كتاب مظفرالدین شاه بی بخار ! اثری است از ایرج بقایی كرمانی، به چاپ انتشارات آفرینش
ایرج بقایی (نویسنده، طنزنویس و شاعر پرآوازۀ ایرانی) در كتاب حاضر با زبان طنز خود به روایت زندگی و شرح حال مظفرالدین شاه، پنجمین پادشاه سلسله قاجار، می پردازد و در این میان مخاطب را با بخشی از زندگی ناصرالدین شاه، پدر او، و دو برادرش آشنا می سازد.
معرفی نویسنده
ایرج بقایی كرمانی (28 دی 1316 – 19 فروردین 1391) متخلص به وفا شاعر و نویسنده اهل ایران است. او تحصیلات ابتدایی را كرمان و تحصیلات متوسطه را در تهران گذراند و پس از آن در وزارت كار و اداره كل آمار مشغول به كار شد. وی همزمان با كار به نویسندگی در رادیو و تلویزیون پرداخت.ایرج بقایی اولین نویسنده و پایهگذار مجموعه تلویزیونی آئینه بوده است.علاوه بر آن، چند سریال دیگر از جمله: كوچه عمودی، در انتهای شب، سرزمین خوشبختی را نویسندگی كرده است.او میان پردههای زیادی نیز برای جنگ هفته نوشته است.
بخشی از كتاب مظفرالدین شاه بی بخار
ناصرالدین شاه و دو پسر از شمر بدترش كامران میرزا و ظل السلطان و شخصی به نام آقابالاخان كه مفعول كامران میرزا بوده، فكر كرده بودند كه دستگاه عدل خداوندگاری، چیزی است مانند دربار پادشاهان قاجار كه در آن تظاهر و تقلب و چاپلوسی راه دارد! به همین دلیل ضمن قتل و جنایات فراوان، ضمن بی ناموسی و انجام عمل غیر انسانی لواط، ضمن چپاول و غارت اموال مردم بی پناه، در هر دهه عاشورا این افراد مجالس باشكوه عزاداری برپا می كردند!
چرا؟ به دو علت. یكی عوام فریبی و دیگر این كه اطمینان داشتند كه در روز قیامت حضرت امام حسین (ع) به علت برگزاری آن مجالس عزاداری می آید و از آنان شفاعت می فرماید! دیگر نمی دانستند كه نگاه آن حضرت به امثال آن اشخاص مانند نگاه كردن به شمر و خولی و ابن سعد و … است! دیگر نمی دانستند كه روح بلند و ملكوتی آن جناب، از دیدن آنان عذاب می كشد! آن حضرت در واقعه كربلا جان شریف خود و فرزندان و برادران و شریف ترین یارانش را از دست نداد تا بعد از یك هزار و اندی سال بعد امثال چنان اشخاص قاتل و بدعمل دزدی برایش مجلس عزاداری برپا كنند!
اشخاصی مانند ناصرالدین شاه كه همدست و پشتیبان بی وجدان ترین و خون آشام ترین و دزدترین افراد بود و یا مظفرالدین شاه ابله كه در جوانی با مادیان جماع می كند و در زمان پادشاهی از حال و روز ملت خود ناآگاه است، یا ظل السلطان كه جنایت كار تر از او مادر دهر به خود ندیده بود، یا كامران میرزا كه در جنایت و چپاول گری دست كمی از برادرش ظل السلطان نداشت.