تأملی كوتاه در باب كمدی و روش های ایجاد فضای كمیك

نوشته: زنده یاد ابوالفضل زرویی نصرآباد

1398/09/10
|
09:24
|

درباره طنز، فكاهی و كمدی بسیار گفته و نوشته اند.

متأسفانه در فرهنگ ما پرداختن به مسایل تئوریك زیاد جدی گرفته نشده، و همین امر موجب شده است كه ما در این عرصه، بیش تر مصرف كننده آرا و فرضیات محققان دیگر كشورها درباره مبانی فرهنگی خودمان باشیم.

این بنده در طرح این مقال، قصد آن دارد تا درحد مقدمات و ایجاد زمینه برای طرح بحث، نكاتی را یادآور شود تا شاید زمانی اهل قلمی با فراغتی و سوادی بایسته تر و شایسته تر آن را پی گیرد.

می گویند مرحوم غلامحسین خان درویش، نوازنده زبردست تار، غالباً در مجالس و محافل، دست به ساز نمی برد.

دوستان او برای تحریكش به نواختن، ترفندی اندیشیده بودند: در حضور او، تار را به دست نوازنده ناواردی می دادند تا بنوازد.

درویش خان كه نمی توانست این بدنوازی و غلط نوازی را تحمل كند، برمی خاست، تار را از فرد ناوارد می گرفت و می گفت، «این طور باید زد!» و خودش بنا می كرد به نواختن!

امیدواریم بدنوازی و غلط نوازی ما نیز موجب تحریك استادان عرصه فرهنگ و ادب و هنر شود!

تعاریف

شوخ طبعی

شوخ طبعی در فرهنگ و ادب فارسی، سابقه دیرینه دارد و نمونه های مطایبه را در متون كهن فارسی نظیر «درخت آسوریك» نیز می توان دید.

پیش از این در جایی دیگر، تعریف خود را از شوخ طبعی و شاخه های منشعب از آن به تفصیل آورده ام و در این مقال، مجال ذكر مجدد آن همه نیست.

با قدری تسامح و به اجمال، می توان گفت كه شوخ طبعی به چهار شكل در شعر و نثر، ظهور پیدا می كند: هزل، هجو، فكاهه و طنز.
هزل

هزل سخن بیهوده ای است كه از آن اراده جد كنند و به تعبیر «ابن رشیق قیروانی»، ابوالهلال عسكری و تفتازانی: «چنین است كه چیزی به حسب ظاهر بر سبیل لعب و مطایبه ذكر شود و به حسب حقیقت، غرض از آن امر صحیحی باشد.»
هجو

هجو در كلام عرب، به معنی دشنام دادن، بد گفتن، سرزنش كردن و زشت شمردن.

لازم به ذكر است كه بعضاً هجو را زیرمجموعه شوخ طبعی نمی دانند، مع هذا بدان جهت كه در این شیوه، بسیاری از شگردهای طیبت آمیز مورد استفاده قرار می گیرد، برخی دیگر معتقدند كه هجو نیز زیرمجموعه شوخ طبعی است.

فكاهه

فكاهه، رایج ترین شاخه شوخ طبعی است. غالب لطایف در تعریف فكاهه می گنجند.

فكاهه عبارتی است از شوخی، مزاح، خوش مزگی و یا هر كلام دیگری كه صرفاً موجب خنده شنونده یا خواننده و انبساط خاطر او شود.

طنز

طنز بیان انتقاد تلخ به زبان شیرین، كنایی و خنده آور است كه در آن عفت و انصاف رعایت شود.

متأسفانه امروزه تمامی شاخه ها و زیرمجموعه های شوخ طبعی را به نام طنز می شناسند و معرفی می كنند و همین امر موجب شده است تا مخاطبان طنز در بازشناسی آن از دیگر شاخه های شوخ طبعی دچار سردرگمی شوند.

