كمدینی كه سرش برای خطر درد می‌كرد

هارولد كلایتون لوید در سال 1893 در نبراسكای آمریكا به دنیا آمد. بازیگری را از سن دوازده سالگی آغاز كرد. او مهره مار داشت و زمان خودش بسیار محبوب بود. اكنون هم از محبوب‌ترین كمدین‌های دوران فیلم صامت به‌شمار می‌رود.

لوید سرش درد می‌كرد برای خطر و بیشتر بدل‌كاری‌های فیلم‌هایش را خودش انجام می‌داد. در یكی از این فیلم‌ها با همكار بدل‌كارش هال روچ آشنا شد. بعدها وقتی روچ كمپانی فیلمسازی خودش را راه انداخت، مرام و معرفت به خرج داد و هارولد را به ستاره فیلم‌هایش بدل كرد.

شخصیت لوید در فیلم‌هایش

او غالبا در نقش جوانی خجالتی و ریسك‌پذیر ظاهر می‌شد كه عینكی گرد می‌زد و كلاهی حصیری بر سر می‌گذاشت و برای به‌دست آوردن چیزی كه می‌خواست، خودش را به آب و آتش می‌زد و در موقعیت‌های خطرناك قرار می‌داد.

می‌خواست یك زندگی عادی داشته باشد و در این راه كارهایی را انجام می‌داد كه همیشه او را به دردسر می‌انداخت. شوق و ذوق برای زندگی، باور به خود و پشتكار از مفاهیمی بودند كه در فیلم‌هایش جریان داشتند.

او نه مثل باستر كیتون نماد دردسر بود و نه مثل چاپلین نماد فقر. برخلاف آن‌ها لباس مرتب و تمیز می‌پوشید.

او نماد آدمی از یك طبقه متوسط بود و بیشتر مردم می‌توانستند با او همذات‌پنداری كنند. فیلم‌هایش نه در حاشیه جامعه بلكه در شهر و میان توده مردم می‌گذشت.

لوید و تفاوتش با بقیه

لوید شیفته یادگیری و تجربه چیزهای جدید بود. او به كشورهای مختلف سفر می‌كرد و از چیزهای خاصی كه می‌دید عكس می‌گرفت و فیلمبرداری می‌كرد و نكته‌هایی یادداشت می‌كرد.‌

گفته شده كه در یك اقدام نوآورانه، تعدادی تماشاگر را به سالن سینما می‌آورد و فیل تازه‌اش را كه هنوز اكران عمومی نشده بود برایشان پخش می‌كرد و بازخورد می‌گرفت و فیلم را با سلیقه تماشاگران ادیت و روانه بازار می‌كرد.

لوید و صحنه‌های فیلم‌ها

در سال 1919 سر صحنه فیلمبرداری فیلم «اشباح شكار شده»، بمبی كه از لوازم صحنه بود منفجر شد و باعث شد لوید انگشت شست و اشاره‌اش را از دست بدهد. او بعد از آن از دستكش و انگشت مصنوعی استفاده كرد.

در صحنه‌ای از فیلم «ایمنی آخر از همه» لوید از عقربه ساعت بزرگ یك برج آویزان شد كه این سكانس، یكی از معروف‌ترین صحنه‌های تاریخ سینما است. این فیلم در زمان خودش تركاند و ركورد فروش را زد.

لوید و آثارش

از او 85 فیلم بر جای مانده كه تعدادی از آن‌ها عبارتند از: در میان حاضران، هرگز سست نشو، بپا نیفتی، ایمنی آخر از همه، خجالتی، دانشجوی سال اول، اسپیدی، دیوانه سینما و راه شیری.

نویسنده: الهه ایزدی