مقاله ای به قلم: سعید یوسف نیا (مدیر رادیو صبا)
چكیده
نوشتاری كه پیش روی شماست حاصل تلاشی است در جهت بررسی انتقادی یكی از آرای رومن یاكوبسن در مورد جایگاه نقش ارجاعی و نقش شعری یا ادبی و استعاری زبان در رادیو و همچنین نگاه گذرایی به جایگاه شعر در زبان فارسی و نقش مهم و تعیین كننده آن در صدای جمهوری اسلامی ایران.
رومن یاكوبسن در مقاله ای با نام زبان شناسی و شعرشناسی ،ضمن بررسی ویژگی ها و اجزای ارتباط كلامی، به این نكته اشاره می كند كه زبان در فرایند ارتباط كلامی ،شش نقش دارد ؛نقش ارجاعی ، نقش شعری و ادبی یا استعاری و مجازی ، نقش عاطفی ،نقش ترغیبی ،نقش همدلی وبالاخره نقش فرا زبانی كه در این نوشتار، از میان شش نقش مزبور به دو نقش ارجاعی و نقش شعری یا استعاری زبان در رادیو و همچنین ضرورت تعریف دوباره این مفاهیم با توجه به تفاوتهای زیربنایی فرهنگ جوامع، تاملی كوتاه خواهیم داشت.
نقش ارجاعی زبان در رادیو
به زعم یاكوبسن نقش ارجاعی زبان در رادیو به نسبت دیگر نقشهای زبان، كاربرد بیشتر و جامع تری دارد و از آنجا كه رادیو رسانه ای جمعی است، از نقش ارجاعی زبان، بهره بیشتری باید ببرد كه می برد. به زعم یاكوبسن نقش ارجاعی زبان ناشی از برتری یافتن موضوع بر دیگر عوامل ارتباط كلامی است و دو هدف كلی را دنبال می كند: یكی آموزش دادن و دیگری ترغیب و تشویق جامعه به انجام عملی خاص.
هنگامی كه ما در باره موضوع قابل دركی سخن می گوییم و قصد ما انتقال مفاهیم خاصی به مخاطبان است، در حقیقت با نقش ارجاعی زبان روبرو شده ایم، به این معنا كه همه عناصر و اجزای یك جمله در جهت تبیین و توضیح موضوع مورد بحث، تركیب می شوند و در هر جمله ، شنونده را به موضوع اصلی ارجاع می دهند . مختصر اینكه نقش زبان در اینجا انتقال شفاف مفهوم است و بس. برای مثال وقتی از رادیو می شنویم كه :" كسانی كه چربی خون دارند بهتر است از پروتئین گیاهی استفاده كنند"، با نقش ارجاعی زبان مواجه شده ایم .
در حیطه موضوعات علمی و خبری ، نقش ارجاعی زبان پررنگتر و برجسته تر از سایر نقشهاست. از زبان در نقش ارجاعی آن فقط به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف كه همانا مفهوم یا مابه ازای مفاهیم است استفاده می شود و كلمات پس از انتقال مفهوم ، ارزش و اعتبار خود را از دست می دهند. این سخن به نوعی سخن ژان پل سارتر هم هست كه به تبعیت از پل والری، نثر و شعر را با یكدیگر مقایسه می كند و به تحلیل كاركردهای این دوگونه زبان می پردازد. او می نویسد: "شاعران از جمله كسانی هستند كه تن به استعمال زبان نمی دهند یعنی نمی خواهند آن را چون وسیله به كار برند. حقیقت این است كه شاعر یكباره از زبان به عنوان ابزار دوری جسته است."1
اما آیا براستی كلمات در شعر خود هدف خود هستند و برای مقصد و مقصودی فراتر از زبان در كنار یكدیگر قرار نگرفته اند؟! پل والری نیز پس از مقایسه شعر و نثر به این نتیجه می رسد كه شعر همچون رقص است و نثر همچون راه رفتن و می نویسد:"انسان كلمه را برای رسیدن به معانی می خواهد و زبان نیز بطور كامل توسط معانی نابود می شود." 2
رولان بارت نیز شعر را ضد زبان می پندارد و هدف آن را نه رسیدن به معنای واژه ها بلكه نفوذ در خصلت اشیا می داند و می نویسد: "شعر ،زبان را به آشفتگی می كشاند،چون تا آنجا كه بتواند به تجرید مفاهیم و خودكامگی نشانه ها و سمبلها می افزاید و می خواهد رابطه دال و مدلول را به مرزهای ممكن برساند. در شعر از ساختار محو مفاهیم بیش از اندازه بهره برداری می شود و هر اندازه شعر برای وصول به خصلت اشیا بیشتر بكوشد به همان اندازه ضد زبان می شود."3
اگر ما از منظر سارتر و والری و رولان بارت به شعر نگاه كنیم آن را نه وسیله ای برای رسیدن به كمال كه نوعی بازی با كلمات خواهیم یافت. منتقدان مزبور برای توضیح راز زبان شعر در همان زبان متوقف می شوند ،در حالی كه زبان، چه در شعر و چه در نثر، محملی است برای حركت ،با این تفاوت كه شكل درونی این حركت در شعر و نثر متفاوت است.