شاید این سؤال پیش بیاید كه تعاریف فوق در عرصه ادب نوشتاری، اعم از نظم یا نثر، كاربری دارد.
ارتباط این تعاریف با هنر كمدی در چیست؟

در جواب عرض می كنیم كه یكی از راه های بازشناسی انواع كمدی ازهم، آشنایی با تعاریفی است كه از هزل، هجو، فكاهه و طنز ارائه شد.

به اجمال می توان گفت كه كمدی از واژه یونانی komodia ریشه گرفته و این واژه، ظاهراً شكل تغییر یافته كوموسی komos است، جشنی كه در مراسم كهن دیونوسی همراه با آوازهای شادی بخش و عیش و نوش اجرا می شده است.
ارسطو در «فن شعر»، كمدی را نقطه مقابل تراژدی می داند و می گوید: «كمدی تقلید اطوار شرم آوری است كه موجب ریشخند و استهزا می شود.»
با بازشناسی اولین متون كمدی و تحقیق در موضوعاتی كه كمدی آن روزگار بدان ها می پرداخته، می توان دریافت كه كمدی های اولیه، پا از دایره هزل و هجو بیرون نمی گذاشته اند و صرفاً انگیزه تفریح و خنده و لودگی داشته اند.
كمدی در سیر تكاملی خود، براساس نوع اجرا، موضوع، توالی تاریخی، موقعیت جغرافیایی، شیوه بیان و نوع نگاه به تقسیمات مختلف رسیده و امروزه قریب به صد نوع كمدی شناخته شده در جهان وجود دارد.

(برای آشنایی بیش تر با انواع كمدی رك به: فرهنگواره داستان و نمایش، دكتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات اطلاعات، چاپ اول 1366، صص 239 تا 246 ، همچنین: فرهنگ اصطلاحات ادبی، سیما داد، مروارید، چاپ دوم 1375، صص 244 تا 250).
همان طور كه قبلاً‌ گفتیم كمدی در بدو پیدایش غالباً در لودگی و تمسخر افراد فرادست و فرودست اجتماع خلاصه می شود و به همین جهت علی رغم اقبال عمومی از آن، معمولاً كسی مقوله كمدی را جدی نمی گرفت.

فیلسوفانی مانند «سیسرو» Cicero تلاش فراوان كردند تا به این نوع نمایش كه در آن زمان به شكل نفس گیری مشمئزكننده بود، معنا ببخشند و برای آن اعتباری كسب كنند. به همین جهت اعلام كردند كه كمدی درواقع پرمعناتر از آن است كه به نظر می رسد و از نظر ارزشی با تراژدی برابری می كند.

به نظر آن ها، از زمان نمایش های «آریستوفان»، نقش كلاسیك كمدی عبارت بوده است از: «اصلاح كارهای غیرمنطقی و غیراخلاقی نادانان».
با عنایت به شیوه دفاع فلاسفه ای نظیر «سیسرو» از كمدی، می توان دریافت كه ایشان از نوعی از كمدی دفاع می كرده اند كه تا حدود زیادی دربردارنده ابعاد انتقادی و اصلاح جویانه طنز بوده اند.
آن چه كمدی را از انواع دیگر نمایش متمایز می كند، تأكیدی است كه در این نوع نمایش بر ایجاد «خنده» وجود دارد.

گرچه خنده، هدف نهایی كمدی روزگار ما نیست، با این همه نمی توان از نقش «خنده» به عنوان شاخصه اصلی كمدی، غافل بود.
خنده عبارت است از واكنش، انبساط و رها شدگی ناشی از رضایت یا عدم رضایت جسم، در برابر عوامل فیزیكی، شیمیایی، فكری و عصبی.
ما در بخش آتی این نوشته، به معرفی علل خنده و راه های بهره گیری از آنها در ایجاد فضای كمیك خواهیم پرداخت.

