علم بهتر است یا معلم بلاگری؟

علم بهتر است یا معلم بلاگری؟

1403/07/22
|
08:18

نویسنده: سمیه رستمی

امروزه علم با سرعتی پیشرفت می‌كند كه بشر هر روز شاهد ابداعات و اختراعات و كشفیات یافته‌ها و پدیده‌های شگرفی است. جوری كه دیگر نمی‌توان ادعا كرد؛ مثلاً بعد از مواجهه بشر با پراید وانتی كه سیس خاور برداشته، دیگر دنیا تكراری شده و این دیگر آخر شگفتانه است.

سیستم فهم و درك بشر هنوز این پدیده را هضم نكرده كه با پدیده دیگر روبرو می‌شود. جوری كه ممكن است دچار یبوست حاد ذهنی و حتی هموروئید مغزی بشود بر فرض مثال همین پدیده معلم بلاگری.

تا سال‌ها در سیستم آموزشی رسم بر این بود كه انشایی با موضوع می‌خواهید در آینده چه‌كاره شوید را به دانش‌آموز می‌دادند.

تكلیف اعزه خرخوان (خر به معنای بزرگ عظیم نه الاغ. توضیح این بنده نگارنده) كه مشخص بود. پزشكی خلبانی مهندسی در این مایه‌ها. اما آنهایی كه باید برای نمره قبولی دست‌وپا می‌زند می‌گفتند می‌خواهند معلم بشوند چرا كه فداكاری معلمشان آنها را متحول كرده و آن‌قدر از معلمی تعریف و تمجید می‌كردند كه معلم دچار عذاب وجدان می‌شد جامعه را از وجود چینی استعداد در عرصه آموزش محروم كند.

بعد از این موضوع در ستایش علم بهتر از ثروت باید انشا نوشته می‌شد كه خوب آن موقع‌ها از دور علم واقعاً بهتر از ثروت بود. هرچند بعدها معلوم شد یك‌جور خطای دید بوده؛ ولی باز هم هستند كه كسانی كه عمیقاً پای آن موضوع انشا ایستادگی می‌كنند و اعتقاد دارند علم بهتر است از ثروت. بیشتر درآمدشان را صرف مدارس غیرانتفاعی فول‌امكانات، كلاس كنكور و بسته آموزشی و… فرزندانشان می‌كنند.

مع‌الاسف عده‌ای از درك این حقیقت محروم‌اند. معلوم هم نیست چرا؟ مثلاً یا انشایش را ننوشته‌اند یا مشغول كسب‌وكارند درس و مدرسه را ول‌ كرده‌اند، افتاده‌اند دنبال جیفه دنیا. احتمالاً به همین دلیل به مناطق محروم می‌گویند.

اینجاست كه «معلم‌بلاگرها» وارد عمل می‌شوند. این‌ها همان‌هایی هستند كه در رودربایستیِ انشایشان، شغل معلمی را برگزیده‌ تا چون شمعی بسوزند و روشنی‌بخش راه آیندگان باشند. حتی آیندگان مناطق محروم باشند.

معلم‌بلاگر می‌تواند آموزش‌هایی را كه دانش‌آموزان مناطق محروم ندارند در اختیارشان بگذارند تا آنها متوجه بشوند بعضی‌ها برای مدارج علمی چطور چشم از ثروت هنگفت خود می‌پوشند.

بفهمند میان 20 آنها با 20 اینها تفاوت از زمین تا آسمان است. فقط كافی است دانش‌آموزان برای یك گوشی هوشمند ساده و بسته‌های نتی كه كمی هوا هم تنگش زده‌اند، از مال و ثروتشان چشم‌پوشی كنند.

معلم چهارتا تبلیغ صفحات لاكچری‌فروشی را هم به نمایش بگذارد، سطح كمی كیفی آموزش به حد اعلی برسد. این دانش‌آموزان مناطق محروم، نخورده‌اند نان گندم؛ دیده باشند در استوری مردم. این استوری‌های تبلیغاتی راه و روش محرومین را متحول می‌كند و به آنها انگیزه می‌دهد بیشتر زور بزنند تا از مناطق محروم از حقیقت زندگی خارج بشوند.

مسئولین آموزش و پرورش در باب بلاگری معلم‌ها اعتقاد دارند كه با توجه به خلاقیت معلم‌های جوان در حوزه آموزش، اتفاقا این امر مطلوبی است. فقط اینكه رضایت خانواده را داشته باشند شاید حتی با پرداخت درصدی از درآمد پیج به والدین.

در ضمن مگر نه اینكه مدرسه خانه دوم بچه‌هاست و اولیای مدرسه مانند اولیای بچه‌ها. پس وقتی والدین صدرو ذیل بچه را در مجازی نمایش می‌دهند، از تعیین جنسیت گرفته تا گودبای پمپرز و حتی مورد بوده جدال نابرابر و نفس‌گیر كودك، جهت غلبه بر شماره دواش كه لاكردار جا خوش كرده بود در دل روده بچه و قصد خروج نداشت را آپلود كرده‌اند، چرا به معلم اجازه داده نشود از حق خودش استفاده كند و از زور زدن دانش‌آموز هنگام غلبه بر جهل و نادانی‌اش فیلم بگیرد؟ تا آینه عبرت سایرین باشد؛ مانند فیلم پسرك شیب، بام.

نمونه‌ بارز و موفق آموزش، همین «معلم‌بلاگرها» همخوانی گنگستر آمل بود. از قضا شعر گانگستر آمل حاوی مضامین خیلی بلند عرفانی، عالی، ملكوتی، لاهوتی، لاسوتی، ملكوتی است. (ملكوتی دو بار گفته شد؛ چون با یك‌بار حق مطلب ادا نمی‌شد، شرمنده محتوای شعر می‌شدیم) كه به زبان كف كوچه خیابان بیان شده بود و تفسیر و تأویل این شعر برآمده از بطن جامعه بوده و می‌تواند عمده مهارت‌های؛ ارتباطی، اجتماعی، انضباطی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگیِ دانش‌آموز را از پایه دچار جهش كند.

حقیقتاً نباید این فداكاری «معلم بلاگرها» را باانگیزه مادی دو زار، ده شاهی سنجید. آموزش‌وپرورش خودش خوب می‌داند پول چرك كف دست است و هرگز نمی‌خواهد كادر آموزشی آلوده جیفه دنیا بشوند. اما گاهی پیش می‌آید كه معلمین گرامی دچار كمبود چرك كف دست می‌شوند و از طریق همین معلم بلاگری و كد یمین و عرق جبین و آرت میكاپ و…. این كمبود را تأمین می‌كنند تا مدیون انشاهایی كه در آن با هزاران دلیل، استقرا، قسم‌وآیه ثابت می‌كردند علم بهتر است تا ثروت نباشند.

بالاخره بدن معلم نباید این‌قدر پاستوریزه باشد و یك مقدار چرك كف دست برای گلبول‌های سفید لازم است كه الكی ول نگردند. ولی آموزش‌وپرورش برای اضافه چرك كف دست معلمین، برنامه ویژه‌ای به نام صندوق ذخیره فرهنگیان دارد كه همه چرك‌ها را بشورد ببرد. انگار نه چركی آمده و نه چركی رفته.

به نقل از سایت دفتر طنز حوزه هنری

دسترسی سریع