بیانات مقام معظم رهبری در دیدار گروه «ورزش و سرگرمی» صدا 1371/10/01 (منبع: khamenei.ir )
*ضروری بودن لبخند و شادی برای جامعه
یكی از مقولههای بسیار مهم و یقیناً یكی از ضرورتهای جامعه، لبخند است.
لبخند یكی از نیازهای زندگی انسان است. زندگىِ بی شادی و بیلبخند، زندگی دوزخی است.
زندگی بهشتی، زندگی با لبخند است. حضرت علی فرمود: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه»؛ اگر غصهیی دارید، باید در دلتان نگه دارید؛ مؤمن اینطوری است.
لبخند و شادی مؤمن در چهرهی اوست. اصلاً چهرهها باید شاد باشد. اگر با چهرهی خودتان می توانید به جامعه شادی بدهید، باید این كار را بكنید.
*جهنم شدن زندگی درصورت نبودن تفریح سالم
راجع به موضوع تفریحات، چیزی كه میتوانم بگویم این است كه موضوعی بسیار مهم و اساسی است.
اگر چه در جامعه، خیلی ها هستند كه ممكن است آن را جدی نگیرند و فكر كنند كه یك زندگی جامد و خشك و بیانعطاف و بیلبخند، میتواند زندگی موفقی باشد.
اما چنین نیست. اگر در زندگی تفریح سالم نباشد؛ اگر آن لبخند طبیعی كه ناشی از نشاط است بر لب انسان ننشیند، زندگی برخود انسان و بر معاشران او، جهنم خواهد شد. مادیات، مقدمهی زندگی خوبند؛ و تفریح، عنصر اساسی زندگی خوب است.
فرض كنیم كسی در آمدهای مالی بسیار كلانی داشته باشد، اما در زندگی دل خوشی نداشته باشد. این، زندگی نیست كه دارد! تفریح، از باب تفعیل است؛ یعنی فرح آوردن؛ یعنی ایجاد فرح. اگر فرح و شادمانی در انسانی نباشد، ولو خیلی هم در آمد داشته باشد؛ مقام بسیار عالی داشته باشد یا نفوذ اجتماعی داشته باشد، این اصلاً برای او زندگی نیست و حتی نمیشود با او زندگی كرد.
* غلط بودن تصوّر چهرهی اخمو و بداخلاق از اسلام
تفریح، یك كار اسلامی است. من قبول ندارم كسی چهرهی اسلام را یك چهرهی خشمگین و اخمو و بد اخلاق تصور كند. بههیچوجه، اسلام این نیست.
چهرهی اسلام، چهرهی یك انسان جدی است؛ یك انسان متین. یك چهرهی جدی و متین را شما تصور كنید! این، چهرهی اسلام است.
یك چهرهی جدی، در هر جای زندگی، آن كار بایسته را انجام میدهد. یك جا باید شادمانی كرد؛ یك جا باید تلخی نشان داد؛ یك جا انسان با دشمن روبهروست؛ یك جا با غریبه روبهروست؛ یك جا با خودی روبه روست و یك جا با یك مشتاق و دوست رو به روست. اینها با هم فرق میكند.
یك انسان متین، چهرهاش همه جا یكسان نیست. آنجا كه با یك دشمن روبهروست، طبیعی است كه چهرهی دیگری خواهد داشت. آنجا كه با یك انسان غریبه رو به روست - كه دشمن هم نیست، اما غریبه است - یكطور روبهرو میشود، و با یك دوست و محبوب و عزیز و نزدیك و دلسوز، یك طور دیگر روبه رو میشود. اسلام اینگونه است و هر جایی یك برخورد دارد.
*اصل بودن شادی در برنامهها
نباید نمایشنامههایی پخش كنید كه فضای زندگی را تلخ میكند. ایجاد نگرانی، اضطراب و دلهره، لزومی ندارد... ما متأسفانه در صدا و سیما - بخصوص بیشتر سیما - از این چیزها زیاد داریم. تلویزیون را باز میكنیم، میبینیم دعوای خانوادگی است و دو نفر دعوا میكنند. شما در خانهتان هم كه نشسته باشید، اگر از خانهی همسایهتان صدای دعوا بیاید، ناراحت نمیشوید؟ مگر آدم دعوا را خودش باید راه بیندازد یا جلوی چشم خود انسان باشد تا ناراحت شود؟ فیلم، طبیعتش این است كه انسان را در فضای حادثه ببرد؛ والّا فیلم نیست. وقتی انسان میرود در آن فضا، میبیند این فضا، فضای دعواست؛ فضای جنگ و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا میكنند. این را چرا منتقل میكنید؟... از هر چیزی كه مأیوس كننده است، باید به كلی پرهیز شود. برنامهها باید شاد باشد. شادی را، فرح را و سرور را، اصل قرار دهید. هر پیامی هم كه میخواهید بدهید، در لابهلای این شادی بیاید. چرا پیامها در لابه لای موضوعی ناامید كننده باشد؟
*آسایش و آرامش به روح، مقصود خنداندن مردم
این نكتهی بسیار مهمی است كه اصلاً از تفریح مقصودمان چیست؟ شما انسانهای برگزیدهای هستید. آنجا ننشستهاید كه فقط مردم را بخندانید. فقط خنده كه نیست. مقصود این است كه این خنده، آسایش به روح بدهد و آرامشی ببخشد. همانطور كه گفتیم، جامعه مثل كارخانهی عظیمی كه از فولاد درست شده و یك میلیون قطعه فولاد را حركت میدهد؛ سایش دارد، استهلاك دارد، لذا گاهی مقداری روغن لطیف و خوشرنگ، تمام سایش ها را از بین میبرد و كار، تندتر، روان تر و بهتر انجام میگیرد. تفریح، چنین نقشی دارد و باید به حركت كلی جامعه كمك كند. شما باید با برنامههای تفریحیتان، امید ببخشید. اگر مجموعهی كار شما، از اول تا آخر ناامید كننده باشد، از ارزش ساقط خواهد شد؛ یعنی همهی آن چه كه انجام شده، هیچ میشود. مثل اینكه شما با بهترین ابزارهای نقاشی، یك تابلو بد بكشید.
ما باید كاری كنیم كه در دل مردم، نور امید بدرخشد. انتقاد و طنز، همهاش خوب است؛ تا این حد اثر دارد و شما میتوانید كار را به این شكل هدایت كنید. باید امید ایجاد شود و نور امید در دلها بدرخشد...
*رعایت متانت و پرهیز از كارهای سبك
یك نكته موضوع متانت است. یك برنامهی شوخی و تفریح سبك، با یك شوخی و تفریح متین و سنگین فرق میكند. هر دو هم میتواند شوخی یا تفریح باشد. هر دو میتواند در درجات مختلفی از شوخی و تفریح و مزاح باشد. اینطور نیست كه یك تیپ متین، حتماً مایهی تفریحی و شوخی كمتری داشته باشد، یا یك تیپ سبك، حتماً مایهی تفریحی و شوخی بیشتری داشته باشد؛ نه. مواظب باشید در برنامههای تفریحی، كارهای سبك، انجام نگیرد. از قهقهههای مستانه و صداهای مستانه در همخوانی های جمعی، به كلّی جلوگیری كنید. گاهی اتفاق میافتد كه با هم شعری را میخوانند و حركت مستانهای انجام میدهند كه سبك است و لزومی ندارد... تشخیصم این است كه هیچ كار هنری، در هر رتبهای از هنر كه باشد، با متانت هیچ منافاتی ندارد و نقشهای مختلف میتواند با متانت همراه باشد، كه بسیار مهم است.
منبع: khamenei.ir