علل خنده

همان طور كه در تعریف خنده عرض كردم، علل ایجاد خنده، عمدتاً چهار دسته اند كه ذیلاً به تفصیل درباره آن ها سخن خواهیم گفت:

1- عوامل فیزیكی:

عواملی هستند كه به صورت مستقیم، جسم فرد را تحریك می كنند و او را به خنده می اندازند، نظیر قلقلك و شوخی های دستی.

2- عوامل شیمیایی:

این دسته از عوامل، با خورده شدن یا استنشاق، بدن را تحریك می كنند و موجب خنده می شوند، نظیر گازهای شیمیایی خنده آور یا زعفران كه مصرف زیاد آن، ایجاد خنده می كند.

3- عوامل فكری:

عواملی هستند كه با تأثیرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن فرد، او را به خنده می اندازند.

از آن جا كه این دسته از عوامل، مهم ترین عوامل ایجاد خنده در كمدی نیز هستند، به تفصیل بیش تر از آن ها نمونه خواهیم آورد.

الف: احساس برتری با مشاهده حماقت دیگران:

به اعتقاد «مولر» و بسیاری دیگر از محققان در مورد خنده و علل آن، مهم ترین عاملی كه انسان را به خنده وامی دارد، آن احساس برتری است كه با مشاهده نادانی و حماقت دیگران، در انسان ایجاد می شود.
نمونه حماقت رفتاری را به وفور در كمدی های «لورل و هاردی» می توان دید. به عنوان مثال: لورل و هاردی برای تمدد اعصاب به ساحل دریا رفته اند، لورل برای دوشیدن شیر بز، سطل را زیر بز می گذارد و به جای دوشیدن، دم بز را مثل دسته تلمبه چاه آب به بالا و پایین حركت می دهد.

وقتی از این كار نتیجه ای نمی گیرد، سطل را زیر گلوی بز می گیرد و منگوله های زیر گردن بز را می فشارد!
خنده ای كه از مشاهده این صحنه به بیننده دست می دهد، خنده به حماقت كمدین است.
بهتر است نمونه ای از حماقت گفتاری را هم در این لطیفه ملاحظه بفرمایید:
دكتر: آقا، بهتر است برای رفع بیماری تان میوه بخورید، البته اگر میوه را با پوست بخورید برای تان بهتر است.
بیمار: آقای دكتر، آن دفعه هم شما همین دستور را دادید و من اجرا كردم. سیب، گلابی، گوجه و زردآلو را با پوست خوردم اما واقعاً خوردن نارگیل و گردو بسیار مشكل بود!

ب: اجتماع ضدین:

تقابل و تعارض دو چیز و جمع آن در یك صحنه یا موقعیت، ایجاد خنده می كند.
در فیلم دوقلوها Twins ساخته «ایوان رایتمن»، اختلاف قد و اندام برادران دوقلو «آرنولد شوارتزینگر» و «دنی دویتو» كه یكی قدبلند و دیگری كوتاه است، ناخودآگاه باعث خنده می شود.
لورل و هاردی نیز از این عنصر به نوعی دیگر (چاقی و لاغری) بهره برده اند.
اجتماع ضدین در بسیاری موارد دیگر نیز كاربرد دارد. اگر كودكی بخواهد مثل افراد بزرگسال رفتار كند، یا مردی رفتار زنانه داشته باشد یا انسان درشت اندام سبیل از بناگوش دررفته ای مظلوم نمایی كند و … همه مواردی كه ذكر شد، در یك فیلم یا در یك برش از زندگی موجب خنده خواهند شد.

این بیت نیز تا حدود زیادی دربردارنده این مفهوم است:
به سَرِ مناره اُشتُر رود و فغان برآرد كه نهان شُدَستَم اینجا، نكنیدم آشكارا!
ضرب المثل «شتر سواری و دولا دولا» نیز از همین دست است.

