تقریباً هرسال حول حوش دو قدم مانده كه پاییز به یغما برود و هجوم استوری باران روی شیشه، چغندر پخته و باقالی داغ با گلپر؛ وارونگی دما هم رخی نشان میدهد، نشان دادنی.
نویسنده: سمیه رستمی
تقریباً هرسال حول حوش دو قدم مانده كه پاییز به یغما برود و هجوم استوری باران روی شیشه، چغندر پخته و باقالی داغ با گلپر؛ وارونگی دما هم رخی نشان میدهد، نشان دادنی.
اینجور كه به نظر میرسد هوای گرم برای هوای سرد شاخ میشود و میرود بالاتر از او میایستد.
همزمان با این پدیده است كه غول بیشاخودم آلودگی ظاهر میشود و مردم را با یك فن اِشگل گربه، خفت میكند.
البته جای شكرش باقی است كه وارونگی هوا و غول آلودگی هوا ته تهش دو ماه از سال سروكلهشان پیدا میشود.
اما وارونگیهایی هم هستند كه كل یوم شرف حضور دارند، صبح تا غروب مشغول كار خفتگیریاند.
مثلاً وارونگی جیب كه اغلبِ مردم را در مینوردد. واقعش این است كه سابقبراین دخلوخرج مردم با هم میخواند.
خوب هم میخواند. گاهی در دستگاه شور گاهی همایون. بلكه یك چیزی هم آن تهمَهها میماند، اسمش پسانداز بود.
البته مدتی هست كه منقرض شده. الان میزان خرج با اینكه كمتر از قبل است، اما بالاتر از میزان درآمد میایستد.
اتفاقاً این وارونگی جیب هم تولید غول فقر میكند لاكردار كه این یكی بهمراتب از آلودگی هوا بدپیلهتر بوده و دارای تعداد قابلتوجهی دم و شاخ است.
كلاً جوری است كه شاعر میفرماید: «از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نیفزود، زنهار از این مخارج، این غول پرشاخ و دم» خاندان وارونگی یك عضو جدیدالورود هم دارد و آن وارونگی اخلاق و رفتار است.
در شرایط اقتصادی فعلی كه غول فقر دارد در جامعه حركات موزون زومباطور از خودش در میدهد.
اعصاب و روان همه را خطوخش انداخته، به فنا داده. سطح آلایندهها روح به علت انباشت هوای سرد نامهربانی و بیانصافی عدهای از هموطنان جان كه قلبشان معاینه فنی نشده زیر توده هوای محبت و قسعلیهذا گیركرده و كلاً وضع شلمشوربایی است كه سگ، صاحبش را نمیشناسد.
غولی كه در این وارونگی ظاهر میشود شاخودم و دماغش را با عمل زیبایی ترمیم كرده ولی هر چه باشد غول، غول است و گذشت آن زمان كه رنگ رخساره خبر از سر درون میداد.
امروزه از كوزه همان تراود كه در اوست. از این غول هم جز ترویج فحش چارواداری و غیرفرهنگی نباید انتظاری داشت آن هم در مملكتی كه سعدی، حافظ و حتی جناب فردوسی با سیسال سابقه در رنجبردن جهت زنده نگهداشتن زبان پارسی را دارد.
حالا آلودگی هوا را میشود با چند روز تعطیلكردن راست و ریست كرد تا سال بعد هم خدا بزرگ است.
آلودگی فقر را هم با تعطیلكردن مخارج موقتاً چاره میشود.
اما با آلودگی اخلاقی چه میشود كرد؟ شاید تنها راهش تعطیلكردن فكر باشد و طیكردن به بیخیالی و استوری كردن جمله دو قدم مانده كه اخلاق به یغما برود!
پایان