زبان در نقش ارجاعی آن از عناصر و ویژگیهای زیبایی شناختی بهره ای ندارد و همین كه اجزا و اركان جمله ها در جای خود قرار گرفته باشند كافی به نظر می رسد. در مورد نقش ارجاعی زبان در رادیو مثالهای متعدد و بیشماری می توان ارائه داد، زیرا در موضوعات علمی و بخشهای گوناگون خبری، نقش ارجاعی زبان بسیار برجسته است . به زعم یاكوبسن نقش ارجاعی زبان در رادیو مهمتر و پررنگتر از دیگر نقشهای زبان است و باید به آن توجه ویژه ای داشت.
نقش شعری یا استعاری زبان در رادیو
استعاره در اصطلاح علم بدیع به معنی استفاده از واژه ای در غیر معنی حقیقی آن با توجه به كاركرد و قابلیت استعاری آن واژه است. مثلا این جمله " دیری است كه روی ماهت را ندیده ام" ،كاركرد و قابلیت استعاری ماه را در نسبت دادن زیبایی و درخشندگی به چهره یك انسان نشان می دهد.
یاكوبسن نقش استعاری زبان و نقش شعری زبان را دو تعبیر مشابه از یك مفهوم واحد تلقی می كند ،زیرا شعر به تعبیر او همانا كاركرد استعاری و مجازی واژه ها در ساختاردگرگون شده زبان است. یاكوبسن نقش ادبی و شعری زبان را در رادیو كمرنگ می داند در حالی كه بدون توجه مخاطبان و تمایلات و نیازهای آنان و همچنین بدون عنایت به تعریف متفاوت جوامع از شعر نمی توان تئوری یاكوبسن را جامع و مانع دانست.
ظرفیت بالقوه و بالفعل زبان فارسی برای در برگرفتن نقشهای گوناگون زبان خصوصا نقش شعری و استعاری زبان بسیار گسترده است. شعر فارسی نیز بجز توجه به ژرف ساختهای زبان فارسی به محتوا و درونمایه زبان نیز توجهی عمیق و پایدار دارد. زبان شعر در كشور ما زبان حكمت و دین و اخلاق است و چنین نیست كه شاعر صرفا با تكنیكها و آرایه ها و صنایع زبانی و شعری درگیر شده باشد. كافی است تاملی در منظومه های مانای فارسی داشته باشیم تا وسعت و عمق جلوه های متنوع فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی را در این منطومه ها بیابیم. مثنوی مولانا ،حدیقه الحقیقه و سیرالعباد الی المعاد حكیم سنایی ،منطق الطیر و الهی نامه و اسرار نامه شیخ عطار،بوستان و گلستان شیخ سعدی، خمسه نظامی ، هفت اورنگ جامی و دیگر منظومه های فارسی، گواه روشنی بر این مدعاست كه كاركرد و تعریف شعر در كشور ما با كاركرد و تعریف شعر در جوامع اروپایی و امریكایی تفاوتهای عمیق دارد. تعریفی كه یاكوبسن از شعر ارائه داده است در حقیقت تعریف بخش كوچكی از شعر است و از همین روست كه تاثیر نقش استعاری و شعری زبان را در رادیو كمرنگ می داند و بر نقش ارجاعی زبان تاكید می كند، بی آنكه به تفاوتهای زبانی و شعری جوامع و همچنین به جامعه شناسی رادیو و نسبت این مفاهیم با یكدیگر،توجهی جدی داشته باشد، زیرا بحثهایی كه در مورد زبان و رادیو و شعر طرح می شوند ذاتا شبكه هایی از مفاهیم پیچیده اند و چون و چراهای زیادی در پی دارند.