ج: اشتباه دیگران :

در این جا منظور از اشتباه، اشتباهاتی است كه یك مرتبه و ناگهانی، نه به جهت حماقت، بلكه به واسطه حواس پرتی رخ می دهد.
در فیلم سینمایی «بین»، با هنرمند «روئن اتكینسون» (مستربین)، آقای بین به واسطه یك اشتباه، روی تابلوی معروف «مادر» عطسه می كند و با یك اشتباه ناخودآگاه دیگر، تابلو را با دستمال آلوده به جوهر پاك می كند.

اشتباه «مستربین» وقتی به اوج می رسد كه با یك ماده پاك كننده، جوهر را از تابلو پاك می كند و آن ماده باعث می شود كه تابلو به كل خراب شود.
نمونه اشتباه ناخودآگاه در گفتار:
اولی: دیروز اومدم خونه تون، نبودی.
دومی: آره، از پشت پنجره دیدمت!
د: حاضر جوابی :

واكنش سریع برخی افراد در پاسخ گویی درست و به جا، ایجاد خنده توأم با رضایت می كند.
خبرنگاری از «ارنست همینگوی» كه شكارچی زبردستی هم بود، پرسید: «آیا درست است كه اگر آدم شب در جنگل یك مشعل یا یك چراغ قوه قوی داشته باشد، حیوانات به او آسیبی نمی رسانند؟
«همینگوی» بلافاصله پاسخ داد: «البته، ولی بستگی دارد به این كه آدمی كه چراغ قوه یا مشعل در دست دارد، با چه سرعتی بدود!»

هـ : سوء تفاهم:

سوء تفاهم نیز در پاره ای اوقات موجب ایجاد خنده می شود. استنباط نادرست فرد از گفتار طرف مقابل، موجب می شود كه بعضاً دو طرف صحبت، بعد از رسیدن به درك درست از گفتار همدیگر به خنده بیفتند یا دیگران را به خنده بیندازند، به این نمونه توجه كنید:
مردی كه به سینما رفته بود، از این كه زن و مرد جوانی پشت سر او با صدای بلند با هم صحبت می كردند، ناراحت بود و نمی توانست صدای فیلم را به وضوح بشنود. به همین خاطر، طاقتش طاق شد و برگشت و رو به زن و مرد جوان گفت: «آقا، خانم، خیلی ببخشید، من این طوری اصلاً نمی توانم بشنوم.»

زن جوان با پرخاش گفت: «واه واه، شما چه رویی دارید؟ ما داریم درباره مسایل خانوادگی مان صحبت می كنیم، چه دلیلی دارد كه شما هم بشنوید؟!»

و: تكرار:

تكرار یك تكیه كلام، تیك های عصبی، حركت های جسمی و غیره در جریان یك فیلم یا نمایش كمدی موجب خنده می شود.

نمونه های كلامی موفق در كارهای كمدی بسیارند. بعضی از تكیه كلام ها حتی در بین مردم نیز راه پیدا می كنند. به عنوان نمونه، می توان به موارد زیر اشاره كرد:
حسام بیك (در سریال «روزی روزگاری»): التماس نكن!
نمكی (در سریال «مسافران مهتاب»): می خوای اذیت كنی؟!
مش قاسم (در سریال «دایی جان ناپلئون»):‌دروغ چرا؟ تا قبر آ‌ آ آ آ !
رامین (در مجموعه «77»): لطف فرمودند … اینه!

ز: حقه بازی و زرنگی:

استعداد فرد در به كارگیری شیوه های عجیب و غریب گفتاری و رفتاری برای كلك زدن به دیگران، از دیگر عواملی است كه باعث خنده می شود.
انیمیشن های «تام و جری» مشحون از این حقه بازی های رفتاری است كه موش و گربه برای از میدان به در كردن هم دیگر، از آن ها استفاده می كنند. جا خالی دادن های معروف «چارلی چاپلین» در مواقع درگیری و بسیاری از حركات جالب «روئن اتكینسون» (مستربین).
به عنوان مثال هنگام پارك ماشین در پاركینگ یا ایستادن در صف اتوبوس از همین دست است. لطیفه زیر نیز بیان گر همین ترفند است:
زن خطاب به مرد: «عزیزم، من می رم پیش اقدس خانم و تا یك ربع دیگه برمی گردم.

