روایتی از كتاب كآشوب در "بر بوی زلف یار "


اگر دنبال روایت‌هایی متفاوت از نسبت آدم‌های امروزی با واقعه‌ی عاشورا می‌گردید، خواندن مجموعه‌ی سه‌جلدی «كآشوب» را از دست ندهید. نویسنده‌ها در «كآشوب» تلاش كرده‌اند گزارشی صادقانه و عینی از روضه‌هایی زندگی‌شده بدهند.

1400/07/06
|
11:54
|

مجموعه‌ی «كآشوب» نشر «اطراف» روایت‌های واقعی و مستند از نسبت نسل‌های متفاوت امروز با واقعه‌ی سال 61 هجری است. «كآشوب»، «رستخیز» و «زان‌تشنگان» كتاب‌های این مجموعه هستند.

71 نویسنده‌ی این مجموعه كه شغل‌ها و گرایش‌های مختلفی دارند، با لحن توصیفی، نسبت شخصی و زیسته‌ی خودشان با مجالس گذشته و امروز را گزارش كرده‌اند. روایتگرانی با شغل‌های مختلف؛ از پژوهشگر، پزشك، گرافیست و كتابدار گرفته تا معلم، خانه‌دار، طلبه و جهانگرد. در این روایت‌ها از تجربه‌هایی صحبت شده كه در دل این سنت و عزا و در همین كوچه‌ها و تكیه‌ها شكل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده. آمیختن طعم و لحن خرده‌روایت‌های شخصی، روایت‌هایی خواندنی آفریده است. كتاب اول این مجموعه در سال 98 جایزه كتاب سال عاشورا در رشته‌ی ‌ادبیات غیرداستانی را دریافت كرد. محرم امسال كه فرصت عزاداری جمعی به شیوه‌های مرسوم قبلی فراهم نیست زمان مناسبی است برای خواندن روایت‌های این كتاب‌ها و یادآوری آیین‌های متنوع و متكثری كه به بهانه‌ی اقامه‌ی عزا ما را دور هم جمع می‌كرد.
برشی از متن كتاب: «اكبر قبل از آخرین اعزامش از وانگ‌می خواسته بود اسم شهرهایی كه شنیده بگوید. وانگ‌می اسم همه‌ی شهرهای جهان را به ترتیب شكل‌گیری در حافظه‌اش ردیف كرده بود «سالزبورگ، ابوظبی، مونته، كلن، آنكارا، ورشو، بارسلونا، قاهره، آتن، كپنهاگ.» اكبر پرسیده بود غمگین‌ترین قصه مال كدامشان است؟ وانگ‌می سرسری جواب داده بود كه نمی‌داند و زل زده بود به نوری كه از شیشه‌ی راهرو روی سر و صورت اكبر موقع پوشیدن پوتین می افتاد. اكبر گفته بود غمیگن‌ترین قصه در كربلاست می‌جان. گفته بود اگر یك روز رفت و برنگشت، نقل این قصه با اوست، هركجا كه باشد.»

دسترسی سریع