قصه‌ی غم بزرگ

قصه‌ی غم بزرگ

خونه‌ی آقابزرگ خونه‌ی همه‌ی ما بود. مراسم‌هارو خوب یادمه، یه حس عجیبی داشت. انگار روضه‌ها رو برای خودمون برگزار می‌كردیم...
آخرین پنجشنبه‌ی ماه شد و طبق قرار هر سال باید تو شهادت بانو مراسم می‌داشتیم...
این اولین سالی بود كه آقا بزرگ خودش نمی‌خواست روضه بخونه...

>7 ماه پیش
قطعه ای با عنوان «تو یه حس خوبی» با صدای محمدفرزان صادقی

قطعه ای با عنوان «تو یه حس خوبی» با صدای محمدفرزان صادقی

قطعه ای با عنوان «تو یه حس خوبی» با صدای محمدفرزان صادقی

>3 سال پیش