تو فقط نیم ساعت به نیم ساعت، سری به غذا بزن كه نسوزه.»!

ح: اتفاق خلاف انتظار و غیرقابل پیش بینی:

در آغاز فیلم «قصاب باشی» با بازی «نورمن ویزدوم» نورمن را در كسوت یك جراح می بینیم كه از دستیارش ابزاری نظیر كارد و ساتور می خواهد.

بیننده در ابتدا تصور می كند كه «نورمن» مشغول جراحی حساسی است ولی وقتی در سكانس های بعدی متوجه می شود كه تلاش «نورمن»، فقط برای بریدن یك تكه گوشت بوده است، ناخودآگاه به خنده می افتد چرا كه ماجرایی خلاف انتظار و تصور او رخ داده است.
در فیلمی دیگر، بیماران مراجعه كننده به یك مطب دندان پزشكی، از این كه می بینند، دكتر دندان پزشك هر بار از اتاقش بیرون می آید و از انباری مطب، مته برقی، اره، چكش و وسایل دیگر را به داخل اتاقش می برد، وحشت زده می شوند ولی بعد كه متوجه می شوند پزشك، مشغول تعمیر پایه صندلی اتاق است، بینندگان فیلم به خنده می افتند.
خنده های ناشی از واكنش فكری نسبت به رخدادها و گفتارها، در همین موارد خلاصه نمی شود.

آنچه آمد، تنها بخشی از عوامل فكری ایجاد خنده بود. امیدوارم اهل فن و صاحبنظران عرصه طنز و كمدی، همین مختصر را به عنوان مدخل بحث بپذیرند و در تحقیقات مبسوط خود، موارد بسیار دیگر را بر آن بیفزایند.

4- عوامل عصبی:

شاید نتوان خنده های عصبی را به عنوان خنده مورد نظر كمدی معرفی كرد ولی با این حال چون در مبحث تعاریف، به این نوع از خنده نیز اشاره ای كردیم، شاید بد نباشد اگر به ذكر پاره ای از عوامل این نوع از خنده، ولو به اختصار، بپردازیم.
خنده های عصبی برخلاف تصور عام، همواره ناشی از عدم رضایت خاطر نیست.

چه بسا اتفاقات و گفته ها كه با ایجاد آرامش، سلسله اعصابِ فرد را به خنده تحریك كند.
خنده هایی كه عوامل فكری دارند نیازمند تعقل و استنتاج فكری هستند، حال آن كه خنده های عصبی بعضاً بی اختیار به وجود می آیند.

ما در زیر به برخی از عوامل عصبی خنده اشاره می كنیم.

الف: ترس :

كودكان وقت فرار از دست پدر و مادر یا دیگران كه به شوخی آن ها را دنبال می كنند، با این كه از گرفتار شدن می ترسند ولی از ته دل و با صدای بلند می خندند. كافی است شما یك مرتبه آن ها را بگیرید تا آن ترس به ناامیدی مطلق بینجامد و آن ها به گریه بیفتند.
شما هم احتمالاً كسانی را دیده اید و شاید خودتان هم از آن دسته باشید كه وقت دیدن فیلم های ترسناك می خندند.
خنده های این چنینی ناشی از ترس است و ریشه عصبی دارد.

ب: اختلال اعصاب:

گاهی اوقات اعصاب آدمی در انتخاب عكس العمل مناسب در برابر وقایع، دچار اشتباه می شود. حتماً دیده اید كسانی را كه با شنیدن خبر مرگ عزیزترین كس شان، بعضاً با صدای بلند می خندند.

