ماجرای خداحافظی اجباری قیصر امینپور از پرمخاطبترین مجله نوجوانان ایران
08 آبان 1401 - 15:30 اخبار فرهنگی اخبار ادبیات و نشر
ماجرای خداحافظی اجباری قیصر امینپور از پرمخاطبترین مجله نوجوانان ایران
آخرین سردبیر مجله سروش نوجوان با اشاره به ماجرای خداحافظی مرحوم امینپور با این مجله گفت: قیصر در آن روزها بیشتر از آنكه نگران خودش باشد، نگران همكارانش بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند «ماجرا» در قسمت جدید خود، به ماجرای كنارهگیری زندهیاد قیصر امینپور از مجله «سروش نوجوان» و تعطیلی این مجله در رادیو صبا پرداخت.
مجله «سروش نوجوان» یكی از محبوبترین مجلات در دهه 60 بود كه توانست با حضور نویسندگان و شاعران سرشناسی مانند زندهیاد قیصر امینپور به یكی از مجلات پرمخاطب برای نوجوانان تبدیل شود. اولین شماره آن در فروردین سال 67 با مدیرمسئولی مهدی فیروزان و سردبیری سه تن از نویسندگان و فعالان كودك و نوجوان منتشر شد: قیصر امینپور، بیوك ملی و فریدون عموزاده خلیلی.
اولین یادداشت این مجله به قلم زندهیاد امینپور با امضای «ق.الف» بود. او در این یادداشت با آگاهی به دغدغههای نوجوانان دهه 60 میپردازد. به گفته كارشناسان؛ تفاوت كار «سروش نوجوان» با دیگر مجلاتی كه پیش از آن منتشر میشد، اولویت قرار دادن نوجوانان و موضوعات مرتبط با حوزه فرهنگ و ادب بود؛ برخلاف دیگر آثاری كه بنا به اقتضای زمان، مسائل ایدئولوژیك در آنها پررنگتر بود.
سیدعلی كاشفی خوانساری، آخرین سردبیر مجله سروش نوجوان، در این مستند با اشاره به نقش این مجله در شكلگیری مطبوعات نوجوان به صورت حرفهای گفت: این مجله به همت زندهیاد قیصر امینپور و دوستانش پایهگذاری شد. با این مجله اتفاق خاصی در مطبوعات كودك و نوجوان ما رخ داد و به نظرم، یك مرحله مهم در تفكیك قائل شدن حرفهای بین مخاطب كودك با نوجوان، و به رسمیت شناختن مخاطب نوجوان و آرای و اندیشههای این گروه خاص شكل گرفت.
وی به تفاوت كار «سروش نوجوان» با دیگر مجلات و كارهای مطبوعاتی كه تا پیش از آن منتشر میشد، اشاره و اضافه كرد: سابقه فعالیت مطبوعاتی برای نوجوانان پیش از این نیز وجود داشت، اما در «سروش نوجوان»، فهم خود نوجوانان در طراحی و ایده، برنامهریزی و تولید محتوا به نسبت قبل بیشتر مورد توجه قرار میگرفت. این مجله اندیشههای نوجوانان و نوجوانان نوقلم را به رسمیت شناخت؛ شیوهای كه پس از آن، در خانه روزنامهنگاران جوان و روزنامه آفتابگردان تكمیل شد. در دهه 90 كه من سردبیری آن را برعهده داشتم، دیگر نه یك بخش از مجله كه تولید محتوا به تمامی در دست نوجوانان بود و بزرگترها فقط نقش مشاور را داشتند.
این فعال حوزه ادبیات كودك و نوجوان به ماجرای خداحافظی تلخ زندهیاد امینپور از مجله اشاره كرد و ادامه داد: به دورهای برخوردیم كه بدگویی نسبت به مجله و فضای آن زیاد شد. قیصر دوست داشت این نهاد حفظ شود. آقای عموزاده خلیلی پیشتر از مجله جدا شده بود و آقای بیوك ملكی كه كارمند رسمی سازمان بود، به رادیو منتقل شد. زندهیاد قیصر كه جایگاه اداری نداشت، قرادادش تمدید نشد و از آنجا رفت. جالب است قیصر در آن روزها بیشتر از آنكه نگران خودش باشد، نگران همكارانش بود كه در سروش كار میكردند. چندینبار برای دوستان پیگیر بود كه بتواند شغلی دست و پا كند تا از برای گذران زندگیشان به مشكل برنخورند. روزهای تلخی بود كه هیچگاه فراموش نمیكنم.
او با بیان اینكه معمولاً شرایط را به شكلی میچینند و موانع متعددی پیش پای یك نفر میگذارند تا او خود تصمیم به رفتن بگیرد، افزود: حتی قیصر در دورهای میزی نداشت كه به كارهایش برسد. در سال 66 و 67 یك اختلافی در حوزه هنری ایجاد شد كه سبب شد زندهیاد قیصر امینپور و مرحوم سید حسن حسینی از حوزه هنری خارج شدند. یكی از افرادی كه با این افراد مخالفت جدی و شاید اختلافات شخصی داشت، شروع به بدگویی «سروش نوجوان» در نزد مسئولان میكند. نتیجه هم این میشود كه مدیران صدا و سیما متقاعد میشوند كه این تركیب تغییر كند و قیصر دیگر در مجله نباشد و فرد معترض جایگزین او شود. با این تغییر میزان استقبال از مجله كم شد و در نهایت به تعطیلی مجله انجامید.
زندهیاد امینپور هشت ماه پس از تعطیلی «سروش نوجوان» درگذشت. با رفتن قیصر، مسئولان تصمیم میگیرند كه مجله را دوباره راهاندازی كنند. كاشفی در اینباره گفت: كمتر كسی از مدیران فكر میكند كه كارهای خوب گذشته را ادامه دهد. همه بیشتر دوست دارند كه كارهای جدیدی انجام دهند. فضایی كه پس از درگذشت زندهیاد قیصر ایجاد شد و اقبال دوباره جامعه و رسانهها به او، این تصور را ایجاد كرد كه راهاندازی مجدد «سروش نوجوان» پس از 10 سال، خبر رسانهپسندی خواهد بود؛ بنابراین مدیران مؤسسه تصمیم میگیرند كه دوباره مجله را راهاندازی كنند.
وی در ادامه از اقبال و نیاز نوجوانان به مجله گفت و ادامه داد: سروش نوجوان در نیمه اول دهه 70 كه سالهای اوجش بود، با نیمه اول دهه 90، با جامعه متفاوتی مواجه بود. استقبال از نسخه كاغذی مجله در راهاندازی مجدد، در قیاس با نیمه اول دهه 70، كمتر بود و آن اتفاق دوباره تكرار نشد، اما در فضای مجازی با اقبال خوبی همراه بود و باید مدام مانند یك برنامه زنده با بچهها در ارتباط میبودیم.