سعید بیابانكی شاعر كشورمان با اشاره به اینكه امام خمینی(ره) به اشعار عرفانی گرایش داشتهاند، تأكید كرد: حضرت امام (ره) همواره از شعر به عنوان یك ابزار برای تعلیم، تربیت و ارائه مفاهیم عرفانی بهره برده است.
به گزارش شیرین طنز، به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، «سعید بیابانكی» 13 خردادماه با حضور در برنامه سحرگاهی «خوان نیاز» كه از شبكه دو سیما به روی آنتن رفت، در خصوص جایگاه ادیبانه حضرت امام خمینی(ره) و تأثیر مطالب تربیتی ایشان به زبان شعر جدای از شخصیت رهبری ایشان در جامعه عنوان كرد: خیلی از علمایی كه از دل حوزههای علمیه برآمدند شاعران بسیار خوبی بودند از جمله شیخ بهایی، میرزا حبیب خراسانی، علامه قزوینی، علامه طباطبایی، امام خمینی(ره)، مرحوم بهجتی شفق و همچنین مقام معظم رهبری.
وی ادامه داد: من بیشتر آثار این بزرگواران را مطالعه كردم، این بزرگان بیشتر به شعر عرفانی گرایش دارند، شعر این علما انگار تركیبی است از حافظ، سعدی و مولانا در واقع این افراد همواره از شعر به عنوان یك ابزار برای تعلیم، تربیت و ارائه مفاهیم عرفانی بهره بردهاند.
من این نقل را از حاج احمد آقا خمینی خواندم كه حضرت امام(ره) در جوانی شعر میسرودند كه خوب برخی از آنها به مقتضای سن جوانی شاعران اشعار عاشقانه بوده است، برخی از بدخواهان امام این بیت از امام را بردند پیش آیتالله حائری كه بدگویی امام را بكنند و گفتند این آقا روحالله كه شما این قدر دوستش دارید از این شعرها میگویند.
خالق مجموعه «یلدا» تصریح كرد:
آیتالله گفتند چه شعری، این بیت را خواندند « سزد ز دانه انگور سبحهای سازید/ به بخت رفتن میخانه استخاره كنید» آیتالله حائری گفتند به آقا روحالله سلامم را برسانید بگوئید كه در كار خیر حاجت هیچ استخاره نیست، در واقع به این زیبایی هم امام را تأئید كردند و هم فهمیدند عجب بیت درخشانی است، به هر حال این اشارات عرفانی است و هر كسی متوجه نیست، می و انگور و استخاره در دنیای عرفان معانی دیگری دارد.
بیابانكی با اشاره به اینكه حضرت امام را تا وقتی كه كوچ كردند و از میان ما رفتند جز افرادی خاص كسی به عنوان شاعر نمیشناخت، گفت: من دو بیت از ایشان در زمان دانشآموزی خوانده بودم و همیشه دنبال شعرهای ایشان بودم ولی هیچ وقت منبعی نبود و جالب است كه این مصرع از امام را همه ایرانیها از حفظند «كه من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» این توفیق بزرگی است كه یك مصرع یك شعر را همه بلد باشند.
وقتی كه حاج احمد آقا این شعر امام را خواندند و فكر كنم در صفحه اول روزنامه اطلاعات چاپ شد اصلا مردم نمیدانستند امام شاعر است، البته یك جاهایی یك طنز رندانهای هم در شعرهای امام هست.
این شاعر كشورمان در ادامه با اشاره به اینكه زبان فارسی در سالهای اخیر در معرض خطر است، یادآور شد: دلیلش هم این است كه در عصر استیلای رسانهها بسیاری از زبانها خودشان را به زبان فارسی تحمیل میكنند ولی واقعیت این است كه ما باید زبان فارسی را به عنوان میراث فرهنگی حفظ كنیم میراث فرهنگی كه فقط میدان نقش جهان، عالی قاپو و چهلستون نیست، زبان فارسی میراثی است كه خیلیها تلاش كردند و آن را حفظ كردند تا به ما برسد.
از شاعران بزرگ، نویسندگان بزرگ چه انسانهایی جان و مال خودشان را از دست دادند و خود را به خطر انداختند تا این زبان را حفظ كنند از شاهنامه حكیم ابوالقاسم فردوسی بگیرید تا به امروز.
وی همچنین تصریح كرد:
شما زبان فارسی را تصور بفرمائید كه فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا و خیام ندارد از این زبان چه میماند، به اعتقاد من كسانی كه زبان فارسی را به این قدرت نگه داشتند در درجه اول شاعران بودند، چون به هر حال زبان یك مقوله فرهنگی است، مثل خیلی از مقولات دیگر صادرات و واردات دارد یعنی به زبان فارسی هم یك تعدادی واژه تعبیر و فرهنگ از زبانهای بیگانه وارد میشود و هم عكسش میتوانیم زبان خودمان را صادر كنیم، یك مقداری احساس میكنم در طول این 40، 50 سال اخیر ما واردات فرهنگی و زبانیمان بیشتر از صادراتمان بوده است.
