انشایی درباره معلم بلاگر بودن
به نظر من معلم بلاگری خیلی چیز خوبی میباشد. معلم ما بلاگر است. هر روز از سوتیهای ما، لكنتزبان ما، زمین خوردنهای ما و كلا همه چیز به جز دستشویی رفتن ما فیلم میگیرد و تندتند میگذارد توی اینترنت. ما هم همینطور الكی پلكی، كلی معروف میشویم.
مثلا پریروز یكی از بچهها موقع حرف زدن به میز و نیمكت گفت نیز و میمكت. معلممان كه همیشه موبایلش روشن است، فوری فیلمش را گذاشت توی اینترنت. او امروز كه آمد سر كلاس، خیلی خوشحال بود. گفت كه فیلم سوتی ساسان، از آن موقع تا حالا 2000 تا ویو گرفته و 1500 تا هم لایك خورده.
من هم دلم میخواهد معلممان را خوشحال كنم. همیشه سعی میكنم سوتی بدهم و بیشتر مسخرهبازی دربیاورم كه فیلمم بیشتر ویو و لایك بخورد.
من نمیدانم ویو و لایك یعنی چه. ولی اگر كسی بتواند 1500 تا لایك را یكجا بخورد، حتما لایكها خیلی خوشمزه بودهاند و خودش هم خیلی شكمو بوده.
پدرم اجازه نمیدهد بیشتر از روزی نیمساعت موبایل دستم بگیرم. میگوید خوب نیست كه آدم توی اینترنت ولگردی كند. او میگوید آدم باید روی یك كار متمركز شود تا آن را درست انجام بدهد.
ولی معلم بلاگر ما همزمان هم درس میدهد هم توی اینترنت ولگردی میكند. هیچكس هم كاری به كارش ندارد و لازم نیست به كسی جواب پس بدهد. من دوست دارم در آینده معلمبلاگر بشوم.
دانشآموزانی كه معلمشان بلاگر نیست، خیلی به ما حسودی میكنند. آنها با نمرههای خوبشان هی به ما پز میدهند. ولی من میدانم كه از حرصشان است.
بعضی از پدر و مادرها دوست ندارند بچههایشان معروف بشوند. میگویند كه دوست و آشنا سربهسر بچههایشان میگذارند و بهشان برچسب میچسبانند. ولی به نظر من برچسب زدن خیلی هم خوب است. من همیشه به دفتر و كتابها و چیزهایی كه دوستشان دارم برچسب میزنم تا خوشگلتر شوند.
پدر ومادرها میگویند كه وقتی فیلم بچههایشان بیرون میآید، توی روحیهشان تاثیر بد میگذارد و بعضیها شبادراری میگیرند. ولی به نظر من این بچهها خیلی تنبل میباشند. شبها زورشان میآید پا شوند بروند دستشویی، برای همین مثل شیلنگ آب، گلهای رختخواب را آبیاری میكنند.
من دلم میخواهد در آینده معلمبلاگر بشوم. هم از آموزش و پرورش پول میگیرم، هم از اینترنت پول درمیآورم. معروف هم میشوم.
این بود انشای من.
به نقل از سایت دفتر طنز حوزه هنری