جامعه شناسی رادیو و زبان شعر
آنچه در چگونگی بهره گیری كمی و كیفی از نقشهای شش گانه زبان در رادیو موثر است جامعه شناسی رادیوست. رادیو پدیده ای نیست كه بتوان آن را بدون توجه به مخاطبان آن بررسی كرد و بدیهی است كه مصالح تشكیل دهنده برنامه رادیویی یعنی كلام، موسیقی و افكت در نسبت با جامعه ای كه مخاطبان رادیو را تشكیل می دهند باید تهیه شود. دكتر حسن خجسته در كتاب" درآمدی بر جامعه شناسی رادیو"، به نقل از مازلو نیازهای مخاطبان رادیو را به پنج رده تقسیم می كند كه عبارتند از "نیازهای جسمی بنیادی، نیاز ایمنی و امنیت، تعلق داشتن و نیازهای اجتماعی،قدر و منزلت، و در آخر شكوفا ساختن هستی خویشتن و دستیابی به كمال",4
میزان پاسخگویی به این نیازها در جوامع مختلف یكسان نیست. برای مثال شاید برخی جوامع به نیازهای اجتماعی بیشتر از شكوفاساختن هستی خویش و دستیابی به كمال اهمیت دهند ، پس همه تلاشها و تدابیر آنان در تمام عرصه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، مصروف رفع نیازهای مزبور می شود، از جمله تلاش و تدبیر رسانه فراگیری به نام رادیو كه در كنترل و جهت دهی نیزهای جامعه نقش انكار ناپذیری دارد. در جامعه اسلامی ایران اولین و مهمترین هدف ، كمالجویی است . البته همه نیازها ی بشری به نوعی با یكدیگر در ارتباط هستند و بررسی آنها بدون در نظر گرفتن این ارتباط درونی ،نتیجه موثری نخواهد داشت. از آنجا كه وجوه دستیابی به كمال در متون ادبی عرفانی ما نمود چشمگیری دارد، اهمیت وجه مجازی و شعری و استعاری زبان در ساخت برنامه های رادیویی آشكار می شود، زیرا ارائه این دانش باطنی زبان ویژه خود را می طلبد و متون حكمی ادبی به جا مانده از اسلاف ما گواه این مدعاست. دكتر خجسته در این مورد می نویسد: "نیاز به خود شكوفایی بسیار پنهان است، زیرا اكثر مردم در برآوردن نیازهای قبلی گرفتارند. بسیاری از مردم درگیر نیازهای بنیادی اول و دوم (یعنی نیازهای جسمی بنیادی و ایمنی) هستند مخصوصا در جوامع غربی كه حدی از رفاه مادی وجود دارد ،نظام سرمایه داری از طریق تشدید نیازهای اولیه و یا تحریف تامین واقعی نیازهای عالی كه به سرشت قدسی انسان برمی گردد كار چندان ساده ای نیست."5
با توجه به آنچه گفته شد اگر بخواهیم نیازهای واقعی انسان ایرانی و مسلمان را رده بندی كنیم، بیشتر و پیشتر از هرچیز باید به نیازخودشكوفایی و رسیدن به كمال توجه داشته باشیم كه اگر چنین باشد كه هست نقش مهم شعری و ادبی و استعاری زبان در رادیو بیش از پیش روشن می شود.
