«واو» داستانی است طنز به قلم امیرحسین زنجانبر؛ با درونمایه مسخشدگی و بحران هویت.
طنز در داستان واو، چندلایه است. در داستانهای چندلایه مثل «ماهیسیاه كوچولو» از صمد بهرنگی، گروههای سنی مختلف میتوانند متناسب با سطح شناختی خود به لایههای متفاوتی از معنا دست یابند.
نیكولایوا، نظریهپرداز ادبیات كودك و نوجوان، از اینگونه كتابها بهعنوان كتابهایی با مخاطبانی چندگانه یاد میكند. خوانندگان گروه سنی «ج» میتوانند با كمك والدین و مربیان خود به سطح نخست داستان واو دست یابند؛ ولی شاید خوانش بعضی جاهای داستان، بدون یاری بزرگترها، برای این گروه سنی، كمی گیجكننده باشد.
این داستان برای گروه سنی «د» (متوسطه اول) خوشخوان و نوآورانه است. طنز اجتماعی در لایه دوم داستان بسیار نوجوانپسند و برای گروه سنی «ه» (متوسطه دوم) جذاب است. لایه سوم داستان حاوی طنزی فلسفی و تأملبرانگیز برای بزرگسالان است.
«موشموشی» و «مَشموشی»
در سطح نخست، داستان با كشمكش بین دو شخصیت به نام «موشموشی» و «مَشموشی» آغاز میشود. وقتی كه «موشموشی» میخواهد از انبار دكان مشباقر چند دانه گندم برای زن و بچهاش ببرد، یكهو مشباقر سر میرسد؛ دمپاییاش را در میآورد و سعی میكند به موشموشی بزند؛ اما موشموشی هی جاخالی میدهد تا اینكه یكی از ضربات دمپایی به وسط كمر موشموشی میخورد.
همین كه دمپایی به كمرش میخورد، یكهو واو موشموشی از لای لنگش درمیرود و میخورد به وسط پای مشباقر. به همین سادگی مشباقر تبدیل میشود به «موشباقر» و از طرف دیگر موشموشی با ازدستدادن واوش تبدیل میشود به مشموشی. حالا جهت تعقیب و گریز عوض میشود. موشموشی برمیگردد، دمپایی را برمیدارد، دنبال موشباقر میكند….
یكی از نوآوریهای داستان واو در این است كه شخصیتهای داستان، در عین اینكه حیوان یا انسان هستند؛ همزمان كلمه هم هستند. یعنی «قوش» در عین اینكه نقش یك پرنده شكاری را بازی میكند؛ میتواند نقطههای حرف «شین» و «قاف» خود را با دیگران مبادله كند.
سوژهواژه
به تعبیر خود نویسنده، این شخصیتها «سوژهواژه» هستند. از همین رو، سیالیت شخصیتها -كه بین واژهبودن و شخصیتی مُحاكاتی بودن در نوساناند- باعث میشود كه كمی خوانش برای گروه سنی «ج» سخت شود؛ اما یاریگری مربیان و بزرگترها میتوانند دریافت و درك این سیالیت شخصیتها را برای ایشان تسهیل كند.
تصویرگری ایرج اسماعیلپور قوچانی در این كتاب به شیوهای بسیار متفاوت با تصویرگریهای مرسوم و متناسب با ژانر پسامدرنِ متن، انجام شده است. تصویرها با الهام از تایپوگرافی، تلفیقی از واژه و تصویرند. مثلا با كلمه «گاو»، كله گاو تصویر شده است.
به لحاظ روایتشناختی، داستان واو نسبت به داستانهای پسامدرن موجود، سبك بسیار متفاوتی را برای نمایشِ برساختگیِ متنیتِ داستان به كار گرفته است و مهر تأییدی بر این نظریه پساساختگرایی زده است كه «زبان صرفا ابزاری برای انتقال پیرنگ و انتقال موضوع نیست؛ بلكه زبان میتواند خودش موضوع و بخش جداییناپذیر پیرنگ داستان باشد».
بهلحاظ معناشناختی، در لایههای زیرین داستان، پیامهایی در داستان قرار گرفته است كه یكی از این پیامها با اشاره صریح به آیهای در سوره طه، به خروج انسان از بهشت اشاره میكند. خروج انسان از بهشت به خاطر خوردن گندم، با خروج مشباقر از انسانیت و دربهدرشدن او برای بازگشت به هویت ازدسترفتهاش، بهصورت بینامتنیت از طریق همین آیه، در ابتدا و انتهای داستان بیان شده است.
فلسفه برای كودكان
این كتاب میتواند در چارچوب حلقه كندوكاو «فلسفه برای كودكان» در ایجاد تفكر واگرا و دیگرگونه نگاهكردن به اشیا و به زبان مؤثر باشد. در واقع، كاركرد فَبَكی این كتاب در این است كه داستانی با بازیهای غیرمتعارفِ واژگانی برمیسازد و از این طریق ذهن كودك را آماده میكند تا نهتنها به حروف بهعنوان نشانههایی نمادین (نشانههایی زبانی) نگاه كند؛ بلكه به آنها به عنوان نشانههایی شمایلی بنگرد و با تخیل خود از شمایل حروف و كلمات داستانپردازی كند.
این اثر را انتشارات «قو» در 64 صفحه، بهصورت مصور، بهشمارگان 1000 نسخه و در قطعی رقعی روانه بازار نشر كرده است. ویراستارش فاطمه بستانی و طراح جلد و گرافیك آن ساعد مشكی است.
از این نویسنده دو اثر دیگر نیز قبلا منتشر شده است: یكی، «مستراب فرنگی»؛ مجموعهداستانی كه شامل داستانكها و داستانهای كوتاهی با رویكرد طنز اجتماعی است؛ و دیگری، «ساك چشمم را كه میبندم، مسافر میشوم»؛ مجموعهشعری كه در فضای مجازی هم بازنشر شده است.