خنده كارمندی كه برگه اخراج به دستش می رسد و خنده كسی كه به نا حق محكوم می شود نیز زاییده عوامل عصبی است.

ج: تشفی خاطر:

آدمی از دیدن برخی صحنه های انتقام جویانه، احساس لذت می كند و می خندد. به عنوان مثال وقتی هنرپیشه نقش منفی یك فیلم از پا درمی آید، بینندگان ناخودآگاه می خندند و این خنده ای حاكی از رضایت و خشنودی است.

د: استیصال:

بعضاً خنگی بیش ازحد طرف مقابل در فهم گفته های ما یا كثرت مشغله ما در یك وقت محدود و كوتاه، ما را مستأصل می كند و به خنده می افتیم. این نیز یكی دیگر از عوامل عصبی خنده است.

هـ : شادی موقعیت:

خنده ای كه در این وضعیت به فرد دست می دهد، ناشی از یك استنتاج فكری نیست و ناخودآگاه حاصل می شود.

مثل خنده یك جوان با شنیدن خبر قبولی در كنكور، خنده زندانی با شنیدن خبر آزادی و خنده فرد هنگام دیدن كسانی كه دوست شان دارد.

و: حفظ ظاهر:

خنده های ساختگی مولود این عامل است. مثل خنده یك كارمند در مقابل مدیر سخت گیر، خنده به لطیفه ای تكراری كه شخص محترمی تعریف می كند و خنده های دیگری از این دست كه نه تنها ایجاد خشنودی نمی كند، بلكه موجب تشدید فشار عصبی بر فرد نیز می شود.
برای عوامل عصبی خنده نیز، نمونه های فراوان دیگر می توان ذكر كرد كه طبعاً مجالی دیگر می طلبد.
امیدوارم، همان طور كه در مقدمه مطلب عرض كردم، این وجیزه، باعث شود تا ارباب فضل و صاحب نظران عرصه طنز و كمدی ، كه قطعاً نظرات بسیار ارزشمندی در این زمینه دارند، بسیار گسترده تر به بازگشایی و تبیین این مفاهیم بپردازند.
«این همه گفتیم، اما در بسیچ بی عنایات خدا، هیچیم، هیچ»
علاقه مندان به تحقیق درباره كمدی ، می توانند از این منابع بهره ببرند:

1- تراژدی سینمای كمدی ایران، غلام حیدری، فیلمخانه ملی ایران، چاپ اول 1370
2- حضرت فیل، ترجمه داستان های طنز خارجی، انتشارات نشریه توفیق، چاپ اول 1347، مقدمه استاد دكتر عبدالحسین زرین كوب
3- سالنامه گل آقا، 1376، صص 54 تا 64
4- طنزآوران جهان نمایشی (جلد اول)، داریوش مؤدبیان، دنیای هنر، چاپ اول 1375، صص 12 تا 17
5- طنزسرایان ایران از مشروطه تا انقلاب (جلد سوم)، مرتضی فرجیان، محمدباقر نجف زاده بارفروش، چاپ و نشر بنیاد، چاپ اول 1370، صص 867 تا 889
6- عناصر داستان، جمال میرصادقی، انتشارات شفا، چاپ دوم 1367، صص 83 تا 98
7- فرهنگ اصلاحات ادبی، سیماداد، مروارید، چاپ دوم 1375، صص 244 تا 250
8- فرهنگواره داستان و نمایش، دكتر ابوالقاسم رادفر، اطلاعات، چاپ اول 1366، صص 239 تا 246
9- فن سناریونویسی (جلد دوم)، یوجین ویل، مترجم:‌پ.د (پیام)، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ 1360، ص 170
10- ماهنامه دنیای تصویر، شماره 33، صص 40 و 41
11- نویسندگی برای رادیو و تلویزیون، دكتر عذرا خزائلی، مركز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیما، چاپ اول 1375، صص 297 تا 3165

منبع : دفتر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع