یادداشتی از "ضیاء موحد" درباره ویژگی های سبكی «چرند پرند»
چرند و پرند «دهخدا» در روزگاری نوشته شد كه ایران به واسطه جنبش مشروطه وارد دوران تازه ای شده بود. دورانی كه استبداد قاجاری به سر می آمد و روزنامه نویسی شكل می گرفت و به همین دلیل طنزنویس می توانست از موضوعاتی ملموس و محسوس بنویسد و همین، وجه تمایز اصلی طنز دهخدا با طنز ادبی پیش از او است.
در چرند و پرند اسامی بسیاری از افرادی كه درآن زمان بر مصدر كار بوده اند، آورده شده و دهخدا آنها را هنرمندانه دست انداخته و بی كفایتی ها و ظلم هایشان را افشا كرده است. (از نكات مثبت نسخه جدیدی كه ولی الله درودیان از چرند و پرند منتشر كرده، این است كه «درودیان» در پایان كتاب، اشخاص و اسامی خاصی را كه در چرندوپرند آمده، معرفی كرده است). برخلاف چرند و پرند، در نمونه های قدیمی تر طنز مثل آثار «عبید زاكانی» و گلستان «سعدی» و حكایت های ملانصرالدین، طنز بیشتر از نوع لطیفه گویی است و انتقادهای اجتماعی در قالب لطیفه بیان شده است و آن هم به صورت كلی و نه با اسم بردن از افرادی خاص. در آن آثار، اگر هم از كسی نام برده می شود، بیشتر مربوط به حكام گذشته است نه آنها كه در روزگار خود طنزنویس، در مصدر امور بوده اند.
بنابراین طنز دهخدا، در قیاس با نمونه های پیش از او، نوع تازه ای از طنز است، چرا كه دنیایی كه دهخدا تجربه كرده، دنیای تازه ای است و این دنیای تازه ایجاب می كند كه افراد صریح تر باشند. دهخدا در طنزهایش به زمان حال و مسایل روز مردم می پردازد و برای همین، آنچه می نویسد ایران گیر می شود و بین مردم می رود. نكته دیگری كه طنز دهخدا را از طنزهایی نظیر آثار «سعدی» و «عبید زاكانی» متمایز می كند، این است كه زبان این طنزنویسان، زبانی ادبی و متعادل است در حالی كه زبان چرند و پرند دهخدا، ادبی صرف نیست.
دهخدا روی سطوح مختلف زبان، از زبان عامیانه تا زبان ادیبانه و حتی زبان متكلف و متصنع می لغزد. یكی از مهم ترین ویژگی های طنز دهخدا در چرند و پرند، كه آن را با وجود پرداختن به موضوعات روز، هنوز هم خواندنی می كند، همین زبان آن و توانایی دهخدا در حركت در لایه های مختلف زبانی است. مثل حكایتی كه در آن شخصی نامه ای را كه به عربی نوشته شده برای نویسنده می آورد و نویسنده نامه را می دهد به یك عربی دان تا آن را برایش ترجمه كند و خود ترجمه نامه كه تقلیدی است از نثر مصنوع و متكلف، یك شاهكار است. گرچه «یحیی آرین پور» در كتاب «از صبا تا نیما»، چرند وپرند را تحت تاثیر نشریه «ملانصرالدین» و نوشته های «صابر» دانسته و حرفش تا حدی هم درست است، اما آنچه این دو را كاملا از هم مجزا می كند، همین مساله زبان است. برای اینكه زبان فارسی و تركی، دو مقوله مختلف هستند و امكانات هر زبان با امكانات زبان های دیگر متفاوت است. زبان چرندو پرند، ساخته و پرداخته خود دهخداست و حاصل تلفیقی كه دهخدا از زبان های عربی و فارسی و زبان عامیانه كرده است. نثر دهخدا در چرند و پرند، یك نثر هنری است. كریستف بالایی می گوید نطفه داستان كوتاه ایرانی، اولین بار در چرندوپرند بسته می شود. هنر دهخدا در این است كه هم به راحتی به زبان مردم حرف می زند و هم وقتی می خواهد نثر مصنوع و تقلبی را دست بیندازد، به خوبی از عهده این كار برمی آید. نكته دیگری كه در طنز دهخدا بسیار مهم است و آن را از طنزهای روزنامه ای جدا می كند، شگردهایی است كه طنز نویس، برای آفریدن سبك به كار می برد. در چرند وپرند، انواع این شگردها را می بینیم؛ مثل چرند و پرند (25) با عنوان «دروس الاشیاء»، كه گفت وگویی است بین مادر و فرزند: « ننه! هان؟ این زمین روی چیه؟ روی شاخ گاو گاو روی چیه؟ روی ماهی ماهی روی چیه؟ روی آب آب روی چیه؟ وای، وای! الهی رودت ببره، چقده حرف می زنی، حوصلم سر رفت.»