زبان شعر در نسبت با خودشكوفایی و نیل به كمال
اگر بر این نكته اتفاق نظر داشته باشیم كه هدف اصلی رسانه های جمعی در ایران خصوصا رادیو با هدف سایر جوامع خصوصا جوامع غربی ،تفاوت دارد و نیل به كرامت و سعادت دنیوی و اخروی انسان مهمترین بخش این هدف را تشكیل می دهد، به این نتیجه خواهیم رسید كه تئوری زبانی یاكوبسن در كشور ما كاركرد قطعی و صد در صد ندارد، زیرا پایگاه و جایگاه رادیو در جوامع مورد نظر یاكوبسن با پایگاه رادیو در كشور ما متفاوت است. در ایران اسلامی همه فعالیتهای علمی و فرهنگی در حوزه دین و در جهت نیل به كمال و سعادت و رستگاری هستند، به این معنا كه همه علوم نقلی و عقلی ، در یك جهت و برای رسیدن به یك هدف در كنار یكدیگر قرارگرفته اند و تحت سیطره تفكر توحیدی قرار دارند و هدف همه آنها رستگاری انسان و رسیدن به كمال مادی و معنوی است و ارائه جزئیات نیل به این هدف نیز نیازمند بهره گیری از زبانی متناسب با آن است ،زبانی كه تار و پود آن را زبان شعر تشكیل می دهد.
بدیهی است كه با وجود چنین هدفی باید از شعر و زبان شعری كه محمل معارف بی شماری است بیشتر بهره گرفت. شعر در ذهن جمعی مردم ما نه فقط كلامی موزون و استعاری و پرابهام و ایهام كه آمیزه ای از حكمت و اخلاق دینی است و ارائه راه كمال و رستگاری ممكن نخواهد بود مگر با مدد گرفتن از زبانی پویا و اثرگذار كه در شعر و ادب كهن و توحیدی ما ریشه دارد و پس از انقلاب اسلامی نیز گسترش و عمق شگفتی یافته است. آشنایی با این زبان وقتی میسر خواهد شد كه ما با جلوه ها و مظاهر گوناگون شعر و ادب سرزمین خود آشنا شویم. شعر و زبان شعری در جامعه ما بواسطه نفوذ دین و حكمت الهی و اعتقاد به مفاهیم ماورایی ،دارای نفوذ دیرینه ای است تا جایی كه حتی در بحثهای علمی و حكمی نیز حضوری انكارناپذیر دارد و شاعران این مرز و بوم نیز به علت آشنایی عمیق با این مفاهیم ارجمند و آسمانی است كه از آفت فراموشی در امان مانده اند و جاودانه شده اند.
برای مثال با نظر به بخشی از كتاب جامعه شناسی رادیو نوشته دكتر حسن خجسته ،ارزش و اهمیت شعر را در تبیین و توضیح موضوعاتی همچون ارزشیابی كیفی برنامه های رادیویی درمی یابیم. دكتر خجسته برای تبیین هرچه بهتر مسئله مورد بحث به حكایتی از مولانا متوسل می شود كه درباره شناسایی فیل در تاریكی است كه بیت زیرآغازین بیت شعر یاد شده است:
"پیل اندر خانه ای تاریك بود
عرضه را آورده بودندش هنود"6
جامع الاطراف بودن شعر فارسی ویژگی منحصر به فردی است كه موجب می شود حتی پژوهشگران عرصه های سیاسی و اجتماعی و علمی و تاریخی از تاثیر آن غافل نباشند و در تحقیقات خود از این گونه برجسته ادبی بهره ها ببرند. با عنایت به این مقدمات است كه می توانیم برجایگاه شعر و نقش ادبی و استعاری زبان در انتقال پیام به مخاطبان، با اطمینان كامل صحه بگذاریم و به ضرورت زیبایی زبان در رادیو بیشتر توجه كنیم.
زیبایی شناسی زبان در رادیو
در كتاب درآمدی بر جامعه شناسی رادیو می خوانیم: "تاكید باید بر خود پیام باشد نه از جهت كاركردی بلكه از جهت زیبایی شناسی."7
بحث زیبایی شناسی زبان در رادیو كه مهمترین ابزار آن كلام است بحث مهم و قابل تاملی است زیرا رادیو از تصویر بی بهره است و مخاطبان رادیو نیز همه توجه خود را معطوف به شنیدن می كنند تا انتقال پیام بدون مانع و دست انداز صورت پذیرد. از آنجا كه ابزار رادیو برای انتقال پیام و آگاه سازی مخاطبان بجز موسیقی و افكت ، زبان و كلام است، لذا زیبایی و تناسب و هماهنگی كلمات و عبارات در این فرایند،نقش اساسی دارند. زبان رادیو در عین حال كه باید شفاف و قابل درك باشد ،نیازمند عناصر و ویژگیهایی است كه بر زیبایی زبان می افزاید و موجب جذب و نگهداری مخاطبان بیشتری می شود.
