بازنویسی انشاهای دبستان
نویسنده: بنیامین كلاچاهی ثابت
اكنون كه دست به قلم میگیرم میخواهم چندی از انشاهای دوران دبستان را خیلی سرعتی بازنویسی كنم.
انشای اول: دو ماه از تابستان خود را چگونه گذرانیدید!؟
همان اول تیر تصمیم گرفتیم كه بهترین سه ماه سال را بتركانیم و صفا سیتی منگوله! پس به بررسی هزینه گزینههای موجود برای گردش و تفریح پرداختیم و با در نظر گرفتن بودجه به گزینه پیشنهادی یكی از كارشناسان تلویزیون كه مبدع طرح «گردشگری در خانه» بود، رسیدیم.
از مراحل این طرح خوردن غذا در جاهای مختلف خانه و خوابیدن با تعویض یك شب در میان جای پاها و كلّه بود؛ برای انجام مرحله اول از پذیرایی، اتاق خواب، حمام و توی كشوی وسایل خیاطی استفاده كردیم كه این آخرین محلِ غذا خوردن مقداری تیز بود و اَندكی دردمان آمد.
در خصوص مرحله دوم نیز خوابیدن در تمام جهات تاریخی و جغرافیایی و حتی خوابیدنِ ایستاده و برعكس (لنگ در هوا) را امتحان كردیم كه باعث ایجاد رعب و وحشت در محل شد.
ضمن انجام این مراحل هم گوشهچشمی به پاداش صرفه جویی در مصرف برق داشتیم كه علیایحال شامل حال ما نشد و قبض میلیونی صادره برای تك كولرِ خانه، ما را به این نتیجه رساند كه تككولری چیز خوبی نیست و به فكرِ كولرآوری اُفتادیم.
لذا اگر بنزین گران نشود، ماه دیگر را با طرح «گردشگری در كوچه» و كمكِ كولر ماشین سپری خواهیم كرد.
بازنویسی انشاهای دبستان
انشای دوم: دوست دارید در آینده چه كاره شوید؟
با نام خدا و یادِ شیطان رانده شده! من میخواهم اپوزیسیون خارجنشین بشوم. شاید یكی از آن هنرمندانی كه در تمامی پروژههای تُپُل دولتی یا فیلمهای پرهزینه بدون برگشتِ سرمایه كه مشكوك به پولشویی هستند، نقشآفرینی میكنند و به محض خروج از كشور، تمام همكارانشان را كه خیلی از آنها چنین پروژههایی را قبول نكردهاند، جیرهخور خطاب میكنند.
چرا كه این رفتار اصلاً و ابداً دورو بودن و نان به نرخ روز خوردن نبوده و آن هنرمندِ عزیز كه دستمزد خود از این پروژهها را گرفته، آن سر دنیا و با هر لقمهای كه در دهان خودش و فرزند دلبندش میگذارد، هنوز هم طعم پولِ پولشویی را با گوشت و پوست و استخوان حس میكند و اصطلاحاً چون دستی بر آتش دارد، خوب میداند چه خبر است.
هیچ اشكالی هم در این قضیه نیست؛ اصلاً مگر یه كارگر می-پرسد كه كارفرما حقوق او را از كجا تأمین كرده و اگر بابت یك روز كار به او ده میلیارد بدهی شاكی میشود!؟
كم دردِسر بودن این شغل هم از دیگر مزایای آن است كه شما حتی اگر از دسته آن عزیزانی باشید كه با توسل به تمام اُرگانهای نظامی و شبهنظامی مملكت، خدمتِ عادی سربازی را پیچانده باشید هم میتوانید از آن سرِ دنیا با سلاحِ استوری، دیگران را دعوت به مسلح شدن و تشویق به كُشتن و كشته شدن كنید.
در پایان هم می-شود به دو سر برد بودن این شغل اشاره كرد یعنی اگر یك موقع شانستان زد و چیزی عوض شد كه میتوانید به عنوان مبارز آزادیخواهی كه در تمام دیسكوهای دنیا به یاد وطن اشك ریخته برگردید و سهم خودتان را از سفره آزادیخواهی بردارید.
اگر هم همانطور كه احتمال میدهید اتفاقی نیفتاد، در بدترین حالت مجبور میشوید كه بار سنگینِ درخواستِ غرامت چند میلیون دلاری از اموال مملكت در خارج را به دوش بكشید و فینهای دماغتان را با صد دلاری پاك نمایید.
انشای سوم: علم بهتر است یا ثروت؟
حتماً و قطعاً و یقیناً علم. علم به اینكه ثروت بهتر است و حرفی نمیماند. نشان به آن نشان كه شاید یك انشای نیم خطی مورد پسند معلم نباشد و نمره كامل ندهد اما اگر پول نداشته باشید حتی نمیتوانید به مدرسه بروید كه این موضوع انشا را بشنوید.
انشای چهارم: دوران تحصیل(مدرسه) ایدهآل را توصیف كنید.
دورانی كه با یاد دادن مهارتهای ارتباطی و اجتماعی بیخودی از هیجان زندگی نكاهد.
آموزش كارهای فنی را محدود به تهیه سالاد اولویه توسط خاله دانشآموز كند و چیزی از قوانین بانكی و حقوقی و كاری به كسی یاد ندهد.
روانشناسی و جامعه شناسی و مباحث نوین مانند سواد رسانهای و… در آن جایی نداشته باشد و در عوض اهتمام به آموزش تمامی اتحادهای مكعب و مزدوج در ریاضی، حفظ تاریخ ادبیات به مدت 24 ساعت به منظور بالا آوردن مغز روی برگه امتحان و امثالهم را جدی بگیرد.
آزمون تیزهوشان و كنكور و نمره اولویت اول آن باشد تا با حفظ تیراژ بالای كتابهای كمك درسی و تست و … به كتاب و كتابخوانی در كشور كمك كند!
منبع سایت دفتر طنز حوزه هنری