در اینجا دهخدا برای طنزآفرینی و ایجاد سبك در طنز، از نوعی مغالطه یعنی «مغالطه تشنیع بر طرف» استفاده كرده. در این نوع مغالطه، وقتی كسی بحثی منطقی را تا جایی پیش می برد و از جایی به بعد جوابی پیدا نمی كند، به شماتت كردن طرف مقابل متوسل می شود. از دیگر شگردهایی كه دهخدا، در چرند و پرند بسیار به كار برده، «تجاهل العارف» است و گفتن آنچه راوی در آغاز ادعا كرده است كه نمی داند. دهخدا با به كار بردن چنین شگردهایی است كه دست به سبك آفرینی زده است. خانم «صدر» از قول «كیومرث صابری» نقل كرده است كه صابری همیشه به كسانی كه با او در گل آقا كار می كردند، می گفته آن قدر چرند و پرند را بخوانید كه از حفظ شوید. صابری گویا معتقد بود كه بعد از دهخدا هیچ كس نتوانست در طنزنویسی از او فراتر برود و كاری بالاتر از كار دهخدا ارایه دهد. البته رگه هایی از طنز دهخدا را در «وغ وغ ساهاب» و «ولنگاری» صادق هدایت هم می توان دید؛ اما به گمان من این آثار هم چندان از چرند و پرند دهخدا فراتر نرفته اند و این به همان سبك آفرینی هنرمندانه دهخدا و زبان او برمی گردد. در چرند و پرند، ردی از دهخدای لغتنامه نویس نمی بینیم. دهخدای لغتنامه نویس، كسی است كه نه براساس قریحه كه بیشتر تحت تاثیر اطلاعات لغوی اش شعری مثل «گردن و سینه در شكم مدغم...» را گفته.
با بسته شدن صوراسرافیل و بعد از آن هم پا گرفتن استبداد رضاشاهی، دهخدا طنزنویسی را كنار گذاشت و رفته رفته به كار تحقیقی و تدوین لغتنامه رو آورد و متاسفانه هر چه بیشتر به لغت پرداخت و خودش را غرق كارهای تحقیقی كرد، از بار هنری اش كاسته شد. در واقع می توان گفت كه تحقیق ادبی به دهخدا تحمیل شد. اوج خلاقیت هنری دهخدا، در نوشته های طنزآمیز اوست. به گمان من حرف مرحوم صابری درباره بی مانند بودن چرندو پرند، هنوز هم معتبر است و همچنان هیچ طنز نویسی نتوانسته از حد دهخدای چرند و پرند بگذرد. گرچه بعد از انقلاب، طنز نویسانی پیدا شدند كه چندتایشان به نسبت قوی بودند و فكر می كردم كه اینها می توانند رقیب دهخدا باشند اما بعد متوجه شدم كه اشتباه می كنم؛ چون طنز این طنزنویسان جدید، طنز موردی است و تاریخ مصرف دارد اما چرند و پرند دهخدا تاریخ مصرف ندارد و با اینكه از وقایعی كه دهخدا راجع به آنها به زبان طنز حرف می زند، بیش از یك قرن گذشته، اما چرند و پرند هنوز هم اثری زنده، شاداب و خواندنی است چرا كه دارای سبك و شگردهای ادبی است و هنرمندانه نوشته شده.