همانگونه كه قبلا ذكر شد مراد از نقش ارجاعی زبان همانا تكیه و تاكید بر محتوا و موضوع است و هدف از بكارگیری كلمات، فقط و فقط انتقال محتوای كلام است و زیبایی زبان یا به قول یاكوبسن نقش شعری و ادبی زبان مورد نظر نیست. اما زیبایی زبان ، پیش از آنكه حتی مفهوم به مخاطبان منتقل شود بر آنان تاثیر می گذارد و او را عمیقا با متن یا كلام درگیر می كند و این سخن حكیمانه از تی اس الیوت، بیانگر همین نكته است . به زعم او زبان زیبا و منحصرا زبان شعر "پیش از آنكه فهم شود ارتباط برقرار می كند",8
آنچه تی اس الیوت در مورد زبان شعر گفته است ،بر اهمیت عناصر زیبایی كلام صحه می گذارد و موجب ارتباط پایدارتر و عمیق تری با مخاطبان می شود،زیرا در اینجا زبان صرفا به عنوان وسیله و ابزار در نظر گرفته نشده و تامل و تعمق هرچه بیشتر شنونده را در ارتباطی پایدار می طلبد. باختین می گوید:"تنها در شعر است كه زبان تمامی توانایی خود را آشكار می كند."9 زبان فارسی و برادر آن یعنی زبان عربی از زیباترین زبانهای دنیا محسوب می شوند، زیرا هم از آهنگ درونی برخوردارند و هم برای موزون شدن و بهره مندی از صنایع شعری قابلیت بالایی دارند. بی علت نیست كه كتاب آسمانی مسلمانان قرآن كریم است ،كتابی بی مثل و مانند كه ازشبكه ای پیچده و زیبا و منظم ،چه در ساختار و چه در معنا برخوردار است، شبكه شگفتی كه موجب حیرت زبانشناسانی همچون جاحظ شده است.
استعاره و زبان فارسی
یكی از تكنیكهای ادبی كه در زبان فارسی حضوری دیرینه و درونی شده دارد ، استعاره است. زبان فارسی چه در گفتار و چه در نوشتار ، سرشار از استعاره هایی است كه از بس استعمال شده اند ، نقش استعاری زبان، جای خود را به نقش ارجاعی داده است. در این مورد مثالهای متعددی می توان طرح كرد و از نقش و جایگاه استعاره در زبان فارسی مثالهای متنوعی می توان ارائه داد.برای مثال این جمله كه در رادیو نیز بسیار متداول است :" روز خوشی داشته باشید" اگرچه ظاهرا عاری از استعاره است اما چنین نیست. خوش ،صفت انسان است و نه صفت روز و مراد اصلی گوینده این است كه" امروز خوش باشید". جمله دیگری كه كه كاربرد زیادی در رادیو دارد این جمله است: "امید كه با ما همراه باشید." در جمله مزبور ،"همراه بودن" در وجه استعاری آن به كار رفته ، زیرا نه راهی در كار است و نه همراهی. اغلب واژه هایی كه با دل ساخته شده اند و كاربرد گسترده ای در رسانه ها خصوصا رادیو دارند ،همگی دال بر نقش شعری و استعاری زبان هستند؛
-"این رنگ دلخواه اوست".
-"دل شكستن هنر نیست".
-"دلدادگی یعنی عشق و ایثار".
در جمله های مزبور، دل در غیر معنای حقیقی خود به كار رفته است. در متون عرفانی و دینی همچون كیمیای سعادت نیز این نكته آمده است كه مراد از دل ،" نه این گوشت پاره است كه در سینه نهاده است از جانب چپ، كه آن را قدری نباشد و آن ،ستوران و مرده را باشد و آن را به چشم ظاهر بتوان دید...چون حدیث دل كنیم بدان كه این حقیقت را می خواهیم كه گاه گاه آن را روح گویند و گاه گاه آن را نفس گویند",10
اغلب تركیبهایی نیز كه با " سر" ساخته شده اند ، نقش استعاری این واژه را نشان می دهند، تركیبهایی مثل؛ دردسر ، سرگذشت، سردار، سرخوش، و تركیبهایی از این دست.
