیباییهایی را خلق كند و بیتردید میتواند شاعری با نگاهی منحصر و متفاوت باشد، به شرط آنكه دنیا را عمیقتر ببیند و صداهایش را دقیقتر بشنود.
(مجموعه رباعی «تَرنّا» به همت نشر شانی در پاییز 98 منتشر شدهاست.)
خبرگزاری مهر-حسنا محمدزاده