در باب انقراض آبزیان
نویسنده: الهه ایزدی
اگر از سر بیكاری رفتید توی اكسپلور اینستاگرام و قلاب یكی از تیترهای پرفریب، گیر كرد به یقهتان و انگشتتان بیهوا رفت روی یكی از كلیپهای روانشناسی، برایتان صبر ایوب آرزومندم.
چون قرار است اكسپلورتان پر شود از كلیپهای روانشناسی زرد و قهوهای كه معلوم نیست سازندگانش مدركشان را از كدام تولیدی گرفتهاند! از عروسكهای بزكدوزكشده بیست و دو سه ساله كه توی پروفایلشان زدهاند Dr. و وقتی حرف میزنند آدم بیشتر بلاتكلیف میشود بگیر تا عروسكهای ریشدار كتشلوارپوشی كه عینك زدهاند و توی حلبیآباد، توی صف چند صدنفری روغن ایستادهاند و از كلیدهایی میگویند كه دروازه دولنگه خوشبختی را باز میكند.
ولی مگر مملكت چقدر روانشناس و لایفكوچ نیاز دارد؟ معلوم است كه این فشردگی یكجا سرریز میشود و از آن طرف میافتند توی خزر و از این طرف توی خلیج همیشه فارس.
آنوقت بازار رشته تربیتبدنی و شنا و نجاتغریقی و غواصی داغ میشود و كلی آدم سر و دست میشكنند كه توی این رشتهها ثبتنام كنند تا روانشناسها را نجات دهند. اینها كه همه درسخوان و عشق علم و عملآموزی نیستند، با درصد منفی و برگه سفید هم بالاخره یك دانشگاهی، آموزشگاهی، جایی زیر پونز قبول میشوند و مدرك میگیرند. بعد فاز كوسه برمیدارند و میخواهند بزنند به آب تا روانشناسها را نجات دهند.
همینها را آخرسر باسوادهایشان، باید بروند از دهن كوسه بكشند بیرون. حالا هی آن خواننده بینوا خودش را سوراخ كند كه «بپا به مسیر دهن كوسه نیفتی»، ولی كو گوش شنوا؟
شما حساب كنید یك عده روانشناس سرریز كردهاند توی آبهای سر و ته مملكت و یكعده نجاتغریق هم به هوای نجاتشان ریختهاند توی آب. خب معلوم است كه ماهیها و لاكپشتها و كوسهها و اسبهای آبی و قرمز و خالخالپشمی شاكی میشوند.
بالاخره آب یا جای آنهاست یا جای اینها. موجودات آبزی شروع میكنند به قهر كردن. یكعده غذا نمیخورند و از گرسنگی میمیرند، تعدادیشان هم مثل نهنگها افسردگی میگیرند و خودشان را پرت میكنند توی ساحل. بعضیهایشان هم مثل كوسهها تندتند آدمها را میخورند تا جای خودشان بازتر شود.
اوضاع قاراشمیش شده و رفتار عجیب آبزیان تیتر یك اخبار میشود. بازار جانورشناسی داغ میشود و حالا همه هجوم میآورند به ثبتنام در این رشته.
آنها یكییكی صید میشوند، رویشان ردیاب و هزارجور چیزیاب جدید نصب میشود و بعد ولشان میكنند توی دریا تا روز و شب تحت نظر باشند.
آبزیان كه بلانسبت، گربه نیستند، یكچیزهایی حالیشان است. بهخاطر همین دیگر رویشان نمیشود به ادامه نسلشان كمك كنند و نمیروند خانه.
همین باعث شروع انقراض گونههای باحیای آبزیان میشود.
بعد بازار رشته پرورش آبزیان داغ میشود و همه داوطلبان میخواهند با روشهایی از انقراض آنها جلوگیری كنند.
ولی مگر موجود پرورشی مثل همنوع آزادش درمیآید؟ معلوم است كه هزارجور اطوار دارد و بالهاش اگر به آب شور دریا برسد، آنفولانزای لاكپشتی و میگرن قزلآلایی میگیرد.
تازه در استخرهای دو متر در سه متر جلوی چشم آن همه آدم كه چهارچشمی سرك كشیدهاند توی خانهزندگیت تا ببینند همسرت چندقلو میزاید، مگر میشود حریم خصوصی داشت؟
اینطوری است كه نسل فابریكها و باحیاهایشان منقرض میشود و همه اینها از اول تقصیر كیست؟ این روانشناسهای زرد و قهوهای!
به نقل از سایت دفتر طنز حوزه هنری