این گوینده رادیو همچنین با اشاره به اینكه ما خیلی از نكات تربیتیمان را مدیون زبان شعریم، اضافه كرد: یك جایی عرض كردم زبان فارسی یك مقولهای است كه خیلی ظرفیتهای گستردهای دارد كسانی كه بیشترین بهرهبرداری را از ظرفیتهای زبان فارسی كردند شاعران بودند، شاهنامه همین زبان فارسی است كه در اختیار ماست اما چه فضای حماسی آفریده، وقتی میروید سراغ مولانا عرفانی میشود میروید سراغ سعدی حكمتآموز و شیرین است، شاعران همواره زبان فارسی را حفظ كردند تا زبان فاخر فارسی را به ما برسانند.
شاعر مجموعه « نامههای كوفی» در پاسخ به این سوال كه «یك جایی دیدم در صفحه مجازی تكلمهای زده بودید كه خیلی از مجریان حراف و بیسواد باید با تلویزیون خداحافظی كنند، چقدر مجریان در حفظ این میراثی كه شما به آن اشاره كردید و حفظ حرمت و جایگاهش مؤثرند» اظهار كرد: مجریان و گویندگان در رادیو و تلویزیون نماینده رسانه به حساب میآیند و شكل سخن گفتنشان در خیلی جاها و برای خیلیها سند میشود و به آن استناد میكنند در نتیجه باید درستترین و صحیحترین چیز باشد.
بیابانكی ادامه داد:
مگر آقای ساعد باقری در شبكه چهار به جز مراجعه به متون ادبی گذشته كار دیگری میكند معمولا از خودش چیزی نمیگوید یا تاریخ بیهقی است یا منطقالطیر، مثنوی، دیوان حافظ و گلستان و منابع محكم فارسی.
اصلا همین است، زبان فارسی غیر از اینها و به جز اینها نه هویتی دارد و نه تعریفی، به نظر من كسی كه در رسانه ملی قرار است مجری بشود اول از همه باید ادیب خوبی باشد جدای از فن بیان و به روز بودن دانشش، ادیب بودن شرط اول است یعنی ای كاش رسانه ملی به هر حال یك فكری بكند كه جریانی كه قرار است این رسانه را هدایت كنند و پاس بدارند زبان فارسی را اول ادیب باشند.
وی همچنین در خصوص معادلسازی در زبان فارسی با ذكر این نكته كه واژههای وارداتی قبل از اینكه وارد چرخه زبان شوند باید معادلسازی شوند، نه اینكه وقتی وارد شدند و مردم با آنها انس گرفتند آنها را تغییر دهیم، گفت: ما در این مملكت برای هلیكوپتر كه از زمان جنگ جهانی بوده كمتر از 20 سال است كه معادل ساختیم، ایراد از همین جا ناشی میشود، همچنین در معادلسازی خیلی به زیبایی آن توجه نداریم.
بسیاری از معادلسازیها كه از قدیم انجام شده را بزرگان ما ساختند مثلا هواپیما، این واژه را همه معادل عربیاش را استفاده میكردند و میگفتند طیاره خیلی از قدیمیها هنوز استفاده میكنند اما این كلمه به چه زیبایی معادلسازی شده است یا مثلا فرودگاه.
خالق مجموعه «نیمی از خورشید» ادامه داد:
بسیاری از كلماتی كه در ابتدا عربی بود بعد معادلسازی شده مثل بلدیه یا شهرداری، محكمه، این كار توسط بزرگان زبان ما از جمله ملكالشعری بهار، پروفسور هشترودی، دكتر حسابی كه زباندانهای خوبی بودند انجام شده است. من چندی پیش یك سفری رفته بودم به تاجیكستان آنجا برای خیلی از واژهها آن قدر معادلهای شیرینی هست كه شما آنجا از زبان فارسی بیشتر لذت میبرید تا ایران.
مثلا به آرایشگاه زنانه میگویند كاشانه حسن یا بازنشست اصلا كلمه غلطی است چون وقتی باز میآید جلوی یك كلمه یعنی طرف یك عمر آن كار را انجام داده و میخواهد از سر بگیرد در صورتی كه این نیست مثل در تاجیكستان به بازنشست میگویند سبكدوش.
وی در پایان با ارائه پیشنهادی تصریح كرد: به نظر من اگر بخواهیم فارسی را بیشتر پاس بداریم و بیشتر از آن لذت ببریم باید میان كشورهایی كه همزبانیم مثل ما، افغانستان، تاجیكستان، بخشهایی از پاكستان و هندوستان یك شورایی درست شود تا این واژهها را یك جور معادل و ملی كنیم.
نه اینكه ما چیز دیگری بگوئیم و آنها چیز دیگری بگویند. چون فرهنگ یكی است اما وقتی چیزی تكرارش عادت شد دیگر معادلسازی برای آن دشوار میشود. ولی در هر حال در رادیو و تلویزیون كه متأسفانه بسیاری از اصطلاحاتش لاتین است مثل وله، پلی بك، كمرامن، اینها یك مقدار باید از زبان مجریان بیفتد.
ای كاش سازمان صدا و سیما از یك نظام تشویق و تنبیه استفاده كند و از مجریانی كه زبان فارسی را بیشتر پاس میدارند تجلیل كرده و با آنهایی كه كمتر پاس میدارند برخورد شود.