از این عبارتهای استعاری كه نمایانگرنقش ادبی و استعاری زبان هستند، مثالهای زیادی می توان ارائه داد كه از حوصله این نوشتار بیرون است.
یاكوبسن شعر را نتیجه بهره گیری گسترده و پیچیده از استعاره می داند و بر همین اساس نقش زبان شعری در رادیو را كمرنگ می پندارد و بر این باور است كه نقش مزبور در رادیو جایگاه وسیعی ندارد، اما شعر در فرهنگ ما پدیده ای فراتر از تظاهرات صرف زبانی است و اگرچه پر از آرایه ها و تكنیكهای ادبی و عناصر زیبایی شناختی است ، با علوم نظری نیز پیوندی درونی و ناگسستنی دارد. اگر تصور ما این باشد كه شعر بدون حضوراستعاره و مجاز، شعر نیست ، بر بسیاری از شعرهای دیروز و امروزمان خط بطلان كشیده ایم و برای مثال این ابیات از حكیم طوس را از ساحت شعر دور دانسته ایم:
به روز نبرد آن یل ارجمند
به تیغ و به خنجر به گرز و كمند
برید و درید و شكست و ببست
یلان را سر و سینه و پا و دست
در ابیات مزبور نه از استعاره خبری هست نه از مجاز و نه از تخیل ،اما از صنعت لف و نشر به خوبی در این شعر استفاده شده است. معنای شعر در ذهن جمعی ملت مسلمان ایران، فارغ از ویژگیهایی است كه تئوری پردازان ادبی و زبانشناسان به آن نسبت می دهند. شعر این مرز و بوم پیش از آنكه از آرایه های ادبی و صور خیال بهره مند باشد، زبانی اثرگذار و آهنگین و هماهنگ دارد و از روح زندگی برخوردار است كه همه این ویژگیها را می توان در بسیاری از شعرهای فارسی یافت بی آنكه اثری از صور خیال در آنها باشد. خواجه شیراز سروده است:
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی11
در بیت بالا صرف نظر از واژه مستی، از استعاره و مجاز و تخیل خبری نیست و با این حال این بیت، یكی از زیباترین و معنا دارترین شعرهای تاریخ ادبیات ماست. زبان فارسی برای اندیشمندان ما در هر دو وجه صورت و معنا مورد توجه بوده است تا جایی كه مورخی چون ابوالفضل بیهقی با بهره گیری از ظرافتها و ظرفیتهای زبان فارسی متنی می نویسد كه هم تاریخی است و هم ادبی ،به گونه ای كه كتاب ارجمند تاریخ بیهقی را هم می توان در طبقه كتابهای تاریخی نهاد و هم در طبقه كتابهای فاخر ادبی.زیبایی زبان ،همراه با معانی و مفاهیم والا و ارجمند همیشه مورد عنایت بزرگان عرصه حكمت و اندیشه این مرز و بوم بوده است تا جایی كه در روزگاران گذشته حتی نگاشتن یك نامه ساده اداری را هم به دوش قلم ادیبی سخندان می نهادند تا هم پیام ،بی كم وكاست به مخاطبان منتقل شود و هم زیبایی و فخامت و ظرافت زبان از دست نرود. زبان فارسی زبانی زیباست به شرط آنكه سهل انگارانه از آن بهره نگیریم و از قابلیتهای ادبی و شاعرانه این زبان در برنامه های رادیویی و در همه حوزه های تخصصی و غیر تخصصی به نحو احسن استفاده كنیم و این امر میسر نمی شود مگر در رهگذر آشنایی با شعر و ویژگیهای زبان شاعرانه در متون ادبی و عرفانی و دینی و اخلاقی و حكمی این مرز و بوم.
اگر كیمیای سعادت را متاملانه ورق بزنیم با انبوه تشبیهات و استعارات در جهت انتقال هرچه بهتر مفاهیمی ارجمند روبرو می شویم و زیبایی نثر این كتاب ما را دچار حیرت می كند.
