اسیر شدیم با دنیای مجازی
پیرمردی شاعر در صبح صبا چنین می فرمایند كه:
انگاری كاری غیر از این نداریم
عكس بگیریم به اشتراك بذاریم
اسیر رنگ و زرق و برقش شدیم
شنا بلد نیستیم و غرقش شدیم
قبلا چه دنیای قشنگی داشتیم
چه دنیای بیدنگ و فنگی داشتیم
موبایل اومد مارو گرفت به بازی
اسیر شدیم با دنیای مجازی
شدیم اسیر عكسای دروغی
همدممون موبایله تو شلوغی
اگر بخوایم ثابت كنیم باحالیم
باید كه هشتگ بزنیم شمالیم
وقتی كه توی تختواب ولویی
برای چی عكس میگیری یهویی
از هرچی داشتی كردی رونمایی
نت شده ابزار واسه خودنمایی
انگاری كاری غیر از این نداریم
عكس بگیریم به اشتراك بذاریم
اسیر رنگ و زرق و برقش شدیم
شنا بلد نیستیم و غرقش شدیم
1403/10/08
|
10:07