داستان جنگجوی صلحجو نوشتهی دن میلمن از داستانهای انگیزشی و تاثیرگذار است كه خواننده را به جنگیدن تشویق میكند.
داستان جنگجوی صلحجو دربارهی یك جوان ژیمناست پر افتخار است كه در ایستگاه پمپ بنزین با مردی اندیشمند و حكیم به نام سقراط آشنا میشود كه رهنمودهای ارزشمند به جوان میدهد اما جوان بعد از مدتی این موضوع را رها میكند. كمی بعد زمانی كه جوان دچار یك مشكل جسمی میشود و توان ادامه دادن و تلاش برای پیروزی را ندارد و انگیزهی خود را از دست داده و دلسرد شده، تصمیم میگیرد با پیرمرد حكیم صحبت كند. در ادامه، حضور سقراط در زندگی جوان باعث تغییر و تحولاتی عجیب میشود.
استان كتاب جنگجوی صلحجو از دل یك داستان واقعی در زندگی دن میلمن گرفته شده است. شاید همین موضوع كه دن میلمن تمام این اتفاقات را با تمام وجودش لمس و حس كرده باعث شده تا مفاهیم و پیامهایی كه از زندگی درس گرفته و با قلم خود برای خواننده تعریف كرده به عمق جان مخاطب بنشیند.
كتاب سه بخش با عناوین «كتاب اول: نسیم تغییر و تحول»، «كتاب دوم تمرینات جنگجو» و «كتاب سوم: سعادتی وصفناپذیر و غیرمنطقی» دارد.
در قسمت اول كتاب دن میلمن پمپ بنزینی را توصیف میكند كه در آن با مردی عجیب به نام سقراط آشنا شده است. فضای شروع كتاب ممكن است در ابتدا كمی برای خواننده گنگ به نظر برسد اما رفته رفته با توصیفات و گفتوگوهای مرد جوان (دن میلمن) و سقراط متوجه میشویم كه با كتابی سراسر از جملات كلیدی و كاربردی مواجهیم. داستانی كه پر از حس انگیزه و تغییر است. همان چیزی كه مخاطب امروز در دنیایی كه اغلب افراد را تبدیل به موجوداتی ناامید و بیانگیزه كرده است، به آن نیاز دارد. داستان میلمن از واقعیت زندگی اوست، از قلب و تجربهی او از شكستها، پیروزیها و مهمتر از همه تلاشهاست.
بخش دوم كه عنوان « تمرینات جنگجو» را دارد. نقطه عطف داستان است، زمانی كه مرد جوان باید مهمترین تصمیم زندگی خود را بگیرد چرا كه او حالا دچار یك مشكل جسمی شده كه در روند پیشرفت ورزشی او اختلال ایجاد كرده و حتی ممكن است او را از فضای مسابقات و ادامهی این رشته دور كند. از قسمتهای زیبای این بخش زمانی است كه میلمن از سقراط میخواهد كه او را از دروازهها به دنیای جنگجوها ببرد. اما سقراط جواب میدهد كه دروازهی ورود به قلمرو جنگجویان در درون انسان قرار دارد و انسان تنها زمانی میتواند از این دروازه عبور كند كه مسئول رفتار خویش باشد. سقراط در این بخش به میلمن میگوید كه: «هركسی، هر موجود بشری، اعم از مرد یا زن، در باطن خود این قابلیت را داراست كه آن دروازه را پیدا كند، و از آن عبور كند، اما متاسفانه انسانهای بسیار معدودی یافت میشوند كه برای انجام دادن این كار به تلاش و تكاپو میافتند. انسانهای معدودی به این دروازه علاقه دارند».
در بخش سوم كتاب «سعادتی وصفناپذیر و غیر منطقی» شاهد این هستیم كه مرد ورزشكار دچار خلاء، مشكلات و چالشهایی میشود. اما كمكم مسیر درونی خود را پیدا میكند و در نهایت متوجه تغییر شگرف شخصیت اصلی داستان دن میلمن میشویم.
رادیو صبا در برنامه صدویك راه برای كتاب نخواندن این كتاب را به مخاطبان معرفی می كند ، در این برنامه با خوانش بخش های از كتاب و كارشناسی در مورد آن این كتاب به مخاطبان پیشنهاد میشود.
در این برنامه اشكان امجدی به عنوان كارشناس برنامه حضور دارد و به نقد و بررسی كتاب های پیشنهادی می پردازد.
"صدو یك راه برای كتاب نخواندن " با هدف ترویج فرهنگ كتاب خوانی روزهای پنجشنبه و جمعه ساعت 15:30 به تهیه كنندگی مژگان فرزین و گویندگی آرمان غفاریان تقدیم مخاطبان می شود.