زیبایی زبان فارسی غیر قابل انكار است و نقش استعاره و تشبیه و كلا صور خیال در این زبان، قابل بررسی است. كافی است تاملی در این جمله زیبای خبری داشته باشیم تا ارزش و اهمیت نقش ادبی و استعاری زبان را در رسانه های دیداری و شنیداری خصوصا رادیو دریابیم: "كلید كاهش آلودگی هوای تهران در دستان باد است!" كه استعاره و ایهام باد در جمله مزبور به زیبایی هرچه بیشتر زبان ،كمك شایانی كرده است.
سخن آخر
به زعم راقم این سطور و با توجه به آنچه گفته شد بخشی ازتئوری یاكوبسن درمورد نقش زبان شعری یا استعاری در رادیو، قابل تعمیم به برخی رادیوها از جمله رادیوی كشورما نیست ، زیرا در فرهنگ ما هم شعر معنایی متفاوت با آرای منتقدان غربی دارد و هم زبان فارسی در ژرف ساخت خود با زبان استعاری و ادبی و شعری عجین است و نمی توان این ویژگی كم نظیر زبان زیبای فارسی را نادیده گرفت. شاید اگر این زبان شناس دقیق و تند ذهن یعنی یاكوبسن، ژرف ساختهای زبان فارسی را عمیقا می شناخت برای تئوری علمی خود استثنائی نیز قائل می شد. به هر تقدیر نویسندگان و گویندگان برنامه های رادیویی باید شان و منزلت زبان فارسی را با بهره گیری موثر از این زبان كهن و شگفت رعایت كنند تا در جهت جذب مخاطبانی پایدار، آثاری ماندگار و هنری و شایسته ادب و فرهنگ ما از خود به یادگار بگذارند و سخن آخر اینكه می توان نقش شعری و ارجاعی زبان را با توجه به كاركرد شعر در جامعه ما با یكدیگر ادغام كرد كه در بسیاری از موارد چنین است و سزاوار است كه چنین باشد.
پی نوشتها:
1- ژان پل سارتر ، ادبیات چیست؟، ص60
2- پل والری ،" شعر و اندیشه انتزاعی"،ص54
3- رولان بارت، نقد تفسیری،ص157
4- دكتر حسن خجسته، درآمدی بر جامعه شناسی رادیو،ص44
5- همان،ص46
6- همان،ص78
7- همان،ص30
8- اس.دبلیو.داوسون،نمایشنامه و ویژگیهای نمایشی،ص124
9- تزویان تودوروف ،منطق گفتگویی میخاییل باختین، ص133
10- امام محمد غزالی ، گزیده كیمیای سعادت، ص52
11- دیوان حافظ،ص436
منابع و مآخذ:
1- بارت،رولان. نقد تفسیری،ترجمه محمد تقی غیاثی،تهران،انتشارات بزرگمهر،1368
2- پروری،محمد. زبان و رسانه،مجموعه مقالات هم اندیشی زبان و رسانه،تهران،تحقیق و توسعه رادیو،فروردین1384
3- جلال الدین محمد بلخی. مثنوی معنوی،به اهتمام رینولد نیكلسون،با وقدمه بدیع الزمان فروزانفر،تهران،نشر ثالث،1383
4- حافظ،خواجه شمس الدین محمد. به تصحیح بهاالدین خرمشاهی،تهران،انتشارات دوستان،1385
5- خجسته ،حسن. درآمدی برجامعه شناسی رادیو،تهران ،تحقیق و توسعه صدا،1380
6- داوسون،اس. دبلیو. نمایشنامه و ویژگیهای نمایشی، ترجمه داود دانشور،تهران،نشر نمایش، 1370
7- سارتر،ژان پل. ادبیات چیست؟، ترجمه ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی،تهران ،انتشارات زمان،بهار 1370
8- غزالی ،ابوحامد محمد. گزیده كیمیای سعادت،انتخاب ،مقدمه و شرح لغات سعید یوسف نیا،تهران ،انتشارات قدیانی،1381
9- والری،پل. "شعر و رندیشه انتزاعی"، ترجمه پریسا بختیاری پور،تهران،مجله شعرسال دوم،شماره دهم،1373
10- یاكوبسن،رومن. "زبان شناسی و شعرشناسی"،ترجمه كوروش صفوی، گفتارهایی در زبان شناسی،تهران، نشرهرمس،1380