كتاب «ما این گونه ما شدیم» نوشته بهداد دالوندی اثری در قالب ناداستان طنز است كه با نگاهی صمیمی، خود افشاگرانه و در عین حال انتقادی به روایت زندگی نسل دهه شصتیها میپردازد.
كتاب «ما این گونه ما شدیم» نوشته بهداد دالوندی اثری در قالب ناداستان طنز است كه با نگاهی صمیمی، خود افشاگرانه و در عین حال انتقادی به روایت زندگی نسل دهه شصتیها میپردازد.
این كتاب كه در 19 بخش كوتاه و پیوسته تنظیم شده نه صرفاً خاطره نگاری شخصی بلكه بازتابی از تجربه زیسته یك نسل در بستر تحولات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی ایران دهه 1360 و پس از آن است.
دالوندی در پیشگفتار خود تأكید میكند كه قصد قضاوت ندارد و تنها میخواهد «واقعیت را آنطور كه بر ما گذشته (یا از روی ما گذشته) ثبت كند با كمی «پیازداغ» برای زدودن بوی زُهم واقعیت.» این رویكرد هم به متن، لحنی خودمانی و شوخطبعی میدهد و هم به خواننده حس همنشینی با یك دوست قدیمی را القا میكند.
از منظر محتوایی كتاب مجموعهای از روایتهای كوتاه است كه هر یك به بخشی از زندگی نویسنده و همنسلانش میپردازد، از آشنایی با خانواده و بازیهای كودكانه تا تجربههای مدرسه، روابط خانوادگی، محدودیتهای فرهنگی و انتخاب مسیر شغلی.
این روایتها در ظاهر ساده و روزمرهاند اما در لایههای زیرین خود تصویری از جامعهای را میسازند كه درگیر كمبودها، فشارهای اجتماعی و تغییرات سریع است.
طنز كتاب نه از جنس شوخیهای سطحی بلكه طنزی موقعیت محور و گاه تلخ است كه از تضاد میان آرزوها و واقعیتها یا میان تصورات كودكانه و شرایط سخت زندگی برمیخیزد.
نمونهای از این طنز، خاطره نویسنده از علاقه نداشتن به اسباببازیهای جنگی و تلاش نافرجامش برای «كچل و ترسناك» شدن مثل قهرمانان فیلمهای اكشن ایرانی است؛ روایتی كه هم خندهدار است و هم لایهای از ناكامی و بیپناهی را در خود دارد.
سبك نوشتاری دالوندی تركیبی از زبان محاورهای و نثر روایی است. او با استفاده از جملات كوتاه، ضرباهنگ تند و تصاویر زنده، خواننده را بیوقفه در جریان خاطراتش پیش میبرد.
این سبك به ویژه برای نسلهایی كه تجربه مشتركی با نویسنده دارند حس نوستالژی و هم ذات پنداری ایجاد میكند. در عین حال برای نسلهای جوانتر كتاب به مثابه سندی زنده از زیست جهان والدین یا بزرگترهایشان عمل میكند و شكاف نسلی را با طنز و صراحت پر میكند.
از منظر روانشناسی، كتاب بهطور غیرمستقیم به تأثیر شرایط اجتماعی و اقتصادی بر شكلگیری شخصیت و هویت نسل دهه شصتی میپردازد. روایتها نشان میدهند كه چگونه محدودیتها، كمبودها و فشارهای بیرونی، مكانیزمهای دفاعی خاصی را در افراد ایجاد كرده است.
نویسنده از شوخطبعی بهعنوان راهی برای تابآوری تا تمایل به ساده گرفتن مشكلات یا پناه بردن به خیالپردازی یاد می كند. طنز در این كتاب نه فقط ابزاری برای خنداندن بلكه سپری روانی در برابر تلخیهاست. این طنز گاه به مرز طنز سیاه نزدیك میشود جایی كه خنده و اندوه در هم میآمیزند و خواننده را به تأمل وا میدارند.
كتاب ما این گونه ما شدیم
نماد پردازی در «ما این گونه ما شدیم» ظریف و اغلب در دل جزئیات روزمره پنهان است. اشیایی مانند تفنگ اسباببازی، دوچرخه یا حتی قیچی در روایتها كاركردی فراتر از نقش اولیهشان پیدا میكنند و به نمادهایی از آرزو، شكست، تغییر یا بلوغ بدل میشوند.
مكانها نیز چنیناند، خانه قدیمی، مدرسه، كوچه و محله هر یك بخشی از هویت جمعی نسل نویسنده را بازنمایی میكنند. این نمادها همراه با زیرمتنهای اجتماعی كتاب را از سطح خاطره نگاری صرف فراتر میبرند و به آن عمق معنایی میدهند.
از نظر تأثیر اجتماعی و فرهنگی كتاب دالوندی را میتوان در امتداد سنت ناداستاننویسی طنز در ایران دانست كه نویسندگانی چون ابراهیم نبوی یا رضا ساكی در آن فعال بودهاند اما با این تفاوت كه «ما این گونه ما شدیم» بیش از آنكه به نقد مستقیم سیاست یا جامعه بپردازد بر تجربه زیسته و روایت شخصی متمركز است.
این تمركز به كتاب صداقتی بخشیده كه بر جنبه مستند گونه و بیپیرایه روایتها تأكید كردهاند و آن را فرصتی برای شناخت بهتر یك نسل می توان یافت.
در جایگاه ادبیات معاصر ایران این كتاب نمونهای موفق از پیوند خاطره نگاری طنز و ناداستان است كه میتواند هم برای پژوهشگران علوم اجتماعی و فرهنگی و هم برای علاقه مندان ادبیات جذاب باشد.
دالوندی با پرهیز از سانتیمانتالیسم و اغراق و با تكیه بر جزئیات ملموس و زبان صمیمی توانسته پلی میان گذشته و حال بزند و تجربهای مشترك را به شكلی سرگرم كننده و در عین حال اندیشمندانه ثبت كند.
«ما این گونه ما شدیم» نه فقط روایت یك زندگی بلكه آینهای است كه نسلها میتوانند خود را در آن ببینند؛ گاه با لبخند، گاه با حسرت و گاه با پرسشی در دل كه ما چگونه به اینجا رسیدیم.
پایان
نویسنده: مهدی صالحی