طنز در شعر رودكی

طنز و شوخ طبعی، از درونمایه های اساسی شعر فارسی است و سخنوران پارسی گو از آغاز تاكنون با ظرافت ها و خوشگویی های خویش شعر خود را آراسته اند.

1397/03/05
|
18:26
|

در شعر ابوعبدالله رودكی كه استاد شاعران و آدم الشعرای زبان فارسی نامیده شده می توان با نمونه های دلنشینی از طنز و شوخ طبعی آشنا شد؛ نمونه هایی كه به واسطه همین ظرافت در گفتار، از دیوار قرون گذشته و به دست ما رسیده است.
ابیات طنزآمیز رودكی، با وجود اندك بودن، بیانگر طنزی نجیب و زلال و به دور از هجو و تندگوییهای تلخ است. در اینجا نخست به نمونه هایی از شعر رودكی كه از آنها می توان برداشت طنزآمیز داشت، اشاره می كنیم، سپس به تحلیل نمونه ای از طنز رودكی در قصیده مشهور«مادر می» خواهیم پرداخت كه می تواند اهمیت خاصی در تاریخ طنز در زبان فارسی داشته باشد. همه شواهد از كتاب محیط زندگی و احوال و اشعار رودكی انتخاب شده است.

بود اعور و كوسج و لنگ و، پس من
تشنه بر او چون كلاغی بر اعورا
(دیوان، ص 500)

تصویری است طنزآمیز از اسب شاعر و خود او كه ما را بیشتر به یاد دن كیشوت و مركوب ناتوان و زهوار در رفته او می اندازد!

گرنه بدبختی مرا كه فگند
به یكی جاف جاف زود غَرس

در مرا پیش شیر بپسندد
من نتاوم بر او نشسته مگس!
(دیوان، ص 503)

شكوه ای است لطیف از معشوقی كه با همه ناپارسایی و بدخلقی در چشم شاعر عزیز و دوست داشتنی نمی نماید! جاف جاف به معنی روسپی و زود غرس به معنی زود خشم است.

گرد گل سرخ اندر خطّی بشكیدی
تا خلق جهان را بفكندی به خلالوش

كافور تو با لوس بَود مشك تو با ناك
با لوس تو كافور كنی دائم مغشوش!
(دیوان، ص 503)





روی طنز با معشوقی است كه با آرایش و تصنّع، برای خود جمالی دروغین می آفریند و در میان خلق فتنه به پا می كند. از نظر شاعر، این رفتار از قبیل در آمیختن كافور با لوس [=غش] و مشك با ناك[ =مشك تقلبی]است! «خلالوش» به معنی غلغل و غوغا باید باشد.
در مواردی هجوی ملیح و تقریباً به دور از درشت گویی شعر رودكی را آراسته است. رودكی نشان می دهد كه دستی نیز در هجو دارد و می تواند مخالفان خود را با تیغ زبان برجای بنشاند. اینك نمونه هایی از این قبیل هجوها:

چرخ فلك هرگز پیدا نكرد
چون تو یكی سفله دون و ژكور

خواجه ابوالقاسم از ننگ تو
برنكند سر به قیامت زگور!
(دیوان، ص 502)

كه گویی در هجو یكی از بزرگزادگان ناخلف روزگار است. «ژكور» به معنی زُفت و بخیل است.

هست بَر خواجه پیخته ز فِتَن
راست چون بر درخت پیچد سن

این عجب تر كه می نداند او
شِعر از شَعر و خنب از خن
(دیوان، ص 505)

ظاهراً در هجو یكی از ندمای خواجه وزیر یا یكی از بزرگان است كه هِر از بِر و شِعر از شَعر نمی داند، اما خود را همچون من[ پیچك] بر درخت دستگاه او پیچیده است!«خنب»به معنی خُم و«خن» گویا به معنی زیرزمین است و نیز در نكوهش حرص كسی سروده است:

خُلّخیان خواهی و جمّاش چشم
گِرد سُرین خواهی بارك میان

كشكین نانت نكند آرزوی
نان سَمَن خواهی گرد و كلان!
(دیوان، ص 509)

