كتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد به همراه اعتراف آقای قاضی
نویسنده: نگار فیض آبادی
كتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد روایتهای دستاول یك قاضیِ طنزنویس از پروندههای قضایی است. كتاب قبلی نویسنده، از پشت میز عدلیه بود و با استقبال خوب و البته با حاشیههای زیادی هم مواجه شد.
در كتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد هم با داستانهای واقعی و خندهداری از شاكی، متهم و حتا سرباز دادگستری روبرو هستیم كه یكی از دیگری جذابتر هستند. شك دارید خودتان بخوانید!
شغلی كه خوراك طنزنویسی است
كتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد نظر ما را نسبت به دادگاه و حرفهی مهم قضاوت تغییر میدهد. بعضی شغلها هستند كه اطلاعات زیادی دربارهشان نداریم یا فوقش چیزهایی كه میدانیم اغراقشده هستند.
قضاوت هم مثل پزشكی از آن شغلهایی است كه مراجعان زیادی دارد و خوراكِ این است كه پزشك یا قاضی، ماجراهای بامزهای كه از نزدیك میبیند را بنویسد.
حالا از بختِ خوش مخاطبان كتاب، امین تویسركانی بدون هیچگونه خسیسبازی و كلاسگذاشتن، پروندههای جذاب و خندهداری را برای مخاطب تعریف میكند و از این طریق میتوانیم دربارهی فرهنگی كه در دادگاهها حاكم است و بزهكاریهای جامعه اطلاعات خوبی بهدست بیاوریم.
كتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد از داستانهای كوتاهی تشكیل شده و آنقدر لحن گیرا و طنز خوبی دارد كه میتوانید درطول چندساعت آن را یكنفس بخوانید!
تشكر از ناصر و اعتراف آقای قاضی!
یك زمانی مُد شدهبود كه در فجازی میگفتند «جاجكردن ممنوع» یا مثلا وقتی كسی میخواست یك متن سنگین برای بیوی اینستاگرامش انتخاب كند مینوشت «انلی گاد كن جاج می!» یعنی كه بیخود كرده هركسی خواست من را قضاوت كند!
همین الآن هم بعضیها تاتوی روی دستشان این است كه كلمه جاج و قضاوت را با هم توی علامت ممنوع حك كردهاند!
این موضوع كه برای مردم عادی بود. بماند كه قضاوت انقدرها هم بد نیست و مهم منصفانهبودنش است. حالا اگر یك قاضی كه كارش دقیقا قضاوت است بیاید اعتراف كند كه خودش هم موقع قضاوت تحتتاثیر لحن، ظاهر، پوشش، صدا، لهجه، نحوهی نشستن و ادبیات مراجعانش قرار میگیرد و ممكن است در رفتار، تصمیمات و قضاوت نهاییاش تاثیر داشتهباشد، خیلی كار ارزشمند و خفنی كرده است.
اصلا همین اعتراف است كه كمك میكند یك قاضی حواسش را بیشتر جمع كند. درست مثل یك جراح كه اگر خودش را مثل معجزهگرها نبیند، تلاش میكند خطاهای انسانیاش را به حداقل برساند. بههرحال به قول امین تویسركانی، «قاضی ربات نیست و قاضی هم ذهن و روان و گذشتهای دارد كه همیشه همراه اوست.»
امین تویسركانی این مقدمهها را میگوید تا قضاوت غیرمنصفانه و پارتیبازی را نقد كند. او میخواهد بگوید اینكه تئوری و قانون بگوید باید عدالت را دربارهی همه رعایت كرد یك چیز است، اینكه در عمل چنین اتفاقی بیفتد و قاضی تحتتاثیر جایگاه كسی، رایاش را عوض نكند چیز دیگری است.
این قاضی از یك افسر اتریشی نقل میكند كه در زمان ناصرالدینشاه كتابچهی قانون را مینویسد. او از مادهای وسط كتابچه میگوید كه «خیلی گوگولی، خودمانی و دوستداشتنی مقرر كردهبود: پلیس مامور است كه هركس شرارت، دزدی و منازعه میكند، سكه قلب میكند و فساد میكند را دستگیر كند.
مگر اینكه منتسب به خانوادهی سلطنت عظما باشد كه باید ملاحظهی حال او را نماید! فقط میتوانم بگویم عاشق ناصرالدینشاه هستم كه انقدر صادقانه، رك و راست و بیشیلهپیله، خلاصه و موجز ختم كلام را گفت و تكلیف را روشن كرد.»
آقای قاضی با عنایت به این قانون در زمان ناصرالدینشاه خطاب به مسئولان مینویسد:
– «مسئولان محترم چندتا از این مقررههای علناً قربونِ مفسدانِ اقتصادیبرو لطفا!»
در بخشی از كتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد میخوانیم:
امین تویسركانی در داستان «جنایت با ریتم همسایه» دربارهی كسی مینویسند كه مظنون به قتل است اما بعداً كاشف به عمل میآید كه پسر جوان نزدیك چند ساختمان پرسه میزد و به اطراف نگاه میكرد تا…
«اساساً این جوان ربطی به جنایت قتل نداشت. قضیه این بود كه جوانك دیلاق در آن محل، اینترنت وایفای بدون رمز پیدا كردهبود و یك هفته هرروز زیر پنجرهی ساختمانی كه بیشترین سیگنال ممكن را داشت مستقر میشد و با اینترنت فوق پرسرعت، موزیك شاد و سریال دانلود میكرد و حجم اینترنت صاحب وایفای را میبلعید!
جوانك احتمالا هیچوقت فكر نمیكرد پلیس و بازپرس ویژهی قتل، ساعتها بازجوییاش كنند و او مجبور باشد برای رهایی و تبرئه از قتل عمد، قسمتهایی از سریال فرندز و بركینگبد و آهنگهای دختر همسایه و من برات یار میشم را كه درطول یك هفته ماه عسل وایفای مفت دانلود كردهبود، برای مقامات قضایی و پلیسی پخش كند!
در پایان تحقیقات وقتی به جوان گفتم اینكه این كار نوعی سرقت محسوب میشود و عواقب قانونی و شرعی دارد به كنار، اینهمه سریال بلوری فول اچدی را كه دانلود كردی، كی وقت میكردی ببینی پاسخ داد:
– بیشترشو هنوز وقت نكردم ببینم ولی الحمدلله آرشیوم كامله!
مشخصات كتاب
كتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد را انتشارات چشمه، سال 1402 در 121 صفحه منتشر كرد.
نسخهی الكترونیكی كتاب هم موجود است و اگر از آن بهانهبگیرهای قَدر هستید كه مدام میگویید وقت ندارم یا چشمم موقع نگاه به كتاب دچار قوز قرنیه و انحنای شبكیه میشود، پیشنهاد میكنیم نسخهی صوتی كتاب وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد را با صدای هومن خیاط گوش كنید.
منبع سایت دفتر طنز حوزه هنری