اما این دو بیت مشهور را نیز كه در نكوهش زاهدان ربایی سروده شده می توان از مصادیق طنز دانست:

روی به محراب نهادن چه سود
دل به بخارا و بتان تر از

ایزد ما وسوسه عاشقی
از تو پذیرد، نپذیرد نماز!
(دیوان، ص 503)

مادر می را بكرد باید قربان
بچه او را گرفت و كرد به زندان

بچه او را از او گرفت ندانی
تاش نكوبی نخست و زو نكشی جان

جز كه نباشد حلال دور بكردن
بچه كوچك ز شیر مادر و پستان

تا نخورد شیر هفت مه به تمامی
از سرِ اردیبهشت تا بُن آبان

آن گه شاید ز روی دین و ره داد
بچه به زندان تنگ و مادر قربان...
(دیوان، ص 506)

مادر می از قصاید رودكی است. مضمون این قصیده، همواره مدنظر شاعران بوده و مورد تتبع شاعرانی چون بشّار مرغزی و منوچهری دامغانی قرار گرفته است.
سرآغاز این قصیده را می توان از نمونه های نخستین طنز در شعر فارسی دانست. این قصیده ظاهراً اولین قصیده كامل فارسی است كه به دست ما رسیده است.(سبك خراسانی در شعر فارسی، ص 148)فقط این چكامه را وامدار مؤلف ناشناخته تاریخ سیستان(تألیف پس از 445ه ق)هستیم. تاریخ سروده شدن این قصیده، با توجه به مأخذ پیشین، بین سالهای 311-329ه ق است.(تاریخ سیستان، صص 317-323).
مادر می، در عین حال یك«خمریه»است كه شاعر در آن به توصیف شراب و چگونگی ساختن آن پرداخته است. با توجه به همین فضاست كه طنزی لطیف و پوشیده در شعر رودكی، در همان ابیات نخست شكل گرفته است.
اگر دقت كنیم، می بینیم كه شاعر در بیان شیوه شراب سازی، با زرنگی خاصی از اصطلاحات دینی یاری گرفته و واژگانی را كه به حوزه شریعت ارتباط می یابد، برای سرودن خمریه به كار گرفته است!
واژگانی چون: قربان(قربانی كردن)، حلال، دین و داد اصطلاحاتی هستند متفاوت با فضای كلی شعر كه در ابیات نخست خودنمایی می كنند. لحن شاعر در بیت سوم دقیقاً لحن فقیهی است كه گویی مسئله ای شرعی را بیان می كند كه «باید توجه داشت هیچ مادری را هرچند واجب القتل باشد، تا زمانی كه به فرزند خود شیر می دهد نباید كشت یا به او آسیب رساند.»
چنان كه می دانیم استفاده از «پارادكس»یا متناقض نما یكی از شگردهای مؤثر طنزآفرینی است و رودكی با توجه به همین شیوه است كه طنزی ظریف و پوشیده را در شعر خود پرورده است! اما برای توضیح پیشتر در مورد نقش پارادكس در آفریدن طنز باید به مقاله«طنز حافظ»از اشعار گرامی محمدرضا شفیعی كدكنی مراجعه كرد(زمینه اجتماعی شعر فارسی،‌ص 305).
منابع تحقیق :
1-شفیعی كدكنی،‌ محمدرضا. زمینه اجتماعی شعر فارسی. تهران: اختران- زمانه، 1385.
2-محجوب، محمدجعفر. سبك خراسانی در شعر فارسی،‌تهران: انتشارات فردوس جام، (بی تا).
3-مؤلف ناشناخته. تاریخ سیستان. تصحیح محمدتقی بهار، چاپ تهران، بی تا،‌1314.
4-نفیسی، سعید. محیط زندگی و احوال و اشعار رودكی. تهران: ابن سینا،‌1382.
منبع :اكبری، منوچهر(1387)، رودكی سرآمد شاعران فارسی، تهران، خانه كتاب، چاپ دوم: 1388.

نویسنده: دكتر محمدرضا تركی
استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران

دسترسی سریع